تعجب میکنم از افرادی که فکر میکنند با توهین کردن میتونند کسی رو دعوت به ادب بکنند.
نمیدونم کدوم قانونی گفته که اهانت کردن در دایره ادب میگنجد که دوستان از این روش استفاده کردند!
جناب سالم
با توجه به توضیحاتی که دادید از نظر بنده همسرتون ممکنه شخصیت وابسته داشته باشند.
افراد وابسته قدرت انتخاب و تصمیم گیری پایینی دارند و معمولا در خرید دچار مشکل می شوند و به قول خودتون سبک لباس پوشیدن خاصی ندارند و بیشتر هم لباسهایی در سبکهای مختلف رو با هم قاطی میکنند . من ناراحتی و خشم شما رو در مورد عدم مسئولیت پذیری همسرتون و کم بودن اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری ایشون میفهمم.
من هم دارم با یک مردی با شخصیت وابسته زندگی میکنم. و مشکلاتی کما بیش مانند مشکلات شما رو دارم.این افراد فقط در صورتی به خودشون تکونی میدهند که به آخر خط برسند و احساس خطر جدی بکنند و فقط در این صورت هست که کاری در جهت بهبود شرایط انجام میدهند البته اون هم بصورت مقطعی و تا زمان بهبود اوضاع هست وبعد کم کم از زیر بار مسئولیتها شانه خالی میکنند. در زندگی باهاشون انگار که ذره ذره به ته دره ای سقوط میکنی بعد چند متر مونده به ته دره یهو میپری نزدیکی قله بعد دوباره شروع میکنی به سقوط. به قول شما در رفتارشون ثبات و حد وسط ندارند. همین دیروز به مشاورم میگفتم که در روابط عاطفی با همسرم به قدری بی ثباتی و و بالا و پایینهای ناگهانی هست که احساس میکنم یهو از داخل اب داغ من را میندازند داخل اب یخ و برعکس و در این این سرد و گرم شدنها این قلب من هست که بارها و بارها ترکهایی برمیداره که موجب فاصله گرفتن از همسرم میشه.
وابستگی همسرتون باعث میشه مشکلاتی در ارتباط با خانواده اش داشته باشید و این هم در شخصیتهای وابسته یک چیز معمول هست. و معمولا هم مادرانی دارند که نمایشنامه های حرفه ای و تکراری رو بازی میکنند مثل نمایشنامه مظلوم نمایی، ای وای جلوی فامیل ابرومون رفت، دلتنگی ها و هزار و یک فیلم و بازی دیگری که بچه های وابسته شون با این فیلمها گیج و منگ میکنند. بخاطر همین هست که در مسافرتها و با دور شدن از افراد و محیط ارامش به سراغ هر دو تون میاد. در مورد من هم همین طور هست. بارها و بارها مسافرتهایی رو تجربه کردم که با یک زنگ تلفن اوقاتمون تلخ شده و یا بعد از برگشتن به کامم زهر کردند.
بعد از مشاوره های فراوان و مطالعات زیاد به این نتیجه رسیدم که شخصیت کسی رو نمیشه تغییر داد. ما شاید بتونیم با تلاش فراوان و بعد از سالیان زیاد مقداری از مشکلات رو تعدیل کنیم ولی شخصیت همسر هامون تغییر نخواهد کرد . به مرور زمان وابستگی به خانواده کمتر میشه و در عوض وابستگی به همسر جایگزینش میشه. انگار در ارتباط باهاشون چاره ای جز پذیرش نقش والد نیست.
من و شما و امثال ما با بچه هایی طرف شدیم که انگار هیچ وقت قصد بزرگ شدن ندارند. انرژی فراوانی لازم هست برای براوردن توقعات فراوان و نیاز های مختلف روحی روانی و عاطفی این کودکان و صد البته انرزی مضاعفی برای لجبازیها و ازارها و قهر و اشتی ها و به قول شما خرابکاری های متعدد دیگرشون.
از خداوند برای خودم و شما و تمام هم دردهای دیگر صبر فراوان می طلبم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)