به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 82
  1. #51
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ممنونم ازت میس بیوتی عزیزم

    اره عزیزم همینطوره که میگی ... ولی واقعا متلاشی کردن یه خونه زندگی و جدایی هم به این آسونی ها نیست ... مدام بی قرار و منقلبم ... دلم برای خونه خودم که با چه ذوق و شوقی چیدمش به شدت تنگ شده ...
    منزل پدرم اصلا آرامش ندارم مدام رفت و امد دارن از فامیل و دوست و اشنا و غریبه مدااااام میان و میرن ... روحیه و حوصله جمع و مهمونی و اینجور کارها رو ندارم اونام اصلا رعایت حالمو نمی کنن ... وضعیتم واقعا خوب نیست سر کارم اصلا تمرکز ندارم ...

    ممنونم ازت آنه ماری عزیزم
    همونطور که گفتم شما خیلی شبیه خواهر خودم حرف میزنید ...
    ای کااااش می تونستم تحمل کنم ولی متاسفانه نمی تونم ... هزااار بار به خودم میگم و تکرار می کنم ولی بازم وقتی یه حرف ناحقی میزنه نمی تونم تحمل کنم و به شدت ناراحت و برافروخته میشم ...

    اخه سرزنش واقعیشم عذاب آوره چه برسه به دروغ و توهم ! چرا من باید به خاطر تصمیمات و زندگی دیگران سرزنش بشنوم ؟؟

    دلم می خواد برگردم ولی همسرم واسه برگشتنم شرط گذاشته که یا توی جمع بزرگترا هر دو تعهد بنویسیم و امضا کنیم یا جدا شیم ...

    خانواده من به هیچ وجه همچین جمع و تعهدی رو قبول نمی کنن ...

    خلاصه فکر کنم حقمه خودم به سر خودم آوردم اگه توی فرودگاه تونسته بودم آرامش خودمو حفظ کنم و برگردم توی خونه خودم اونجا با آرامش بیشتر و اعصاب راحتتری می تونستم فکر کنم و تصمیم بگیرم ولی حالا ...

    دلم می خواست زمان برمی گشت به عقب و یا این سفررو نمیرفتیم و یا اگه میرفتیم شرایط رو طوری مدیریت می کردم یا باهاش کنار میومدم که کار به اینجاها نکشه ...

    خُدا خودش کمکم کنه ...
    ویرایش توسط ملودی 94 : چهارشنبه 15 فروردین 97 در ساعت 18:56

  2. کاربر روبرو از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 15 فروردین 97)

  3. #52
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    ملودی جان

    تمرینی که من بهت توصیه کردم رو پیش می بری؟ تو اون تمرین به چه نتیجه ای رسیدی؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    ملودی 94 (پنجشنبه 16 فروردین 97)

  5. #53
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    دلم می خواد برگردم ولی همسرم واسه برگشتنم شرط گذاشته که یا توی جمع بزرگترا هر دو تعهد بنویسیم و امضا کنیم
    خب این خیلیم بد نیست؛ یعنی حداقل شرط میذاره نه اینکه اصرارش روی طلاق باشه. به لحاظ احساسی راه برگشت هست ولی اگر بالغانه نباشه بدرد نمیخوره.

    شرایط توافق خیلی مهمه. نباید جلوی بزرگتراتون ، یه نفر فاتح باشه اون یکی مغلوب و بدبخت. برجام که امضا نمیکنید که

    به عنوان مثال توافقتون سر افزایش اطلاعاتتون از ضعف های خودتون باشه. این خودش خود آگاهیه . تو این تاپیک بعضیاش بررسی شد. همسرتونم رغبت داشته به کتاب روانشناسی

    یا مثلا
    وقتی داشت دعواتون میشد چه کاری بکنید که کار بالا نگیره.

    هیچ بحثی رو باز نذارید چون یواش یواش جمع میشه و به صورت انفجاری به یه دعوای بزرگ ختم میشه

    همه ی اختلافاتتونو جمع کنید یه روز در هفته رو تعیین کنید دو ساعت بشینید صحبت کنید دربارش. شاید چند ماه طول بکشه.

    و....

    اگر کمالگرایانه نگاه کنید به این توافق که ازین به بعد نباید دعوامون بشه(کاملا جمله ای والدانه و امری) یا دیگری باید اشتباهاتشو بپذیره و دیگه تکرار نکنه و... بهتره برید طلاقتونو بگیرید. اما اگر واقعا به دنبال راه حل سازنده هستید باید هر دوتون تلاش کنید. زمان بدید به همدیگه شاید تا آخر سال باید وقت بگذارید.

    بنابراین بزرگتراتون تنها شاهد ماجرا باید باشند نه تصمیم گیرنده؛ حتی به نظر من یکی از بندهای توافق نامتون باید این باشه که دعواهاتونو به بیرون از خونه نکشونید.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  6. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (پنجشنبه 16 فروردین 97), ملودی 94 (پنجشنبه 16 فروردین 97)

  7. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به همه دوستان همدل

    آره صبا جان اون کاری که گفتید انجام دادم البته هنوز 14 روز نشده ... خب واقعیتش مشکل اصلی من در حال حاضر بداخلاقی و بدرفتاری، رفتارهای حاکی از بی اعتنایی همسرم و ترجیح حاشیه، محیط و اطرافیان به من و آرامش و رضایت من هست که با توجه به نوع شخصیتی که من دارم و تربیتی که از کودکی داشتم وزن سنگین تری توی اون جدول به خودش اختصاص میده ... یعنی وزنه جدایی سنگین تره ...

    ولی از طرفی واقعا از طلاق میترسم ... ترس اصلیم هم باز طبق همون جدول بخاطر حمایت خانواده و مسائل مالی بعد از طلاق و اینجور چیزها نیست اصلا ... صرفا بخاطر 1. دلتنگی و 2. این فکر که شاااید هنوز راهکاری برای اصلاح باشه و در آینده پشیمون بشم ... مثلا دیدید میگن باید رگ خواب همسر رو بدست بیاری و اینجور حرفا ؟؟ من میگم خب شاید واقعا من بلد نبودم و بشه کاری کرد که شرایط بهتر بشه ... چون واقفم که خودم هم اشتباهاتی داشتم که ناشی از بی صبری و عدم مهارت بوده و شاید با تغییر و کار کردن بیشتر روی خودم بتونم شرایط رو تا حدی بهبود بدم ...

    ازتون ممنونم آقای m.reza بخاطر مطلب مفیدی که برام نوشتید ... بله نوشته هاتون درسته تعهدی هم اگر قراره باشه باید بالغانه و کاربردی باشه ...

    دوستان قرار شده همین آخر هفته جلسه ای بین من و پدر شوهر با حضور پدرم برگزار بشه ... چون اونها (همسرم و خانواده ش) وقتی حرفی از جدایی میزنن منظورشون اینه که من تماااام حق و حقوقمو ببخشم و توافقی جدا شیم ... راستش من و خانواده م هم دیگه همچین چیزی رو قبول نداریم ... بنابراین می خوام توی اون جلسه بگم من زن زندگی هستم و شوهر و زندگی مو دوست دارم ... اگر شرایط نرمال و حتی معمولی هم باشه من مدام ناچار به ترک زندگیم نمیشم بنابراین راهکار بدید برای اصلاح شرایط، اگر نه، من واسه طلاق پیش قدم نمیشم و توافقی در این مورد ندارم و ایشون (همسرم) اگر درخواستش طلاقه خودش بره و وقانونی اقدام کنه ...

    به نظرتون خوبه اینجوری؟؟
    ویرایش توسط ملودی 94 : پنجشنبه 16 فروردین 97 در ساعت 22:46

  8. کاربر روبرو از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده است .

    صبا_2009 (پنجشنبه 16 فروردین 97)

  9. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    ملودی جان ، یه نکته مهم درباره این جلسه خانوادگی !

    این جلسه اگر مدیریت نشه ، اگر از قبل بهش مسلط نباشی کارت رو سخت تر میکنه ،
    چه برای ادامه چه جدایی !
    یعنی ندونی دقیقا قراره با چی موافقت کنی ، با چی مخالفت ، و جملاتی که استفاده میکنی برای این موافقت و مخالفت چی باشه،
    با خانوادت هماهنگ و در هدفتون متحد نباشید ،
    این جلسه تشکیل نشه بهتره ،

    لذا شما به جای فکر کردن و استرس برای نتیجه جلسه ، به روند جلسه و باید ها و نباید ها و طرز بیان این باید ها فکر کنید ،
    طرز بیان صرفا جمله بندی نیست ، بلکه
    اگر همسر فلان شرط رو گذاشت »» راه حل ایکس را پیشنهاد میدم ،
    اگر همسر فلان شرطم را نپذیرفت »» ....

    یه نکته خیلی مهم :
    ببین شما توی این جلسه حتما و قطعا میخواهید از خودتون دفاع کنید ،
    و برای اینکه هر کی از خودش دفاع کنه ، طرف مقابل را خراب میکنه !!

    از دور چی داره رخ میده ?
    خانواده ها نشستن ، تو داری آبروی او رو میبری و او رو تخریب و تحقیر میکنی
    و او هم تو رو ،،

    لذا باید بدونی برای دفاع چگونه صحبت کنی که بالغانه باشد ، تخریب و تحقیر نداشته باشد ،
    مثال سطحی :
    ازین زندگی بریدم ، هر روز جنگ ، هر روز دعوا راه میندازه ... (داری همسرت رو تحقیر میکنی تخریب میکنی ، او اعصاب نداره دیوانه است خود خودی جنگ و دعوا راه میندازه )
    نمونه درست : زندگیمونو دوست دارم ، سعی ام رو کردم ولی انگار نمیخواد درست بشه موفق نبودم
    چون آخرش دعوا میشه . ( اینجا کسی رو تحقیر و تخریب نکردی )

    موفق باشی
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  10. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (جمعه 17 فروردین 97), ملودی 94 (پنجشنبه 16 فروردین 97), صبا_2009 (جمعه 17 فروردین 97)

  11. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوستان

    جلسه تشکیل شد و خیلی مثبت بود ... در مورد حرفام و ناراحتی هام همه حق دادن بهم ... فقط بحث سر عکس العمل های ناگهانی و هیجانی منه که خب همه جا محکومه ...

    ظاهرا بدجوری ریخته بودن بهم و این مدت خیلی بهشون سخت گذشته بود ...

    هیچ حرفی هم از طلاق نزدم ... فقط سپردم دست خودشون (خانواده همسرم) ... گفتم هر طور صلاح می دونید انجام بدیم ...

    گفتم من شوهرم و زندگی مو دوست دارم و ایراداتم همیشه سر مسائل غیرمتعارف و نابهنجار بوده و هیچ وقت نا حق نگفتم ( همین سفر اخیر و روابط نامتعارف در منزل دوستش رو براشون مثال زدم) ...

    هر جا گفتن یا اصلاح کنید یا جدا شید بازم گفتم هر طور صلاح می دونید تا انجام بدیم ( غیر مستقیم متوجهشون کردم که بحث جدایی در اختیار اونهاست و در قبال طلاق تعهداتی دارن که بر عهده شونه و باید انجام بدن نه اینکه توافق کنیم من مهریه و تمام حقم رو ببخشم که توافقی جدا شیم چون دفعه قبل که به مشکل برخورده بودیم اینجوری توافق کرده بودیم ولی بعدش سازش کردیم و به زندگیم برگشتم و حالا اونها خیلی راحت میگن اگه نمی تونی تحمل کنی جدا شو و دقیقا منظورشون با همین رواله که من و خانواده م دیگه قبول نمی کنیم همچین چیزی رو) ...

    در هر حال سعی کردم دوستانه باهاشون پیش برم تا طبق توصیه دوستان سایت حمایتشون رو داشته باشم ...

    هیچ شرط و شروط و تعهدی در این مرحله انجام نشد فقط حرفامون زدیم و همسرم خودش حضور نداشت ...

    تا ببینیم بعدش خُدا چی می خواد و چی پیش میاد ...
    ویرایش توسط ملودی 94 : جمعه 17 فروردین 97 در ساعت 15:50

  12. 2 کاربر از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده اند .

    آرام 10 (شنبه 18 فروردین 97), صبا_2009 (جمعه 17 فروردین 97)

  13. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوستان

    پدرشوهرم با پدرم تماس گرفته و پیشنهاد داده هیچ راه حلی نداره و باید توافقی جدا بشن ... شوهرمم خودش اومد باهام صحبت کرد و همینو گفت ... گفت بیا حق و حقوقتو ببخش توافقی جدا شیم چون راه دیگه ای نداره ...

    دوستان گیج شدم نظرتون چیه چکار کنم ؟؟؟

  14. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    ملودی جان به نظر من شما خیلی وقت هست طلاق گرفتید ولی خودتون نمیتونید قبول کنید. شما یک ضعف تصمیم گیری دارید. همسرتون هم به نظر میرسه از مهریه میترسه .

    همسرتون انسان مسئولیت پذیری نیست. چطور میشه یک مرد ایرانی همسرش رو میبره خونه یک آقا که مجرد هست و یک خانمی هم اونجاست که من نفهمیدم رابطه اش با صاحب خانه چی بود؟ و مهمونی مجردی در منزلی که شما هستید و .... . این چیزها با غیرت مردان ایرانی همخوانی نداره .

    همسرتون که مال و اموالی نداره مهریه شما رو بده. بی خودی خودتون رو اسیر دادگاه و وکیل و غیره نکنید. به نظر من یک طلاق توافقی بگیرید و خلاص. آنچه که ارزشمند هست عمر و جوانی شما و روزهایی هست که در این بلاتکلیفی داره تلف میشه. بعدها تنها چیزی که شما رو بیشتر از هر چیزی اذیت خواهد کرد این هست که خودتون رو سرزنش میکنید که چرا زودتر نتونستم تصمیم بگیرم. بهرحال همسرتون تصمیمشون رو گرفتند و حداقل شما در حال حاضر دیگه این نگرانی رو ندارید که شاید اشتباه کنم .چون دیگه این بار این شما نیستید که تصمیم گرفتید برای طلاق بلکه همسرتون تصمیم گیرنده هستند. برای شخصی مثل شما که مشکل تصمیم گیری داره این جوری طلاق گرفتن بهتر هست.

  15. 3 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 18 فروردین 97), میس بیوتی (یکشنبه 19 فروردین 97), ملودی 94 (شنبه 18 فروردین 97)

  16. #59
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    ملودی صبح میخواستم بنویسم ولی دستم نرفت ،

    وقتی طرف خودش در جلسه حضور داره ، کلی سوتفاهم ایجاد میشه ،
    چه رسد به حالا که همسرتون خودش هم نبوده !

    خانواده همسرت در انتقال صحبتهای رد و بدل شده این جلسه به همسرت ، با هر نیت خیری خیلی باید درایت و ذکاوت به خرج میدادن که سوتفاهم و ناراحتی ایجاد نشه ،
    اگر بی پرده هم صحبت کرده باشند که هیچ .

    لذا ، شما کمی صبر کن .
    هیچ واکنشی نشون ندید ، نه خانواده شما نه خودت ،
    فکر کن جدا شدی خونه پدرت هستی ، نمیگم چند ماه دیگه هم از عمرتو بلاتکلیف بمونی ،
    فقط یک هفته ، هیچ کاری نکنید ،
    احتمالا الان در بهترین حالت ممکن فضای گفتگوی بین همسرت و خانوادش اینطور هست که او محکوم میکنه صحبتها رو ، و خانوادش دفاع .
    پس ممکنه یکم نرم بشه .
    ممکنه بخواد صحبت کنه .

    ** اما بطور کلی در مورد زندگیتون ، چند بار در زمانهای مختلف خودت رو بشدت سرزنش کردی
    که کاش مثلا بیشتر کمک میکردم ، مهربونتر بودم ، آرومتر بودم ، و...
    چرا فکر میکنی اگه اون سفر رو نمیرفتید الان زندگیتون روال عادی داشت !
    قبلترش مشکلات سر چی بود ?!
    بعدش هم همینه .

    و شما نمیتونی خوب مطلق باشی ،
    نمیشه بابت هر موردی بیایید بشینید تعهد بدید که ، زندگی خیلی مقدس تره
    کارآگاه بازی و تجسس و تعهد محضری و در معامله نیست .

    این جلسات تیر آخر هست ،
    واسه وقتی که تصمیمت رو گرفتی برای طلاق ،
    میگی خوب بزار بزرگترهام تا حدی در جریان باشن ، هم شاید اهرمی شد و فرجی .

    اگر روزی زندگیتون درست شد بدونید
    نه خانواده ها و این جلسات ،
    نه مراجعه به دفتر طلاق و اتفاقی یه واسطه دیدن برای آشتی
    نه تعهد روی کاغذ
    هیچ معامله ای نمیتونه محرک اصلاح زندگی باشه ،
    تنها چیزی که محرکه اینه که طرفین سرشون به سنگ بخوره و بخوان خودشون رو اصلاح کنند ، حتی اگر اصلاح شدنه صد در صد نباشه ، چهل درصدم باشه کافیه
    به شرطی که بخوان و این سنگه باشه ،،

    که ظاهرا برای همسرتون حتی یه تجربه طلاق هم نتونسته سنگ بشه و سرش بهش بخوره .
    صاف و صادق .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  17. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    ملودی 94 (یکشنبه 19 فروردین 97)

  18. #60
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    با سلام
    اول از همه صداقت شما در بیان واقعیت ها قابل تحسین هست.
    در توضیحات شما نکاتی بود که از دید دوستان پنهان مانده بود.

    و آن اینکه رفتارو برخورد هیجانی در همسر شما وجود نداشت و اگر هم بوده قابل ذکر نیست.
    اتفاقا آن چه که من دیدم بیشتر همراهی با شما علی رغم میل باطنی وخواسته خودشان بوده.
    مشاور درست گفته شما تفاوت های بسیاری با هم دارید.
    و اتفاقا در طول این ماجراها همراهی و تلاش همسرتان برای جلب رضایت شما نادیده گرفته شده.
    شما شخصیت بسیار دقیق، ریزبین، کمال گرا و دارای حساسیت بسیار بالایی دارید.
    و متاسفانه تمام دنیای شما تعریف شده در روابط شما با همسرتان.
    همسر شما جزئی از زندگی شماست نه همه زندگی شما.
    من به خوبی شما را می فهمم.
    خیلی از خصوصیات شما شبیه به من هست. یک شخصیت منظم و کنترل گر، عجول و بدون هیچ مهارتی.
    ملودی اگر به همین روش ادامه دهی اتفاقا پیشنهاد مشاورتون به جا بوده چون رابطه شما فقط فرسایشی خواهد بود.
    اما این رو هم در نظر بگیرید هر زندگی مشکلات خودش را داره از این زندگی و مشکلاتش رها شوی در زندگی بعدی چه خواهی کرد؟
    اتفاقا همسر شما به نظر بسیار منعطف می یاد و اینکه ایشان هم علاقه داره زندگی کنه.
    سهم اشتباهات شما در ماجراهایی که تعریف کردید بیشتر از همسرتان نباشد کمتر هم نیست.
    رفتارها و تصمیمات هیجانی شما قابل تامل هست.
    همین طور نوع اعتراض کردن هامون فاقد هیچ مهارتی.
    خشم درونی شما در کلام های حتی به ظاهر عاشقانه شما کاملا مشهوده.
    برگرد سر خونه زندگیت. تمرکز را از روی همسرت بردار.
    به خودت و آرامشت برس.
    همسرت آدم بدی نیست. هر کسی در شرایط مشاجره و دعوا ممکنه قضاوت های اشتباهی بکنه.
    شما باید به خاطر ترک فرودگاه عذر خواهی کنید. از همسرتان.
    سهم اشتباهات همسرتان و توجه نکردن و ریزه کاری های که من و شما برایمان خیلی مهم است را بسپرید دست گذر زمان. به مرور و با کسب یک سری مهارت ها و شناخت زن و شوهر نسبت به همدیگر این انتظارت تعدیل تر خواهد شد و طرفین سعی خواهند کرد به نیازها همدیگر که از هم شناخته اند بیشتر اهمیت دهند.
    ویرایش توسط بی نهایت : شنبه 18 فروردین 97 در ساعت 21:45

  19. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    ملودی 94 (یکشنبه 19 فروردین 97), صبا_2009 (شنبه 18 فروردین 97)


 
صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دو روی سکه من!!! دافعه ام بیشتر از جاذبه ام هست . راه حل!!
    توسط بی نهایت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 فروردین 97, 23:03
  2. حساست من روی شوهرم
    توسط hedika در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 06 شهریور 94, 19:24
  3. شکست عشقی و تاثیری که روی من گذاشته
    توسط newfolder در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 17:24
  4. +چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 تیر 89, 16:18
  5. چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اردیبهشت 87, 11:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.