به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    درامدت در حد مستقل شدن هست؟
    اگر هست سریع اقدام کن. باور کن دور بودن از محیط مسموم کلی دریچه جدید به روت باز میکنه.
    خودم شخصا تو همین یکی دو سال اثرشو دیدم

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اسفند 96 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1396-2-27
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    857
    سطح
    15
    Points: 857, Level: 15
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خودم خیلی دوس دارم ازشون جداشم،چون دارم نابود میشم اینجا😢ولی شهر خودم نمتونم. پدرمادرم دق میکنن از غصه. جواب مردمو چی بدن؟دخترشون کجاست؟!! مگر ارشد جای دیگه قبول شم که واقعاتو این وضع اصلا توان درس خوندن ندارم که بخوام دولتی قبول شم. باز اگه برمم، مشکل کار پیدا کردن هم تو شهر دیگه،بهش اضافه میشه. حتی دلم میخاد خواسگاری از جای دیگه واسم پیدا شه،واسه همیشه ازین شهر برم...

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    یه شهر نسبتا با امکانات نزدیک خودتون انتخاب کن.
    یه مدت اگهیای کارشو اینترنتی چک کن و اگه مورد مناسب دیدی رزومه بده.
    اگه اینطوری موفق شدی کار پیدا کنی سریع برای جابجایی اقدام کن. ولی خیلی دقت کن. تنها زندگی کردن مشکلات خودشو داره پس باید کاری داشته باشی که دلخوشیت باشه.
    شاید تو محیط اروم نشستی و سر فرصت برا ارشد هم خووندی. خدا رو چه دیدی

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اسفند 96 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1396-2-27
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    857
    سطح
    15
    Points: 857, Level: 15
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ناراحتم😕 اصلا تمرکز ندارم. شاد نیستم. دل مرده ام. هیچ انگیزه ای ندارم. حتی علاقه ای به رفتن،شنا و باشگاه وووو هم ندارم.تنها علاقم،کوه رفتنه...چون هر جا میرم که جمعی هستن اونقد سرک تو زندگیم میکشن و سوال پیچم میکنن که حالم بیشتر بد میشه. یا با منظور و بی منظور گوشه کنایس تو حرفاشون... من فقط میخوام زندگیم سروسامون پیدا کنه. تا دهن اینا واسه همیشه بسته شه و خودمم از تنهایی در بیام. واقعا دلم میخواد ینفر کنارم باشه... واسم دعا کنید🙏🌹🌸

  5. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام ترانه جان
    عزیزم من بخوبی درکت میکنم و دنیای تو رو میفهمم.
    میدونم قلبا دوست داری خوشبخت بشی و اینکه برای آیندت برنامه و هدف پیدا کنی.
    اول از همه ازدواج برای تو هست ، نه برای نظر من و نظر آقای فلانی. این حق تو و حریم شخصی تو هست. من و فلانی شاید به تو کنایه بزنیم و یا هر روز سؤال پیچت کنیم اما اگر تو ازدواجی اشتباه داشته باشی ما مسئول زندگیت نیستیم و به ما ذره ای ضرر نمیرسه. تازه کنایه هامون و حرفای بی پایه و اساسمونم بیشتر میزنیم.
    پس در درجه اول ازدواج برای شما یک مسئله ی کاملا شخصی و بنابر تنظیمات دنیای خودته.
    اینکه برنامه بچینی، هدف داشته باشی، همسر و فرزند داشته باشی و هر چه که میدونی دوست داری بهش برسی.
    من میدونم که ازدواج الان خیلی سخت شده و مثل قدیم نیست در خونه هر دخنری چند تا خواستگار بره، برای همه هم صدق میکنه.
    بیا یه پیجی یا کانالی هر چی بزن و توش دستورات آشپزی، مربا، کیک، ترشی جات و ... بذار. دوستان خانم زیادی بهت سر میزنن و سرگرمی خیلی شیرینی هست. من خودم خیلی دوست دارم. یا نه اصلا میتونه خیاطی باشه، بافتنی باشه، مدل لباس، گلدوزی ، ملیله دوزی، سنگ دوزی، روبان دوزی و ... باشه هم خودت یاد میگیری هم سرت گرم میشه تفریح خیلی مفیدیه.
    یکسری کتاب کمک آموزشی هم در بازار و سایتا هست خیلی ارزون.. اونام بگیری و بخونی همونه و مطلبشو میتونی بذاری.
    یادمه توی فیلم حضرت یوسف ع یه دیالوگ خیلی قشنگی داشت
    بازیگر نقش حضرت یوسف به زندان محکوم شد و رفت اونجا.. زندانیها با هم دعوا میکردن و زندان خیلی کثیف بود ... بازیگر نقش حضرت یوسف گفت فضای این زندان ملال آور است. شما آنرا ملال آور تر نکنید . برای همین وقتی تمیزش کردن و با هم دوست شدن فضاشو تونستن تا آزادی تحمل کنن.. و خیلی راحت تر پذیرفتنش.
    عزیز دلم هر چیز به اذن خدا و به خواست وجود مبارک و بی انتهای خودش هست، دلت رو بهش بسپار و اضطراب و آشوب رو ازش جارو کن. انسانی آرام و رها شو بی قید و بند روزگار.. اونوقته که تازه میفهمی خدا صداتو شنیده و کمکت میکنه و تو انقدر تو فکر بودی که متوجهش نشدی.
    من برات بهترینا رو میخوام و دعات میکنم و امروز صد صلوات برات میفرستم برای یه زندگی عالی و یه همسر ممتاز.. برای دختر گل ما ترانه خانوم

  6. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 03 اسفند 96)

  7. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ترانه خانوم عزیز
    راستش من بعد مدت ها اومدم به سایت سر بزنم و تاپیک شما نظرمو جلب کرد...
    راستش راهکاری که به نظر من میرسه؛ شاید راهکار اجتماعی و روانشناسانه ای نباشه. اما به شدت، لااقل در زندگی خودم راهگشا بوده.
    هر آدمی با مشکلات ریز و درشتی درگیره. کسی که دردی نداره حتما مُرده! یا جسمش یا دلش
    منم خیلی وقتا که تو زندگیم حس کردم به بن بست خوردم شروع کردم به شکایت به خدا و بد و بیراه به زمین و زمان و حتی گاهی کفر گفتن به مهربونی خدا...
    اما تو اون شرایط هیچ وقت حالم بهتر نشد. هیچ وقت اون روزا منو قوی نکرد. فقط شدم یه آوم غرغروی ضعیف و شاکی
    اما خود خدا شاهده و منم که بنده شم و به مهرونیاش معترفم؛ هروقت پیش خودم گفتم که مطمئنم خدای مهربونی دارم و حتی اگه حواسم نباشه اون حواسش بهم هست... هروقت گفتم مطمئنم خدا بهترین شرایطو برام جور میکنه و بهترین آدما رو در بهترین زمان و مکان سر راهم قرار میده این اتفاق برام افتاده...
    گاهی خدا میخواد صبرمونو بسنجه ایمانمون رو بسنجه. گاهی میخواد صبر کنیم تا شرایط بهتری فراهم شه... گاهی دوست داره اصلا دعامون رو بشنوه. توسل و توکلمونو ببینه. یه چیز دیگه... من از بین امام ها به امام زمان خیلی ارادت دارم. خودش میدونه رو سیاه ترینم ولی بازم همین روی سیاه رو زمین ننداخته. توسل به حضرت حجه ابن الحسن(عج) همیشه برام راهگشا بوده. شرایط خاص و عجیب غریبی هم نمیخواد که دعا کنیم . همین که صداش بزنیم و باهاشون صحبت کنیم همونطوری که با یه دوست دلسوز و مهربون حرف می زنیم؛ مطمئن باشیم که صدامونو میشنوه دوستمون داره و برامون دعا میکنه. دعا که چه عرض کنم، یه نگاه ایشون کافیه برای کن فیکون شدن شرایط. واسه کسی که رئیس کُلّه؛ جانشین خدا رو زمینه و همه کار جهان به امضای ایشون بنده، کاری داره روزی رو فراخ کردن یا اسباب رسوندن دو تا آدم به همدیگه رو فراهم آوردن؟!
    به نظرم صبر کردن، شکر خدا برای نعمت های فعلی(گاهی انقد بدبین میشیم که نعمت های بزرگ و مسلم خدا رو نمی بینیم) و توسل و امیدواری به رحمت خدا همیشه راهگشاست
    حالا هر مشکلی که میخواد باشه به خدا دلگرم باشید

  8. 4 کاربر از پست مفید Hildaa تشکرکرده اند .

    Erica (جمعه 04 اسفند 96), Quality (جمعه 11 اسفند 96), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 03 اسفند 96), باغبان (یکشنبه 06 اسفند 96)

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اسفند 96 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1396-2-27
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    857
    سطح
    15
    Points: 857, Level: 15
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از محبتتون،دوستای نازنینم😘
    اگه بیرون شماها منو ببینید،اصلا باورتون نمیشه که این حرفا و غصه هارو از من شنیدید!! چون هیچ وقت نخاستم راز زندگیمو کسی بدونه. غصه و اشکمو ببینه...عامیانش،صورتمو با سیلی سرخ کردم. من تا چندسال پیش،خیلی معتقد و مقید بودم، اما این سال های اخیر،و مشکلات پی در پی خودم و بیشتر همون اعتیاد لعنتی در خونواده، نابود و مآیوسم کرد. باورکنید بارها و بارها، اطرافیان ازم میپرسن(حالا با لطفتی که بمن دارن)، تو با این وجنات، چطو تابحال ازدواج نکردی؟!! بنظر شما جواب چندنفرشونو، و چی میشه داد؟؟!!
    سحره قشنگم، اولا مرسی از مهربونیت،منم واست بهترینهارو آرزو میکنم❤، ولی دلم به هیچ کاری نیست، فدات شم. خیلی تصمیما میگیرم، ولی رغبتی به انجامش ندارم. مثلا یوقتا واسه ادامه تحصیلم تصمیم میگیرم، ولی خب باز خودم پیش خودم میگم،خب با این شرایط، الان یکی هم سطح خودم پیدا نمیشه ، باز ارتقاعش بدم که کار واسم سخترم میشه... میدونید الان حالته من چطوره؟
    یه مسیریو رفتید،الان به یه چندراهی رسیدید، از طرفی هم تاریکه و دله شب... بلخره باید دلو دریا زد و یسمتی رفت، ولی نیاز اصلیت یه چراغه که همرات باشه. من الان اون چراغو ندارم... یا بهتر بگم، شما به چندتا درب بسته رسیدید،باید از یکیش وارد شید، ولی نیاز اولش،یه کلیده...!! که باز اون کلیدو ندارم...
    من الان همچین خلآییو حس میکنم. البته بازم هنوز کاملا ناامید هستم. هنوزم امید اولم خداست و فقط از اون میخام🙏 الانم چشم امیدم به هیچ کس نیست جز خدا... خدایی که یمدته ازش دلگیرم. باورکنید خیلی بده بهترین سال های عمرتو به بدترین شکل ممکن بگذرونی.اونم بیشتر،بخاطر گناه نکرده... سوختن بپای دیگران... یوقتا،حتی ترجیح میدم، اگه زمانی خاستم ازدواج کنم،اون آقام این روزا و این مشکلاتو تو خونوادش گذرونده باشه، تا هم همدیگرو درک کنیم و هم قدر همو بدونیم... خیلی شبا واسه پدرمادرم غصه میخورم،و به گرفتاریاشون فک میکنم،که قطعا یه دغدغه ذهنشون منم و بروم نمیارن طفلکیا... بهشون فک میکنم و اشکم جاری میشه😢...اما هیچ کاری ازم برنمیاد،جز صبر و دست به دامن خدا شدن. خدایا فقط یه نگاه فقط یه توجه. اونم ن فقط بمن به همه آدمای مشابه من بخصوص دخترا... الهی که هممون عاقبت بخیر شیم.خدایا دمت گرم بابت همه چیز، ولی لطفا یکم دست بجنبون😊 ما ن صبر ایوب داریم ن عمر نوح😉...🌹🌸

  10. کاربر روبرو از پست مفید ترانه خانوم تشکرکرده است .

    زن ایرانی (جمعه 04 اسفند 96)

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    من شما رو درک می کنم
    و شرایطی شبیه به شما دارم
    متولد 65 هستم و 5 سال پیش توی عقد طلاق گرفتم
    از نظر خانواده هم پدرم ورشکسته شد و الان هم هیچی به غیر از یه حقوق بازنشستگی ندارن و فکر کن با اجاره و خواهر دانشگاهی دیگه چی می مونه
    منم خواستگارانی داشتم که خودمم می خواستم به سر انجام برسه ولی نرسیده
    گاهی وقتا پیش خودم می گم اگه پدرم وضع و اوضاع قبل رو داشت منم هیچ وقت سرنوشتم اینطور نمی شد
    نمی گم خانواده سطح بالا داشتن وضع مالی خوب پدر این های توی ازدواج یه دختر مهم نیست 100% مهمه
    ولی خب باید با این واقعیت کنار بیایم ما این ایتم ها رو نداریم حالا هی بشینیم و غصه بخوریم ؟؟؟؟
    عزیز من
    زندگی تو خودت بساز روی پای خودت بایست
    ازدواج یکی از مقوله های خوشبخت بودن و شاد بودنه

    من با گفته بچه هایی که گفتن محل زندگیتو عوض کن کاملا مخالفم
    چون منم توی یه شهر کوچیک هستم و تقریبا غیر ممکنه که خانواده ها با این موضوع موافقت کنن و قطعا تنها زندگی کردن یه دختر مشکلاتی رو به همراه داره

    در مورد اون گم شدگی هم بهت بگم
    توی سفر زندگی گاهی باید توی تاریکی راه رفت گاهی مجبور می شی به رفتن ، نمی دونی به کجا داری می ری ، مثل اینکه توی شب بخوای سفر کنی ولی می دونی این سفره و قطعا یه مقصدی داره شاید ندونی مقصدت کجاست ولی شک نکن بلاخره به جایی که باید برسی می رسی نه یک لحظه دیر تر و نه یک لحظه زود تر

    یه کتابی هست به اسم چطور به اینجا رسیدم از باربار دی انجلیس
    اگه بخونی متوجه می شی هیچ چیزی توی دنیا اتفاقی نیست حتی گم شدن ما بین اتفاق های زندگی
    نسخه pdf این کتاب هست
    به عنوان کسی که شرایط بدتری از تو رو داره ولی خیلی امیدوار تر از توئه بهت پیشنهاد می دم این کتاب رو بخونی

  12. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مثبت باش و مثبت ببین و بیندیش، تا شرایطت را بهتر کنی.

    من از تاپیکت حس کردم توی ذهنت فقط منفی های زندگیت را می بینی و از تکرارش توی ذهنت و حس قربانی بودن، احساس خوبی داری (نمی دونم چطوری منظورم را بگم)

    یه مثال از آخرین پستت می زنم، امیدوارم خودت یا دوستان موارد دیگه ای را بگید که چطور می شه این همه منفی بودن ذهنت را به فعال بودن و راه حل پیدا کردن تغییر داد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ترانه خانوم نمایش پست ها
    مرسی از محبتتون،دوستای نازنینم������
    اگه بیرون شماها منو ببینید،اصلا باورتون نمیشه که این حرفا و غصه هارو از من شنیدید!! چون هیچ وقت نخاستم راز زندگیمو کسی بدونه. غصه و اشکمو ببینه...عامیانش،صورتمو با سیلی سرخ کردم.

    این تصور خودته. تقریبا حس و حال و انرژی آدمها تو قیافه و رفتارشون مشخصه.
    منتها دوست داری نایس به نظر برسی و فکر می کنی بقیه هم نمی دونن چقد حالت از درون خرابه و بعد خوشحالی که من چقد مقاومم و متفاوتم و ...
    همین غرغرهایی که اینجا کردی حرفهای دلت و ذهنت هست و توی قیافه ات نمود پیدا می کنه.


    باورکنید بارها و بارها، اطرافیان ازم میپرسن(حالا با لطفتی که بمن دارن)، تو با این وجنات، چطو تابحال ازدواج نکردی؟!! بنظر شما جواب چندنفرشونو، و چی میشه داد؟؟!!

    اطرافیان کی هستن؟ اگه فامیل و آشنا به شرایط شمان، که بیشتر حالت دلسوزی یا کنجکاوی داره. اگرم کمی دورتر هستن ممکنه کنجکاوی باشه یا هر چی ...
    به هر حال از این سوالها نوازش نگیر ( لطف دارن! خبر ندارن من تو دلم چیه! چقد منو دوست دارن! من چقد بدبختم خدا !)

    غصه خوردن و قربانی بودن را بذار کنار.
    در جواب این سوال هم باید با لبخند و اعتماد به نفس بگی، مورد مناسبی تا حالا پیش نیومده. اگر باشه که هر دختر و پسری دوست داره تشکیل خانواده بده و بره سر زندگی خودش.
    شما هم اگه مورد خوبی می شناسید معرفی کنید ( یا نکنه مورد خوبی سراغ دارید؟) ... بسته به شخصیت خودت و طرف مقابل می تونی با کمی شوخی هم جوابش را بدی و هم اگه موردی بشناسن یادت می افتن و معرفی می کنن.
    اما با ژست مظلوم و قربانی گرفتن فقط انرژی منفی می دی.

    اگه وقت کنم بازم برات می نویسم. از همین متن خودت
    تا بیشتر ببینی تو چه چرخه ای افتادی و دور می زنی

    موفق باشی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    *مونا* (دوشنبه 07 اسفند 96), mastanehh (یکشنبه 06 اسفند 96), razieh181 (یکشنبه 06 اسفند 96), باغبان (یکشنبه 06 اسفند 96)

  14. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام ترانه جان

    شرایطت رو درک می کنم.در بستگان خانواده ای بودن که شرایطشون تا حدی شبیه به شما بود.و اون دختر مشکلات زیادی داشت.اما به لطف خدا ازدواج کرد.
    امیدوارم شما هم با یه فرد خوب و شایسته ازدواج کنی.اما اگه شد که شد نشد هم نشد.تو که نباید به خاطر یک چیز همه چیز رو نادیده بگیری و غصه بخوری.
    اگه تونستین منزلتون رو اجاره بدین و نفروشین تا والدینتون خیالشون راحت باشه اما یه جایی رو اجاره کنید و منزل عوض کنید و از اون محل برید.
    عزیزم زورت به دیگران نمیرسه به خودت که میرسه.فک می کنی در ظاهر صورتت با سیلی سرخ نگهداشتی اما بازم ناراحتی آدم در حالات ظاهریش تاثیر گذاره.
    این رو جدی عرض می کنم به خودت اهمیت بده روحت رو شاد و زنده نگهدار.توصیه های دوستان در رابطه با فعالیت های ورزشی و فرهنگی رو جدی بگیر.آرامش که داشته باشی در ظاهرت تاثیر میذاره و سعی کن مثبتهای زندگیت رو ببینی و انرژی مثبت به اطرافیانت بدی
    میدونم سخته ولی کمک خودت رو از خودت دریغ نکن عزیزم.
    یه موقع این مشکلات باعث نشن تا خواستگاری اومد با عجله تصمیم نادرست بگیری و انتخاب اشتباه کنی
    خیلی از دخترا هستن مشکلات تو رو دارن شایدم بدتر اما تو کار خوب داری و دغدغه مالی نداری این یکی از مثبت های اطرافته.چشمات رو باز کن و بگرد دنبال نعمت هایی که خدا بهت داده و شکر گذار باش.اینجا برامون بنویس از اون نعمت ها.

  15. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    mastanehh (دوشنبه 07 اسفند 96)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.