مشکل اضطراب خواهرم
سلام دوستان عزیزم
میخواستم یه موضوعی رو باهاتون در میون بذارم در رابطه با خواهرم و خوشحال میشم کسایی که تجربه و آگاهیشو دارن راهنماییم کنن.
تا اونجایی که یادم میاد خواهرم از زمان بچگی دقیقا یادم نیست چه سنی (شدتش از راهنمایی شروع شد ولی قبلشم یادمه که اینطوری میشد ) هر چند وقت ، بیشتر اوقات فصل تابستون یا زمانی که قرار بود یه تغییری در زندگیش به وجود بیاد دچار یک اظطراب و دلشوره ی شدیدی میشد که هنوزم با 21 سال سنش این مشکل رو داره . این مشکل تا حدی زمینه وراثتی داره
شاید اون زمان پدر و مادرم زیاد جدی نمیگرفتن فک میکردن برطرف میشه و استرس عادی تصور میکردن .. منم اصلا نمیدونستم چیه . تا اینکه خودم از دوران دانشجویی دچار اظطراب شدید شدم و به روانپزشک مراجعه کردم چند وقت هم دارو مصرف کردم الان حالم خیلی خوب شده و همون زمان خواهرم هم با من پیش همون روانپزشک اومد .اما مشکل اون با من متفاوت بود...
اونم دارو مصرف کرد ولی به طور کامل خوب نشد ... هر چند وقت این حالت ترس و اظطراب بهش دست میده ، انگار یه حمله بهش دست میده با اینکه میدونه مشکلی نیست ولی اصلا دست خودش نیست .. حالش خیلی خراب میشه .. و زندگی بقیه افراد خانواده هم جهنم میشه .ممکنه چند ساعت اینطوری باشه خوب شه یا اینکه اگر خیلی بهم بریزه چند روز و باید بره دکتر
پیش مشاور هم در حال حاضر میره و فعلا دارو رو قطع کرده در واقع بهش گفتن این حالت هر زمان ممکنه پیش بیاد حتی اگر هم دارو مصرف کنی باز ممکنه بعد از قطع دارو یا حتی همزمان با مصرف پیش بیاد . و در واقع راه حلی نداره جز کنار اومدن با خودش و بدونه که این حالت هیچ آسیبی بهش نمیزنه و یک حالت ذهنیه و باید فکرشو کنترل کنه ... البته هیچ حساب کتابی نداره ممکنه شش ماه یکسال حالش کاملا خوب باشه یهو اینطوری بشه بدون زمینه یا اتفاق خاصی
کسی تجربه ای در این زمینه یا راه حلی نداره ؟؟؟؟ من واقعا دوسش دارم و خودم ازینکه نکنه الان حالش بد شه نگرانم و خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم چون دکترم بهم توصیه کرده خودمو درگیر نکنم چون ممکنه حال خودم برگرده ...
همیشه لبخند بزن......
برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..
علاقه مندی ها (Bookmarks)