به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا ادامه دادن این رابطه نتیجه بخش خواهد بود؟

    سلام به دوستان. من از اعضای قدیمی این تالار هستم. با نام کاربری قبلی"khanoomeh shin".من 31 سالمه. دانشجوی دکترا در بهترین دانشگاه تهران. در دوره ارشدم در شهر دیگری یک آشنایی به قصد ازدواج داشتم که با دلشکستگی بسیار مجبور شدیم از هم جدا بشیم. چهار سال از اون موضوع میگذره. تا حدود سه سال من اصلا قادر نبودم ایشون رو فراموش کنم و به شخص دیگری علاقمند بشم. هنوز هم گاهی خوابشون رو میبینم. و خواستگاری به فرم سنتی و پیشنهاد ازدواج داشتم ولی نتونستم علاقه مند بشم.
    حدود شش ماه قبل با یک گروه ده نفره یک سفر خارجی داشتیم. از چند ماه قبل سفر در تگلرام مجازا با همسفرها آشنا بودیم. کارهای بلیط و هتل و....من انجام دادم یک جورهایی لیدر بودم. در همسفرهامون یک پسر هم سن و سال من بود. دختر خاله من که دندانپزشک هست گفت ایشون مدتی در مطب من کار میکرده و پسر خوبیه. به غیر از ایشون دو تا خواهر بودن که همکلاسی دانشجویی این آقا بودن.یکی از این خواهرها تمایل زیادی به این آقا داشت و توی سفر یک جورهایی برای این آقا میجنگید. اون آقا ولی کاملا نسبت بهش خنثی بود و کاملا به من توجه نشون میداد و سعی میکرد باب ارتباط رو باز کنه. اون خانم هم به طبع از من خوشش نمیومد و با توجه به اینکه توی هتل ما هم اتاقی بودیم بسیار من رو آزار داد. من تصورم این بود که از قبل سفر بین آقا و خانم چیزی بوده و حالا آقا من رو دیده و.... به همین دلیل و به دلیل قشار زیادی که اون خانم با رفتارهاش به من میاورد من کاملا نسبت به آقا با گارد بسته بودم. بعد از سفر اون آقا توی گروه تلگرام سفر سعی کرد با من باب آشتی باز کنه که با مقاومت زیاد من روبرو شد. و در نهایت اون گروه تلگرام.حذف شد. گویا چندبار به مطب دختر خالم رفته بود و حرف رو به من کشیده بود و گفته بود نمیدونم خانوم شین چرا با من توی سفر ارتباطی برقرار نکرده. من توی ایسنتاگرام ایشون رو فالو کردم و متوجه دو موضوه شدم.یک.شباهت زیاد ایشون به مندر علایق و سلایق د دیدگاه ها. دو. داشتن یک درد مشترک یعنی یک شکست عاطفی سخت در گذشته حدود دوماه پیش قرار شد ما برای چند ماه بعد یک سفر دیگر برنامه ریزی کنیم. ایشون هم اعلام آمادگی کردن. به دختر خاله من گفته بودن اشکال نداره دو تا از دوستانم که زوج هستن هم بیان دختر خالم گفته بودن از من که لیدر هستم بپرسن. این مسئله باعث شد توی تلگرام بمن پیام بدن و یک جورهایی بین ما آشتی به وجود آمد. بعد از اون ایشون به بهانه دادن مدارک سفر یک روزه آمدن تهران و آمدن دم دانشگاه من رو دیدن. اون مدرکی که آوردن اول دادنش غیر ضروری بود دوم قابل پست کردن بود و یک جورهایی اومدنش بهانه بود. بعد از اون به بهانه خرید بلیط و غیره ما گاهی با هم چت یا صحبت کردیم و بینمون یک هم صحبتی در زمینه علایق و سلایق مشترک مثل ادبیات و فلسفه و دیدگاه ها ب زندگی به وجود اومد. من گاهی چیزی مینویسم ایشون میخونن نقد میکنن ایشون گاهی مطلبی میفرستن در موردش بحث میکنیم. و این وسط صحبت هایی هم در مورد خودمون میشه. مثلا تولدم رو تبریک گفتن. ولی خب هنوز رابطه واضحا و رسما عنوان مشخصی نداره که مثلا رابطه تحت عنوان شناخت هم و غیره باشه. حس میکنم ایشون محتاط عمل میکنه که ببینه من چقدر باهاش مچ هستم. چون آدمی هست که پارامترهای اخلاقی و دیدگاه های مشترک براش مهمه این رو خودش به اون خانم قبلی گفته. که من آدمی میخوام اهل دل باشه مادی نباشه و غیره. و ایشون قبلا یک شکست سخت داشته که بنظر میاد باعث شده محتاط بشه.
    سوال من از دوستان عزیز این هست که با توجه به اینکه من هم آدمی هستم که سخت و دیر به کسی علاقه مند میشم و با توجه به اینکه حس میکنم حرف مشترک با ایشون دارم و بهش تمایل پیدا کردم چقدر ادامه دادن این رابطه درسته و ممکنه بین ما در آینده رابطه هدف مندی شکل بگیره؟
    ما چند ماه دیگه در قالب گروه قراره با هم بریم سفر.
    ممنونم و ببخشید که طولانی شد.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شین خانوم تشکرکرده است .

    فدایی یار (سه شنبه 12 دی 96)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز میشه تاپیک من رو بخونید و نظرتون رو بگید؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید شین خانوم تشکرکرده است .

    فدایی یار (سه شنبه 12 دی 96)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    سلام

    اگه از نظرتون ادم موجهیه و دختر خالتون تاییدش کرده یک فرصت دو ماهه بهش بدین و کم کم باب اشنایی رو باز کنین اونم در فضایی بدون دخالت دادن احساسات و ایجاد وابستگی..

    بعد از این مدت ازش بخواهین بیاد خواستگاریتون..

    و بقیه کارها رو بسپارین به خونوادتون..

    اگر هم طی این دو ماه اختلاف و عدم تفاهم به چشمتون خورد رابطه رو قطع کنین ..

    فقط این موضوع رو باید غیر مستقیم بفهمین که با اون دختر خانم قبلا رابطه ای داشتن یا نداشتن ..

  6. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 12 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 12 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    دوست عزیز یکم بین خطوط فاصله بذارید که خوندنش راحت باشه...

    به هر حال اگر ایشون شما رو میخواد و هدفش ازدواجه خودش باید بعد از اینکه یکسری جزییات رو از شما فهمید بیاد جلو...
    نمیتونیم بهت بگیم نتیجه و اینده این رابطه چه خواهد شد، ولی نیاز به زمان و شناخت هست.
    ضمن اینکه به خودت بگو یک اشنایی هست و معلوم نیست به سرانجام برسه یا خیر
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (پنجشنبه 14 دی 96), بانوی آفتاب (سه شنبه 12 دی 96), جوادیان (سه شنبه 12 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای جوادیان
    خیلی ممنون از کمکتون. خیر با اون خانم رابطه ای نداشته. اون خانم خواهان بوده و جوابی که بهش داده این بوده که من آدمی میخوام که با من علایق مشترک داشته باشه و .....

    سلام مریم
    ممنون از پاسخت. درست میگی بعد از مدتی اون باید بیاد جلو. من الان سعی ام بر این هست که رفتار تکانشی که سابقا باهاش داشتم رو جبران کنم و ترسی که نسبت به پا جلو گذاشتن داره رو از بین ببرم. چون وقتی آمده بود دم دانشکده کاملا در چهره اش اضطراب میدیدم حتی بنظرم آمد که دوست داشت بریم جایی بشینیم صحبت کنیم ولی جرات نکرد بیانش کنه. چون اون مدرکی رو که آورده بود توی دستش نگه داشته بود و نمیداد و بعدش هم که رفت پیام داد همه چیز عجله ای شد. .

  10. کاربر روبرو از پست مفید شین خانوم تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  11. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام خانم شین
    چقدر خوبه دیدن آرامش دوستان سابق تالار که یه زمانی تو روزهای سختشون اینجا تاپیک می ذاشتن


    نگران نباش.
    با آرامش برخورد کنی خودش به تدریج درست می شه.
    مث موردی که با دختر خاله ات تماس گرفته و دختر خاله به شما ارجاع داده ... زمینه های از بین رفتن ترسش کم کم فراهم می شه.

    تمرکزت را بذار روی شناختن خودش و این که چقدر به کسی که شما می خواهی شباهت داره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nasimmng (سه شنبه 12 دی 96), فدایی یار (سه شنبه 12 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 12 دی 96), بانوی آفتاب (سه شنبه 12 دی 96), جوادیان (سه شنبه 12 دی 96)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    حضرت علی (ع): "مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود"
    اینقد خودتون رو درگیر حاشیه و مسائل جانبی نکنید. وارد فاز دوستی و حتی دوستی به قصد ازدواج نشوید. شما که یک بار قبلا از این ناحیه ضربه خورده اید چرا باید همان اشتباه رو مجددا تکرار کنید؟ خیلی واضح ازشون بخواهید اگر قصد ازدواج دارند ازطریق خانواده ها رسما اقدام کنند. همین حرف رو دوست مشترک شما هم می تونند بهشون بگند. اگر واقعا قصد ازدواج داشته باشند و منتظر چراغ سبز شما، همین براشون کافی و بیشتر از کافی است. اگر هم نیامدند یا بهانه تراشی کردند و یا به آینده موکول کردند یا شرایط و توانائی (مالی، خانوادگی، روحی ...) و یا قصد ازدواج ندارند.
    کاری نکنید چند وقت دیگه بائید اینجا گریه و زاری کرده و صحبت از بستری شدن در بیمارستان و خودکشی کنید. مثل بعضی دیگه از خانم ها "از ما گفتن از شما شنیدن/نشنیدن"

    موفق باشید

  14. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    بی نهایت (سه شنبه 12 دی 96), بانوی آفتاب (سه شنبه 12 دی 96)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم شین یا شین خانم... شبتون بخیر باشه... به قول خانم شیدا ...واقعا هیچی مثل دیدن یک دوست قدیمی حال ادمو خوب نمی کنه...خوشحالم که سلامت هستید و مشغل درس و...

    اول از همه بگم جدا از این که به چه دلایلی شما به قول خودتون با گارد بسته جلوی ایشون ظاهر شدید خود این امر باعث شده اون آقا جذب شما بشه و بیش تر و بیش تر... بر خلاف اون خانمی که به ایشون علاقه مند هستند و با رفتارهاشون باعث میشن اون آقا بیش تر ازشون فاصله بگیرند... یک مرد باید (در بهترین حالت و برای ازدواج میگم نه روابط غیر عرف و... ) اول به یک خانم تمایل پیدا کنه و جذبش بشه بعد خب اون خانم نشونه های مثبت نشون بده مرد متمایل تر میشه... ولی اگه مرد تمایل نداشته باشه هر چی خانم بیش تر نشونه نشون بده و... اون مرد بیش تر فاصله می گیره... بازم میگم با هدف ازدواج...البته حرفم کلی شاید نباشه ولی لااقل راجب من و دوستام صدق می کرد...


    البته شما خودتون عاقل تر از این حرفا هستید و درست و غلطو بهتر می دونید... پیشنهاد من این هستش اگه واقعا اون اقا هول شده بودن و آدم درست و حسابی هستند که قطعا ان شاالله این طوره و اگه شما بهشون تمایل دارید مجددا ایشونو دیدید خیلی کوتاه می تونید بگید بابت رفتارتون با ایشون تو سفر قبلی عذرخواهی کنید(اگه بعد ها ایشون همسر شما شدند خب دلیلش رو که الان به ما گفتید شاید بهشون گفتید و بعید میدونم از شما دلیل بخوان الان) و یکم همون گارد بستتونو بذارید کنار و خود خودتون بشید با هیچ ذهینت و پیش داوری راجب اون آقا... بعدش ایشون اون ترس ها و ذهنیت هایی که دارن رفع میشه و اگه واقعا با شما تمایل ازدواج داشته باشند سن کمی که ندارند واضح بیان می کنند و ... اون وقت شما بهتر می تونید تصمیم بگیرید... و اگه واضح رفتار و صحبتی از ایشون مشاهده نکردید مبنی بر ازدواج و شناخت در این راستا خب می تونید بعد ها بگید دلیلی نمی بینید بیش تر راجب یکسری مسایل صحبت کنید و... اون موقع بهتر اون آقا موضع خودشونو مشخص خواهند کرد...

    البته بازم من همه مسایل رو نمیدونم مخصوصا که اشنا هستند با دختر خاله شما و ... و جای اون اقا نیستم..ولی حدس می زنم یک مرد توی سن ایشون باید اون قدر شهامت داشته باشه اگه به خانمی علاقه مند بشه و قصدش خیر باشه خیلی راحت خواستشو مطرح کنه...البته اینم نظر من هستش ...

    در نهایت بازم واقعا خیلی خوشحال شدم از حضورتون.

  16. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    میس بیوتی (چهارشنبه 13 دی 96)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستای عزیز و قدیمی.
    ممنونم شیدا جان مریم جان آقای فدایی یار و اقای جوادیان سایرین که برای من وقت گذاشتید و نوشتید. واقعا خوشحالم کردید.
    یک همفکری لازم دارم.
    با توجه به اینکه من تهرانم و اون آقا محل زندگیش در شهر دیگری هست فرصت معاشرت از نزدیک ما محدود هستش. من حدود دو هفته دیگه اونجا یه کار اداری دارم. ضمن اینکه 6تا پاسپورت که سه تاش متعلق به این آقا و دوستانش هست دست منه و قراره با خودم ببرم. من تو ذهنم هست به بهانه پس دادن پاسپورت ها یکدیگر رو ملاقات کنیم( نظرتون چیه؟)
    منتهی پاسپورت دختر خاله ام هم دستمه و میبرم مطبش. منتهی همونطور که ایشون توی آوردن پاسپورتش به تهران نوعی بهانه برای دیدار با من بود( چون میتونست با تیپاکس بفرسته یا بده ب دختر خاله و اصلا لازم نبود یک روزه برای دادن پاسپورت بیاد تهران و برگرده. روز جمعه هم که اداره ای جایی باز نیست که بخوایم فرض کنیم ایشون کار اداری داشتند تهران مثل من که شهر اونها کاری دارم. حتی من خودم گفتم بگذار پیش دختر خاله باشه من آمدن شهر شما از دختر خاله میگیرم در واقع این سنگ رو انداختم که ببینم ایشون واقعا برای دیدن من داره میاد که ایشون هم مقاومت کرد گفت نه خودم میارم در دانشکده میدم بهتون) برای منم پس دادن پاس نوعی بهانه هست و احتمالا ایشون هم بفهمن اینو چون من میتونم وقتی رفتم شهرشوت بدون تماس با ایشون پاسشون رو بدم دختر خالم و بگم بده بهش. ولی میخوام یک پیام به خودش بدم و بگم من آمدم و پاس شما و دوستات همراهمه. ببینم خودش از این فرصت استفاده ای میکنه یا نه. نظرتون رو لطفا بفرمایید دوستان عزیزم. ممنونم.
    ویرایش توسط شین خانوم : یکشنبه 24 دی 96 در ساعت 16:56

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نظری نداشت؟😊


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احتیاج به یک مشاوره فوری دارم
    توسط ali.javan در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اردیبهشت 92, 22:11
  2. احساس افسردگی میکنم به کمک احتیاج دارم
    توسط eli70 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 اردیبهشت 92, 19:01
  3. حس تنفر وجودمو گرفته دارم اتیش میگیرم
    توسط rooz530 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 دی 91, 21:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.