یک مشورت خیلی ضروری و فوری در ارتباط با همسرم لطفا کمک کنین

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان عزیز. ببخشید تای\یک جدید زدم تا به خاطر عنوان جدیدش شاید جواب زودتر داده بشه
ان شاالله در اولین فرصت جواب پست های تایپیک قبلی میدم اما الان یک موضوع مهم هست که باید خیلی سریع تصمیم گرفت و نیاز به کمکتون دارم

اگر خاطرتون باشه پدر من خونه خریدن و قرار شد نصفشو پدر همسرم بدن که مقداریشو ندادن و گفتن ندارم (کاملا الکی گفتن کمی بعدش برای خودشون ماشین ۱۰۰ میلیون و ویلا خریدن) و پدر من هم گذشتن .
سر عقد بهم طلا در حد یک سرویس سبک دادن جلو بقیه چون ماشین میخواستن بهم بدن و یک ماه بعدش برام ماشین خریدن و موقع زایمانم یک سرویس در حد خیلی بالا بهم دادن. اینارو داشته باشین تا ماجرارو بگم

پدر من یک زمین که الان ۱ میلیلارد ارزششه سالها پیش خریده بودن به نام من و میگفتن ازدواج کردی خرجاتو از رو این پول میدم.
متاسفانه بعد ازدواجم این جریانو به همسرم گفتن که یک زمین فلان جا به نام دخترمه.
خب تا الان فرض کنین حدود ۷۰۰ میلیون پدرم خونه و ماشین اینا خریدن برام و به حساب خودشون و تو ذهنشون این زمین دیگه ماله من نیست اما به همسرم نگفتن.

الان میخوان زمینو بفروشن و جایی سرمایه گذاری کنن و من میدونم همسرم بفهمه قیامت به پا میشه
از صبح حالم خیلی بده چیکار کنم؟

به پدرم گفتن خودشون به همسرم بگن چون من بگم یه دعوای شدید میشه
حالا پدرم و من موندیم چی بگیم:
بگیم اینقد خرج شده و از رو زمین کم میهش و مابقیش رو بهمون میدن؟
بگیم اینقد خرج شده و دیگه زمین ماله من نیست؟

چی بگیم؟
معاملشونو انداختن عقب تا ما تصمیم بگیریم کمک کنین دوستان چه کاری درسته؟
من دیگه دلم نمیخواد یه قرون به همسرم داده بشه اما یکبار من اشاره کرده بودم به این مطلب که بابا خونه و ماشین اینا خریدن دیگه زمین مال من نیست همسرم خیلی عصبانی شدن و گفتن من حقتو از بابات میگیرم این حق بچمه ماله اینده بچمه ازین حرفا

نیازمند کمکتونم

- - - Updated - - -

[الهه زیبایی ها]

سلام زهرا جان

به شناختی که من از شما و اخلاق همسرتون تو ذهنمه ....معلومه که قیامت به پا میشه و مشکلی به مشکلات قبلیتون اضافه میشه

شما نه او نقدر سفت و محکم میتونید حقتونو بگیرید نه همسرتون که چند ساله اینطوری عادتش دادید!!!!!

خب دختر خوب اخه چرا بی حساب کتاب بذل و بخشش پدر رو قبول کردید....یعنی چی که بعد ازدواج خرجتو از این زمین میدم!!!!!

روزی بی حساب کتاب بذل و بخشش میکردین و حالا دیگه می خواین بذل و بخشش و قطع کنید!!!!...شاید حق دارن چون پدر میبینن دخترشون راضی از این همسر نیست....روز های اول ازدواج مطمئنا رابطه اینطوری نبود

ولی بی سیاستیه به نظر من.

از دید همسرتون نگاه کنید خب ی بابای پولدار ه.....هر چی داره مال بچه هاشه.....یعنی زن من.....بایدم زیاد زیاد ببخشه....اون 700 میلیون خونه و ماشین هم باید می داد و جدا از اون زمینه ....

حواستون باشه شما گفتین اون زمین به اسمتونه!!!!!

اگه 1. همسرتون سند رو ندیدن و2. پدر واقعا این زمین براشون مهمه و تحت تاثیررابطه ای که همسرتون با شما دارن این تصمیم و نگرفتن....

خودشون بگن شفاهی گفتیم به نام زهراست .... و بعدا هم معادل انقدر ش و دادیم .....از خودتون ضعف نشون ندید قاطعانه ....

ولی من خودم بودم اینکارو نمیکردم .....دروغ توش هست.....دردسر تازه و...تیر و ترکشش هم احتمالا فقط به زندگی شما و همسرتون و بچتون میاد ...هر کی سر خونه زندگی خودشه
تحت هر تصمیمی شما خودتونو قاطی نکنید حداقل زیر پوستی باشه

- - - Updated - - -

زهرا جان ناراحتی که از همسرتون به دل دارید قابل درکه....ولی ایا این کار ذره ای شیرینی به زندگیتون می بخشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط دلتون خنک میشه

عاقلانه تصمیم بگیرید نه از روی خشم

[deljoo_deltang]

این زمین مال پدرتون بوده که به نام شما زدن یا اینکه از درآمد شما بوده که پدرتون خریدن و به نام شما زدن؟ فکر می کنم جواب این سوال مهمه برای پاسخ گوییو نحوه بیان این موضوع به همسرتون.
راستش اونموقع هم توی تاپیکتون می خواستم بنویسم. در برخورد با یک همسر عصبی باید مثل یک آتشنشان عمل کنید. 1- پیشگیری برای عدم وقوع، 2- خاموش کردن حریق بدون ترس و با دید وظیفه و انسان دوستی و با تجهیزات لازم، 3- ساختن ثسمتهای آسیب دیده از آتش.

[Ye_Doost]

* اگر پدرتون از مال خودشون این زمین رو برای شما خریده باشند می تونند پس بگیرند. (هدیه شرعا و قانون قابل پس گیری است). مخصوصا که خرج زیادی هم برای شما متحمل شده اند.
* اگر از درآمد خودتون بوده بستگی به توافقات قبلی تان داره که مخارج ازدواج تان چقدرش برعهده پدرتان و چقدر برعهده خودتان بوده باشه.

* درهر دو حالت این موضوع یین شما و پدرتان است و ربطی به همسر شما، فرزندان فعلی و آینده و هیچ کسی دیگر ندارد.
شما محترمانه و پدرتان محترمانه و جدی به همسرتان حالی کنید به ایشون هیچ ربطی نداره و پاش رو از روابط پدر و فرزندی شما بیرون بکشه.
اموال پدر شما و خود شما تا زنده هستید متعلق به خود شما است. اجازه ندید اینقدر بی حرمت بشید که هنوز نمرده برای بعد از مرگ و خرج کردن مال تان برنامه ریزی کنند.
زیاد حرف بزنه بهش بگید بروند سهم فرزندان شون رو از پدر خودشون که سهم خرید خانه را نداده اند بگیرند.

موفق باشید

[saeeded]

سلام
منم نظم اینه که جراتمندانه با این موضوع برخورد کنید.
قانونا و شرعا مرد خانواده هیچ حقی روی اموال خانمش نداره و اگر زن زندگی این لطف را داشته باشند میتوانند از مال خودشون برای زندگی مشترک هزینه کنند.
به نظرم اگر برای این خواسته شوهرتون سر خم کنید باید منتظر موارد اینچنینی بیشتری در آینده باشید.

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان عزیزم ممنونم ازتون

چقد بده با گوشی نمیشه بیام همدردی
اما هنوز نفهمیدم دقیق چیکار کنم
چند تا سو تفاهم شده انگار
اینکه من گفتم پدرم خرجامو از زمین بدن یعنی خرج عروسی و نامزدی و جهاز و این چیزا نه پول توجیبی. گرچه بارها خواستن به زور بهم بدن اما من قبول نکردم
مطلب بعدی اینکه من هیچ درآمدی تاحالا نداشتم و هرونچه به نام من صرفا پدر یا همسرم برام خریدن.


تازه براتون نگفتم که من تو کارخونه هم سهیمم و بهم از سودش هرچند مدت پول میدن. چندباری قبول کردم و پولو تو زندیگ خرج کردم اما دیدم همسرم واقعا پرو میشن و به پدرم گفتم دیگه بهم سودو ندین و خداروشکر همسرم درین باب هنوز دعوا راه ننداخته
اینو گفتم بدونین من تمام تلاشمو میکنم از کمک های پدرم کم کنم اما میگم که همسر من کلا با این فکر با من ازدواج کردن که در پو.ل پدرم سهیم شن... نکه ما بدون هیچ توقعی ازون شروع به کمک کنیم


الهه زیبایی عزیز نه پدرم بدون تاثیر از رابطه من و همسرم کلا تو ذهنشون همون بود که گفتم که خونه و فلان بهمون دادن دیگه این زمین مال من نیس. و کلا من تقریبا از ماه اول بعد عقد مشکلات شدید با همسرم داشتم و حتی خونه و ماشین هم تو اوج مشکلات ما بهمون دادن. کلا پدر من بسیار اهل کمکن. منکه بچشونم همه جوونای فامیلو بابام کمک کردن خونه بخرن.
نکته بعدی اینکه پدر من خیلی اموال به نام بچه هاشون و مادرم دارن که تو ذهنشون مالکشون بچه هاشون و مادرم نیستن اما در قبال من به شمکل خوردن که همسرم مثل بقیه با این وضعیت کنار نیومده.


خب دوستان من نفهمیدم بلاخره چیکار کنیم
پدرم میخوان بیان خونم و خیلی طبیعی انگار با من اومدن حرف بزنن جلو شوهرم بگن من اون زمینی که به نامت خریده بودم که همه خرجاتو با پشتوانه اون بکنم برات خونه و فلان گرفتم و دیگه از پول اون زمین یک چیز کمی میمونه که پیش من محفوظه و بعدا بهت میدم این چطوره؟ پیشنهاد پدرمه چطوره؟

[Shayeste]

سلام
رفتار شما بسيار منفعلانه ست. چرا با تمام توضيحاتى كه دوستان دادن همچنان فكر ميكنيد بايد براي همسرتون توضيح بدين؟ چرا خونواده تون رو مجبور ميكنين به رفتار منفعلانه ى شما ملحق بشن و پدرتون بياد و همسرتون رو راضى كنه؟؟؟
اين زمين كاملا مربوط به مسائل پدر و فرزندى ميشه. اگه دوست دارين براى خودتون داشته باشين با پدرتون صحبت كنين نفروشن. اگه براتون مهم نيست و فكر ميكنين كه پدر در حق شما لطفش رو ادا كرده، پس اجازه بدين مالش رو بفروشه.
اولين نكته اى كه اهميت داره اينه كه به خواسته خودتون اهميت بدين. شما چى ميخواين؟ قدم بعدي توافق با پدرتون هست. قدم بعدترى هم وجود نداره. يعني اصلا لازم ميست به همسرتون توضيح بدين.

همسر شما اخلاق تند داره چون از اين مسير به هدفش ميرسه. الحق هم كه شما رو خوب شناخته.
پس بالا برى و پايين بياى همسرت دعوا رو راه ميندازه. چه بهش اطلاع بدى و چه اطلاع ندى. بنابراين هنرت فقط اين باشه كه دعوا رو به تاخير بندازى و بذارى براى زمانى كه دعواى همسرت هيييييچ كمكى بهش نميكنه تا به هدفش برسه. يعنى زمين فروخته شود و همسر شما بعدها بر حسب اتفاق متوجه موضوع بشه.

سوال اصلى اينه كه شما هم با فروش اون زمين موافقى؟ نگاه به روابط خودت و همسرت نكن. خودت چى رو دوست دارى؟ چرا توى اين داستان خودت انقدر گم هستى؟ من متوجه نشدم كجاى اين زندگى وايستادى

[شمیم الزهرا]

سلام
رفتار شما بسيار منفعلانه ست. چرا با تمام توضيحاتى كه دوستان دادن همچنان فكر ميكنيد بايد براي همسرتون توضيح بدين؟ چرا خونواده تون رو مجبور ميكنين به رفتار منفعلانه ى شما ملحق بشن و پدرتون بياد و همسرتون رو راضى كنه؟؟؟
اين زمين كاملا مربوط به مسائل پدر و فرزندى ميشه. اگه دوست دارين براى خودتون داشته باشين با پدرتون صحبت كنين نفروشن. اگه براتون مهم نيست و فكر ميكنين كه پدر در حق شما لطفش رو ادا كرده، پس اجازه بدين مالش رو بفروشه.
اولين نكته اى كه اهميت داره اينه كه به خواسته خودتون اهميت بدين. شما چى ميخواين؟ قدم بعدي توافق با پدرتون هست. قدم بعدترى هم وجود نداره. يعني اصلا لازم ميست به همسرتون توضيح بدين.

همسر شما اخلاق تند داره چون از اين مسير به هدفش ميرسه. الحق هم كه شما رو خوب شناخته.
پس بالا برى و پايين بياى همسرت دعوا رو راه ميندازه. چه بهش اطلاع بدى و چه اطلاع ندى. بنابراين هنرت فقط اين باشه كه دعوا رو به تاخير بندازى و بذارى براى زمانى كه دعواى همسرت هيييييچ كمكى بهش نميكنه تا به هدفش برسه. يعنى زمين فروخته شود و همسر شما بعدها بر حسب اتفاق متوجه موضوع بشه.

سوال اصلى اينه كه شما هم با فروش اون زمين موافقى؟ نگاه به روابط خودت و همسرت نكن. خودت چى رو دوست دارى؟ چرا توى اين داستان خودت انقدر گم هستى؟ من متوجه نشدم كجاى اين زندگى وايستادى

سلام ممنونم

اخه خیلی جریانات رو نگفتم
هربار اتفاقاتی مشابه این افتاده و من خواستم جریانو به همسرم بگم به شدت دعوا شده. من با این فکر خواستم از دعوا جلوگیری کنم چون بلاخره پدرم بگه فرق داره و ارومترش میکنه احتمالا

راست میگین من کلا نقشی اکثرا ندارم چون اصلا برام پول اهمیتی نداره برعکس همسرم.

نظر من اینه این زمین ماله پدرمه و لاغیر و ابدا نباید هیچکس نه من نه همسرم به خودش اجازه بده توقعی داشته باشه.
اما چجوری میشه جریانو راست و ریست کرد.
به نظر من معامله کنن فردا زمینو و بعدش به همسرم بگن که کار از کار گذشته اما حتما بگن
چون تجربه ثابت کرده اگه بعدا بفهمه دیوونه میشه

- - - Updated - - -

و اینکه اگر همسرم از زمین خبر نداشتن ابدا من نمیگفتم و الان بدون مشکلی میرفتم و به نام پدرم میزدم
قبلا هم مورد بوده که به نامم چیزی بوده و من به همسرم نگفتم و پدرم فروختنش اما اینو همسرم میدونه و خود پدرم قبلا بهش گفتن و برای همینه که مدعیه.
میگه اگه مال تو نبوده چرا اصلا گفتن!

لطفا راهکاری بدین که دعوامون کمتر بشه چون الان فقط من نیستم و پسر طفل معصوم من شاهد این جریانات و دعواهاس

[Shayeste]

عزيزم انقدر استرس به خودت راه نده. چرا مسير زندگيت رو تا اونجا كشوندى كه حتى شب از استرس رفتار همسرت خواب نداشته باشى؟؟ براى خودت توى اين زندگى سهمى قائل باش.
بله بهتره پدرت بدون دخالت كسى زمين رو بفروشه ولى لزومى نداره كه بلافاصله همسرت رو مطلع كنين. چون باز هم تصور ميكنه همه و من جمله پدر شما از داد و هوار ايشون حساب ميبره. يادت باشه كسى كه دعوا ميكنه يك نقطه ضعف بزرگ داره و اون هم اينه كه نميتونه از هيچ مسيرى به خواسته هاش برسه و درواقع خودش رو ضعيف شده ميبينه پس سعى ميكنه اينطورى بزرگتر به نظر بياد.

چاره زندگى شما و آرامش پسرت، اين نيست كه بشينى يك گوشه و تمام عمرت رو مثل يك اسير زندگى كنى. پسرت از اين رفتار شما هم ضربه خواهد خورد. پس كمى رفتارها رو تعديل كن. اگه در مقابل همسرت سكوت ميكنى نبايد از سر استيصال باشه بلكه بايد از سر سياست باشه.

[deljoo_deltang]

به نظر من هم از زبان پدرت مستقیم بشنون خیلی بهتره. چون هم مردها از مردها بیشتر حساب می برن و از طرفی با پدرتون طرفن. اما نقش شما مهمه در بعد از این ماجرا که اگر همسرتوم حرفی از حق و حقوق بچتون یا شما زد حتی با عصبانیت بعد از آرام کردن ایشون با مهربانی و نرمی و نیاز زنانه بهشون نشون بدید که دوست دارید به ایشون تکیه کنید و داشته های همسرتون برای بچتون کافیه و همین که ایشون بالای سر شما و کودکتون هستند مهمتر از هر چیزیه و دعاتون اینه که خدا عمرشون رو طولانی کنه.