سلام اقا رضا
اولا اینکه قدم نورسیده مبارک باشه و انشالله خیره
دوما اینکه الان شما اصلا نباید با وجود یک بچه به جدایی فکر کنی حتی یک درصد.حرفشم نزن..در یک زندگی بحرانی تصمیم به بچه دار شدن گرفتی که کار معقولی نبوده .الان لطفا کار رو خراب تر نکن.یکمی تامل کن.تصمیمات عجولانه و غلط نگیر.اگر با این تایپکهایی که داری ،میامدی میگفتی همچنین تصمیمی دارم و میخوام بچه دار بشم قطعا پاسخ هایی که دریافت میکردی در این مورد مثبت نبود.
یه سوال...ایا همسر شما با این انتقالی موافقه ؟
و ایا فکر میکنی دور شدن تنها راه علاجه ؟من فکر میکنم دور شدن پاک کردن صورت مسئله است.
شما فقط با خانواده همسرت مشکل نداری...با خودش هم مشکل داری. بر فرض از خانواده همسر دور بشی، خوده همسرت رو چیکار میخوای بکنی ؟و فرزند دختر قطعا به خانواده مادری کشیده خواهد شد.
و یه نکته..مگه نوزاد رو پا گشا میکنن؟من همچین رسمی ندیدم تا حالا.مثلا ما تهرانی ها وقتی فررندی متولد میشه بعد از اینکه مادرش از بیمارستان اومد میریم منزل خودشون و بچه رو اونجا میبینیم.حالا پولی چشم روشنی کادویی چیزی هم میدیم و میایم و تمام.چرا خواهر شما نمیان بچه رو ببینن ؟اگر خلاف رسمتون نیست..برای من سوال شد اینجا.
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)