2 - احساسات:
گاهي آن قدر شيفته طرف مقابل مان هستيم که احساسات و هيجانات شديد نمي گذارد اصلا فکر جدا شدن از او
را بکنيم. حتي با اين که مي دانيم اين رابطه درست نيست و مي تواند به ضرر هر دوي ما تمام شود. علاوه بر اين،
احساسات شديد يا همان «عشق کور» در رابطه باعث مي شود ما اصلا نتوانيم نقاط ضعف رابطه را
ببينيم که بخواهيم از او جدا شويم. اگر احساس مي کنيد در اين تله گير افتاده ايد بهتر است مدتي از طرف
مقابل فاصله بگيريد تا اين دوري کمي از طغيان احساسات بکاهد و چشمتان باز شود. هم چنين مي توان
از اطرافيان کمک گرفت که داخل رابطه نيستند و چشمشان بازتر از ماست.
4 - رابطه ناسالم با والدين:
يکي از نظريات در حوزه عشق و رابطه عاطفي مي گويد اگر فرد از کودکي با والد جنس مخالفش رابطه اي مشکل
دار داشته باشد که حل نشده است، شريکي را براي رابطه عاطفي انتخاب مي کند که او هم مانند والدش همان
مشکل را داشته باشد تا بتواند شرايط گذشته را در اين رابطه بازسازي کرده و اين بار تمام تلاش خود را براي جبران
و اصلاح آن انجام دهد و مشکل را برطرف کند، اتفاقي که هرگز رخ نمي دهد. متاسفانه پي بردن به اين حالت به اين
سادگي نيست. اما با تعمق و توجه کافي مي توان از بروز آن تا حد زيادي جلوگيري کرد. شخصيت بعضي از ما
طوري است که هميشه دوست داريم به کسي کمک کنيم و مثل رابين هود نجات دهنده ديگران باشيم.
اين افراد معمولا جذب کساني مي شوند که مشکلات زيادي دارند و محتاج کمک هستند و از اين طريق
تبديل به يک مددکار اجتماعي مي شوند که نه تنها نمي تواند رابطه عاطفي درستي داشته باشد، بلکه
در اين ميان خودش را هم کم کم نابود مي کند.
ادامه دارد ....................
علاقه مندی ها (Bookmarks)