به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 68
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    اول سلام
    دوما تند نرو دوست عزیز، پیاده شو با هم برویم
    سوم اینکه به دوستان توهین نکن. نه شما طلبکار کسی هستید نه کسی به شما بدهکاره. کسی هم بهتون توهین نکرده. عصبانیت تون از خانم سابق و اطرافیانش رو برای همون ها نگه دار. وقتی قطره چکانی اطلاعات می دید. اطلاعاتی که می دید کامل نیست، نکات مهم رو نداره ... . بارها اینجا نوشتیم آی کسانی که راهنمائی می خواهید اطلاعات کامل بدید واسه همین چیزهاست. شما هم به اندازه و متناسب با اطلاعاتی که میدی توقع داشته باش. بگذریم. اگر مجددا دچار اشتباه نمیشید که قصد محاکمه تان رو داریم مطلب رو ادامه بدید.

    این نکته رو به ذهن بسپارید نه قصد تطهیر اون خانم رو داریم نه شما رو. همینطور قصد محکوم کردن هیچکدوم تون رو هم نداریم. اگر سوال می کنیم یا برای جواب گرفتن است یا بصورت سوال نکاتی رو بهتون یادآوری کنیم. یا هر دو. اگر بتونیم راهی پیشنهاد کنیم افراد بهم برسند این کار رو می کنیم. اگر اجساس کنم (خودم رو میگم) راهی نیست تا حد امکان تلاش می کنم توصیه به جدائی نکنم. به دلایل بسیار زیاد. مثلا احتمال قضاوت غلط به دلایل متعدد از جانب خودم، از جانب سوال کننده در نحوه سوال پرسیدنش، حجم، صحت و اعتبار اطلاعاتی که داده، نبود طرف مقابل و دفاع از خودش و مسائلی که ممکن بود با حضورش بیان کنه و شاید خیلی چیزها رو تغییر بده و الی آخر. (خب بعضی وقت ها استثنا هم وجود داره باز هم به دلایل خودش)

    * "بارها به خانومم گفته بود تو طلاق بگیر ازش تا خودم شوهرهای خیلی بهتر پیدا کنم"
    این جمله مطلب کمی نیست. خیلی معنی داره. در واقع باید یه تارخچه مفصل داشته باشه. دفعه اول چه زمانی این رو گفت؟ شما کی خبردار شدید؟ چه کار کردید؟ من که ذینفع نیستم ولی همین الان اگر کسی به زن شوهرداری این مطلب رو بگه منتظر شوهر خانم هم نمیشم. .... گور بابای شوهرش هم کرده. بگید پس از شنیدن این مطلب چیکار کردید؟ اصولا برای برخورد با این دخالت ها کاری هم کردید؟ دقیقا چه کاری؟
    قبل از اینکه کار به جدائی بکشه، قبل از اینکه اون خانم تا این حد روی خانم شما تاثیر بگذاره دمش رو بچینید؟ هر چی باشه یکی از وظایف و مسئولیت های مردها در کنار تهیه لوازم زندگی و نظایر آن حفظ سلامت روحی و احساسی خانواده است. شما تلاش کردید پای اون خانم رو به کلی از زندگی تون قطع کنید؟ ازشون به دلیل دخالت در زندگی تون شکایت کنید؟ یا فقط با همدیگه جر و بحث کردید؟ شما رو نمی دونم ولی من اگر کسی رو ببینم که آرامش زندگی خانواده ام رو تهدید می کنه کاری می کنم حتی از راه دور به دیوار خونه ام نگاه هم نکنه. یه قسمت بزرگ از غیرت که میگند مال اینجاست. همون موقع ها جریان مداخله های اون خانم رو به پدر و مادر این خانم گفتید؟ گفته بودید خانواده فهمیده ای داره. اگر بهشون گفتید؟ اون ها چه کاری کردند؟ به شوهر اون خانم شکایت کردید؟ رفت و آمدهای خانم تان رو محدود کردید؟ ظاهرا از این خانم تان که گذشت. در ازدواج بعدی علاج واقعه رو قبل از وقوع بکنید.
    هنوز هم قبولش برام سخته کسی بی پروا، بدون وجود زمینه قبلی در روابط زن و شوهر و حتی با وجود آن بیاد زنی رو که شوهر داره وسوسه به طلاق کنه؟ بهش وعده شوهر دیگه پیدا کردن بده؟ اون زن هم قبول کنه؟ شوهرهای این دو زن و خانواده هاشون اینقدر بی خبر بمونند یا اقدام نکنند که کار بیخ پیدا کنه؟
    واسه من هیچ جوری جا نمی افته. یعنی هر چی سعی می کنم این مطلب رو تو مغزم فرو کنم نمیشه. انگار تمام سیستم مغزم می خواد شات دان کنه.
    میگید اون خانم لینک این مطلب رو داره ولی فکر نمی کنید براش مهم باشه بیاد نگاه کنه ... بازهم خانم ها رو نشناخته اید. اینا حاضرند نصف عمرشون رو بدند این نوع مطالب رو در مورد فلان آشنا بخونند. نیان ببینند شما و دیگران چی درباره اش گفته اید؟
    ای بنده خدا، یا واقعا ساده ای یا ... با اینکه این پست دیگه امنیت نداره یهتون توصیه می کنم اینقدر ضعف نشون ندید. هیچ کس از مردهای ضعیف و احساساتی خوشش نمیاد مخصوصا خانم ها. خشن نباش ولی محکم باش. می دونم و خیلی بیشتر از اونچه که فکر کنی میدونم چقدر سخته. ما هم سهم خودمون رو از عاشقانه ها گرفته ایم. سال ها است که داریم سهم می گیریم ولی یاد گرفتیم داد نزنیم. چه فایده ای داره فریاد زدن وقتی کسی نیست که بشنوه. اگر هم بشنوند چیکار می کنند؟ خیلی خوب باشند یه آخه میگند میرند دنبال زندگی شون (که کار صحیحی هم است) همیشه هم یه عده هستند با صدا یا بی صدا، جلوی رو یا پشت سرت به سرزنشت می کنند. کسی که شاید ازدواج موفقی هم دارند و فکر می کنند ... ولی هنوز نمی دونند عشق چیه؟ فرقش با دوست داشتن رو نمی دونند، خیال می کنند عاشقند ولی وقتی نگاه شون می کنی متوجه میشی واقعا دوست دارند ولی عاشق نیستند. نمی دونند درد عشق واقعا چطوریه؟ نمی دونند نا امیدی پس از امیدواری چه رنجی داره. دارم از خط خارج میشن، برگردیم.

    داشت فراموشم میشد هنوز بعضی سوالات مهم قبلی رو بدون جواب گذاشتید. مثلا چرا با اینکه می دونستید این خانم مشکل عقلی دارند بازهم باهاشون ازدواج کردید؟ چرا خانواده تون با وجود اینکه ابتدا مخالف این ازدواج بودند بعدا موافق شدند درحالیکه با پی بردن به بیماری و بی عقلی دختر می بایست مخالفت شان شدیدتر میشد؟ خانواده دختر هم تحت تاثیر اون خانم بودند؟ و بقیه سوال های بی جواب بعلاوه سوال جدید ابتدای مطلب.

    بازهم تکرار می کنم محاکمه ای در کار نیست. گذشته رو هم نمیشه برگردوند. ولی گاهی میشه جبران کرد و حتی بهتز از اونی که بود ساختش. به شرطی که اراده اش باشه و خیلی هم دیر نکنیم، فکر هم نکنیم اگر مثلا من نوعی اول جلو بیام یا قبول کنم در گذشته اشتباهاتی داشته ام، یا علاقه ام رو اشکار کنم یا یا یا ... کوچیک میشم، شجاعت میخواد مثل خیلی کارهای دیگه کسی که شجاع تره همیشه قبل از بقیه خطر می کنه.

    گفته بودم دیگه اینجا مطلب نمی گذارم ولی بدقولی کردم. شرمنده

  2. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما بعضیامون عادت داریم هر کسی بیشتر دورمون میکنه بهش بیشتر جذب بشیم.
    اصلا خیلی از آدمایی که روشون زیاد شده بخاطر وجود افرادی چون شما هست آقای عزیز
    انقدر یه دختر معمولی رو گستاخ کردین که فکر میکنه کیه! فردا میره تو خونه ی مردم همین بلا رو سر دیگرانم میاره.
    مگه اینا کین؟ دختر شمس الملوک یا ارباب؟
    دیدی چهارصد تومن گرفت و رفت، آخرشم رفته پیش دوستش نشسته و به شما قاه قاه خندیده، که آره پسره انقدر..... بود که ازش انقدر گرفتم، دوستش میگه بیشتر میگرفتی خب! میگه میگیرم دفعه بعدم برمیگرده این خط و این نشون هاهاهاهاها
    یه خانمی آشنای ما بود دخترش رو چند بار عقد کردن و از هر عقدی پول و طلا برداشت. همه رو برد آب کرد و شوهرش الان تاجر طلاس.
    بعضیا حتما باید طرف مقابلشون بزنه تو گوششون برق از چشمشون بپره تا بفهمن دیگه جایی تو زندگی طرف ندارن.
    فکر کردی الان بری براش قصه بگی آخرش هندی وار شما بهم میرسین و تیتراژ پایانی؟ نه داداش این خبرا نیست.
    شما بحرف هیچکسی گوش نمیدی اما بدون اگر این رویه زندگی کردنت باشه دفعه ی دیگه یا این دختره داغونت میکنه یا یکی میاد که از هستی ساقطت میکنه و دیگه اون موقع فکر نکنم به تالار کشیده بشی یکراست به ......
    کم نیستن دخترای خوب، شبیه زن قبلیت نیستن چه بسا زیباتر اما ساده ترن . میشه با اونام خوشبخت شد.این دیگه بستگی به خودت داره!

  3. 4 کاربر از پست مفید *nastaran تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (چهارشنبه 30 فروردین 96), mehdi.ma.mm (یکشنبه 03 اردیبهشت 96), sia518 (چهارشنبه 30 فروردین 96), بارن (چهارشنبه 30 فروردین 96)

  4. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط behnam2020gh نمایش پست ها
    اول سلام ..دوما کاش بعد از مدت ها باز هم سکوت میکردی و نظر نمیدادی ..سوم ..جواب سوالاتتو تو یه پست پایینتر از همین پستت نوشتم ...
    من با ایشون رابطه ی جنسی نداشتم ..ایشون باکره بودن ..نصف مهریه شو میتونست بگیره ..که اونم میدونست از من وصول نمیشد ..بعد من به پیشنهاد خودش بود که رفتم خواستگاریش و اینکه تمام شرایط رو قبل خدمتشون گفته بودم ...در اخر باید عرض کنم این دخترایی مثله شما هستن که حاضرن کلاه بذارن سر پسر مردم و با وعده و وعید بیارنیشون خواستگاری ...زن عقد کرده بشید و بدون برقرای حتی یک ارتباط جنسی مهریه رو بذاری اجرا و هر چی برات آوردن رو پس ندی ...و نمونه شما و خانومایی مثله شما خیلی زیادن ..از این کلاه برداری احساس غرور هم میکنن ..من قبلا میگفتم همچین خانومایی یا وجود ندارن یا انگشت شمارن ...خدا رو شکر که نمونه ش رو حالا دیدم
    .آخر آدم حسابی یه کم وجدان داشته باشید پسر مردم رو با هزار وعده و وعید میارید خواستگارتون ...عقد که کردید خودتون هم میگید پشیمانیم ..بدون یک ارتباط جنسی هم مهریه رو میذارید اجرا ...راستی بانو برای چه کسی اینجوری زرنگ بازی در میارید ؟ برای کسی که به حرف ها و وعده هاتون باور کرده ؟ یا برای خدا که بهترین قضاوت رو خواهد کرد ..درسته ابتدا حس برنده بودن میکنید ولی این آینده ست که برنده ی واقعی رو نشون میده
    خدا بهتون صبر بده
    درک میکنم چه حالی دارید بخاطر همین نوشته هاتون ناراحتم نکرد
    دوست خوب من هم جدیدا جدا شدم ،من 3سال زیر یک سقف زندگی کردم و زحمت کشیدم نه مهریه گرفتم نه نفقه نه طلا نه هیچی تازه یه پولی هم دادم که طلاق تفاهمی بگیریم .

    پست های آخر تاپیکم شاید بتونه کمکتون کنه برای شناختن بهتر حال الانتون و نحوه مدیریتش.

    الهی خوشحال و آروم باشید .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  5. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (پنجشنبه 31 فروردین 96), nel (دوشنبه 18 اردیبهشت 96), sia518 (چهارشنبه 30 فروردین 96), باغبان (پنجشنبه 31 فروردین 96)

  6. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    از خانوم ها و آقایون محترم خواهش می کنم وقتی میخوان نظری رو نقد کنن اسم مستقییم نیارنو
    من وقتی نظرمو میگم که شوهر کمه منظورم شوهر فیزیکی نیست.منظور شخصی هست که از نظر مالی و عاطفی و ثبات بخواد وارد مقوله ازدواج بشه.شاید تقصیر از منه که کامل نمی نویسم ولی اگه با نظر بنده مخالفید بگید که نه اینجوری نیست و من پنجاه تا خواستگار دارم.الان کلی از دختر های خوب بالای سن ازدواج واستادن و هنوز ازدواج نکردن.چرا؟
    حالا شما خوب شما کلن سوپر خواستگار دار.چی بگم
    آقای محترم ما هر چی میگیم بیخیال شو خودت دنبال شری.غرورت خورد شد خودت خاک شیر شدی عزت نفست رفت و اعتماد به نفست رو خودت ترکوندی.مطمین باش وقتی طرف اینجوری طلاق میگیره و همه چیو میده که بره بیرون قبلش همه فکراشو کرده و چه بسا کسی و هم زیر سر داشته.میتونید اینجا ماجراهای زندگی هارو بخونید و ببینید خانم و یا آقایی که دوست نداره جدا بشه چیکار میکنه.حداقلش میگه اگه مهریمو بزارم اجرا امکان داره پلای پشت سرم رو خراب کنم.
    دوست عزیز بهتون چی بگم؟شما خودتون رو برگردوندید به روز اول بعد از جدایی و همون حال و هوا.آرامشتون دوباره رفت.مثل معتادی که بعد از دو ماه ترک دوباره مصرف کرد.
    ضمنا الان تو ذهنتون میدونید که برا پول با شما تماس گرفتن و شما دوباره برگشتید تو فاز ببخشید و اشتباه کردم.
    متاسفانه برخی از آقایون ما به دلیل روابط اجتماعی ضعیف و رابطه کم با جنس مخالف اینطوری به یه شخص پیله میکنن .دست بر دارید و خودتون رو بیشتر از این آزار ندید.
    خیلی مسایل هست که میخوام براتون بگم ولی واقعا مغزم پراکنده گویی میکنه.شما نیاز اساسی دارید که رویه خودتون رو تغییر بدید.
    خانوما اینجا وقتی بحث می کنیم این نیست که طرفداری همجنس خودمون رو بکنیم بلکه برا اینه که از اون درد و عذابی که توش هست نجاتش بدیم.پس خواهشن مدام کل کل نکنید.
    یه عده اینجا دنبال حقوق از دست رفته خانوما هستن یه عده دنبال آموزی قوانین اسلام در حقوق زن جلد سوم.یه عده...
    مشکل این بنده خداها اینا نیس به خدا.

  7. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (پنجشنبه 31 فروردین 96), sia518 (چهارشنبه 30 فروردین 96)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mr DaNi نمایش پست ها
    از خانوم ها و آقایون محترم خواهش می کنم وقتی میخوان نظری رو نقد کنن اسم مستقییم نیارنو
    من وقتی نظرمو میگم که شوهر کمه منظورم شوهر فیزیکی نیست.منظور شخصی هست که از نظر مالی و عاطفی و ثبات بخواد وارد مقوله ازدواج بشه.شاید تقصیر از منه که کامل نمی نویسم ولی اگه با نظر بنده مخالفید بگید که نه اینجوری نیست و من پنجاه تا خواستگار دارم.الان کلی از دختر های خوب بالای سن ازدواج واستادن و هنوز ازدواج نکردن.چرا؟
    حالا شما خوب شما کلن سوپر خواستگار دار.چی بگم
    آقای محترم ما هر چی میگیم بیخیال شو خودت دنبال شری.غرورت خورد شد خودت خاک شیر شدی عزت نفست رفت و اعتماد به نفست رو خودت ترکوندی.مطمین باش وقتی طرف اینجوری طلاق میگیره و همه چیو میده که بره بیرون قبلش همه فکراشو کرده و چه بسا کسی و هم زیر سر داشته.میتونید اینجا ماجراهای زندگی هارو بخونید و ببینید خانم و یا آقایی که دوست نداره جدا بشه چیکار میکنه.حداقلش میگه اگه مهریمو بزارم اجرا امکان داره پلای پشت سرم رو خراب کنم.
    دوست عزیز بهتون چی بگم؟شما خودتون رو برگردوندید به روز اول بعد از جدایی و همون حال و هوا.آرامشتون دوباره رفت.مثل معتادی که بعد از دو ماه ترک دوباره مصرف کرد.
    ضمنا الان تو ذهنتون میدونید که برا پول با شما تماس گرفتن و شما دوباره برگشتید تو فاز ببخشید و اشتباه کردم.
    متاسفانه برخی از آقایون ما به دلیل روابط اجتماعی ضعیف و رابطه کم با جنس مخالف اینطوری به یه شخص پیله میکنن .دست بر دارید و خودتون رو بیشتر از این آزار ندید.
    خیلی مسایل هست که میخوام براتون بگم ولی واقعا مغزم پراکنده گویی میکنه.شما نیاز اساسی دارید که رویه خودتون رو تغییر بدید.
    خانوما اینجا وقتی بحث می کنیم این نیست که طرفداری همجنس خودمون رو بکنیم بلکه برا اینه که از اون درد و عذابی که توش هست نجاتش بدیم.پس خواهشن مدام کل کل نکنید.
    یه عده اینجا دنبال حقوق از دست رفته خانوما هستن یه عده دنبال آموزی قوانین اسلام در حقوق زن جلد سوم.یه عده...
    مشکل این بنده خداها اینا نیس به خدا.

    با حرفتون شدیدا موافقم و تک تک کلمه هاتونو تایید میکنم ...من فقط در این راه دارم خورد میشم ..عزت نفس و همه چیزمو از دست دادم ...به قول یکی از دوستان گاهید باید اون سیلی محکم رو خورد تا به خودت بیای ...واقعا اینجوریه ...من هنوز تو رویا غرق بودم ..این چند روزه واقعا خودمم به این نتیجه رسیدم که باید به خودم بیام ...هر چند خیلی سخته ...یه سری برنامه ها برای خودم چیدم که خدا کمک کنه میشه تا حدود زیادی غلبه کرد بر این احساسات ...
    البته دوستان خواهشا اینقدر بر من خورده نگیرید که چرا فراموشش نمیکنی ..خب دلایل زیادی دارم ...که بخوام هم فراموشش کنم خیلی سخته ...یکی اینکه عشق اولم تو زندگیم بوده این دختر ..چن ها سال باهاش بودم ...ازدواج کردیم ...طلاق هم به خاطر یه سری مسایل جزیی بوده ...شاید از دید من جزیی بوده ..ولی به هر کدام از این مقوله ها نگاه کنید و نظرات و مقاله های روان شناسانه رو بخونید متوجه میشید چرا اینقدر ذهنم درگیره ...مثلا تاثیر عشق اول بر زندگی ...مثلا تاثیر ازدواج اول بر زندگی ..مثلا تاثیر طلاق به خاطر جزییات بر زندگی ...هر کدام از این ها به تنهایی کافیه تا یک انسان رو از درون نابود کنه ...
    ولی واقعا تونسته بودم این 3 ماه آخر حسابی به خودم بیام ...و تا حدود زیادی از ذهنم پاک بشه ...کاش همون موقع ها کلا همه ی وسایل ارتباطیمو عوض میکردم تا نتونن با من تماس بگیرن و منو بهم بریزن ..
    به قول یکی از دوستان مثله معتادی بودم که بعد از ترک چند ماهه دوباره به اعتیاد گرفتار شدم ...
    ولی به خودم قول دادم این وضعیت رو تموم کنم ..من خودم زیاد مقصر بودم ..اولین تقصیرم این بود که سال هاست به خودم القا کرده بودم که ایشون هرگز از من جدا نمیشن ...ولی اینجوری نبود ...یکی دیگه از تقصیراتم این بود خیلی بهش بها دادم ...باید اندازه ی قیمت واقعی هر کسی بهش بها داد نه بیشتر نه کمتر ...من همه ی زندگیمو پاش دادم ..ولی اون اصلا اینجوری نبود ..
    خدا کمک کنه بهم ..دوستان برام دعا کنید

  9. 2 کاربر از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده اند .

    nel (دوشنبه 18 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 02 اردیبهشت 96)

  10. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اردیبهشت 00 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1396-1-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12

    تشکرشده 69 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از ته قلبم براتون دعا کردم که حالتون خوب بشه و بتونید به روال عادی برگردید. مهم نیست کی مقصر بوده و کی خوب بوده و کی بد، چیزی که مهمه شما جدا شدید و باید راه جدیدتون رو پیدا کنید و پیدا میکنید.
    خیلی از ادمها یعنی اکثرشون با عشق اولشون ازدواج نمیکنن، بعضی ها با عشق دوم هم ازدواج نمیکنن شاید کار به نفر سوم هم بکشه اما بالاخره عشق همیشگی خودشون رو پیدا میکنن، دوست عزیزم مهم نیست همسرت همون عشق اولت باشه، مهم اینه که عشق آخر ادم باشه، اگر کسی موندنی شد و همیشگی شد اون اسمش عشقه هر چی قبل از اون بوده تجربه های دردناکه که باید یه جایی گوشه کنار قلب دفن بشه برای همیشه.

  11. 5 کاربر از پست مفید niloofarjan تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (پنجشنبه 31 فروردین 96), nel (دوشنبه 18 اردیبهشت 96), نادیا-7777 (شنبه 02 اردیبهشت 96), بارن (جمعه 01 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (جمعه 01 اردیبهشت 96)

  12. #37
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام من نظر کارشناسی ندارم فقط از خدا می خوام بهترین ها رو براتون رقم بزنه و به آرامش برسید

  13. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    behnam2020gh (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)

  14. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    آقا بهنام سلام
    هر باری که اومدم تاپیکتون هم احساس ناراحتی، هم دلسوزی و هم خشم در وجودم بود.
    ناراحتی برای یک عاشقانه به باد رفته و تلاشی بی ثمر شما/ دلسوزی برای احساسات جریحه دار شدتون/خشم هم بخاطر اشتباهات مکررتون
    من تا لباس کهنه ی تو کشو رو دور نندازم، دل نمیذارم لباس نو بخرم.
    اگرچه تأکید بر این که پس از رابطه ای شکست خورده بلافاصله وارد رابطه ای جدید نشیم ، اما من فکر میکنم شما هر چقدر در کار و تلاش موفق باشین و هر چقدر صبح تا شب سرگرم یا منزوی باشین باز هم نیاز به عاطفه و عشق دارین. ما بشریم و روحمون احتیاجاتی داره، هیچ وقت کشیدن یک نقاشی نیاز روحی من به عشق و داشتن یک نفر رو در زندگیم روبرطرف نخواهد کرد، با هیچ ورزش و کلاسی من به عاطفه و محبت نمیرسم. حتی وقتی دست به عبادت میزنم قدم برداشتن آدم عذبی چون من خودش گناه هست... من چطور عبادت کننده ای هستم که نیاز خودمو نمیدونم... حتی از نظر دینی هم تنهایی من پذیرفته نیست و مخصوص ذات اقدس خداوند تعالی هست.
    گاهی در زندگی برای داشتن یک تجربه بهای سنگینی دادیم، همه ی ما... فقط شما نبودین و آخرین نفرم نیستین ، این چرخه همیشه ادامه داره. اما چون تاوان دادیم پس بزرگتر شدیم، عقلمون رشد کرد و فهمیدیم باید منطقی تر و با احتیاط تر قدم برداریم.
    کاش میشد بنای زندگی جدیدی بسازین اینبار با شناخت و مدت زمان منطقی
    شما حق بهره مندی از یک زندگی خوب رو دارین، دختری رو انتخاب کنین که اعتقادات محکمی داشته باشه و در شرایط فرهنگی خوبی رشد کرده باشه(شرایط فرهنگی خوب یعنی داشتن فضایل اخلاقی). معیارهای شما اگر بر پایه اخلاق و انسانیت باشه شک نکنین بقیه چیزها هم حل هست.
    اگر کسی ذره ای اعتقاد محکم دینی نه لقلقه ی زبانی، در وجودش باشه با احساس دیگری بازی نخواهد کرد ، چون همیشه حس میکنه یکی در جایگاه حقی قرار داره که اونو بازخواست میکنه و اعتقاد داره زمین گرد هست و خیلی زود بدیش به خودش بر میگرده. دختری انتخاب کنین که دانشگاهش رو رفته باشه و تموم کرده باشه یا شاغل حداقل نباشه. اینطور احساس امنیت بهتری در زندگی خواهید داشت. همسر شاغل هم دغدغه های خودش رو داره و شوهرش رو بعد از مدتی کلافه میکنه، از این موارد زیاد هست. شما همسرشین و تا اینجایی که نوشتین و شناخت دارم ازتون فکر میکنم میتونین که یک زندگی خوب و سالم رو برای زنتون فراهم کنین جوری که محتاج جیبش نباشین. جامعه ی ما در شرایط اخلاقی و فرهنگی بدی بسر میبره و به کما رفته... بهمین علت یک دختر یا پسر خوب شده گلی از گلهای بهشت.
    ماندن و در فکر فرو رفتن و ترس باعث میشه تنها بمونین و از تمامی لذایذ زندگی بی بهره باشین. تنها بودن شما باعث خواهد شد که تا کهنسالی تنها دلخوشیتون رفتن به پارک و نشستن در جمع پیرمردها باشه، نه همسری و نه فرزندی، نه پدری و نه مادری... حتی کسی نباشه در زمان بیماری و ترک این دنیا در کنارتون حضور داشته باشه. تمامی اموالتون به حساب فامیل ، خواهر برادر یا در صورت نبود اینها به حساب دولت واریز خواهد شد ...و در پایان هیچکس شما رو به یاد نخواهد آورد ...
    اگر گفتم زنی بگیرین که شاغل نباشه و دانشگاهش تموم شده باشه.. به این خاطره که آشنایی داشتیم که که ایشون با خانمی ازدواج کرد ، این آقاوضع مالی خیلی خوبی داشت، خانم که دانشگاه رفت در دانشگاه عاشق همکلاسیش شد و از شوهرش در حالی جدا شد که فرزند نوزادی داشت. آقا موند و یک نوزاد و هزار غم. خانم به خیال خامش با همکلاسیش ازدواج کرد به امید شادیهای افزون تر، اما شوهر جدید معتاد به مواد مخدر شد و .... زمین گرد بود ...
    آینده با همه ی روزهای جدیدش منتظر شماست ، میتونین به روزهاتون رنگ های شاد بزنین . شاد باشین در پناه الطاف الهی

    ویرایش توسط yarmehrban : یکشنبه 03 اردیبهشت 96 در ساعت 10:18

  15. 2 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (یکشنبه 03 اردیبهشت 96), maryam.mim (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)

  16. #39
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازم خواست برای آخرین بار برم ببینمش ،،گفت حرف بزنیم ، با ماشینم رفتم دنبالش ...همین که سوار ماشین شد..هر دو زدیم زیر گریه ..اینقدر با هم گریه کردیم که کل اون آدما نگامون میکردن ..فقط اشک های همو پاک میکردیم ... قربون صدقه ی هم می رفتیم ،، گفت خیال میکردم تو زندگیت جایی ندارم ، گفتم اگه نداشتی این همه سال ..این همه زحمت برای چی کشیدم ؟؟
    گفت خیال کردم دوسم نداری ...گفتم درسته بلد نبودم با زبون ابراز علاقه کنم ولی با کارام که ثابت کرده بودم دوستت دارم ...می گفت روزی که تو محضر طلاق گرفتیم..موقع امضا کردن دلم میخواست یه اتفاق بیافته ..حتی یه اتفاق خیلی بد هم دوس داشتم بیافته تا همه چیز بهم بخوره برای یک روز هم شده بیشتر زنت باقی می موندم...میگفت از ته دلم از خدا میخواستم خودکار از کار بیافته تا طلاق به تاخیر بیافته ..میگفت بعد از رفتنت مثله یک مرده شده بودم ...گفتم از تو بدتر بودم ..اصلا چرا طلاق گرفتی ؟ اصلا چرا رفتی ؟ میگه چون بلد نبودی ابراز علاقه کنی ..اگه هم زبون باز میکردی بیشتر شبیه پشیمانی از ازدواج با من بود تا علاقه ....گفتم حق داری ..ولی اون روزا خسته بودم ...تو که میدونی من اینجور آدمی نبودم ..میدونستی برای به دست آوردنت به اب و آتیش زدم ....روزهای عمرمو پات دادم ...گفت من ندادم ؟ من ننشستم ؟ من وفادار نبودم ؟ گفتم بودی ...ولی تو رفتی ..تو ترکم کردی ..تو طلاق خواستی...میگفت آره من خواستم ..ولی من تو رو به خاطر مهریه که نمینداختم زندان ..نباید طلاقم میدادی ...به زور هم شده نباید میذاشتی میرفتم ...گفتم اگه اینکارو میکردم اون وقت حس میکردی توی یه زندان افتادی که قراره تو جهنم زندگی کنی...ولی بیخیال گذشته ها ...فقط میدونم طلاق ما به خاطر هیچ بود ..به خاطر یه سری جزییات...ولی من این همه زحمت نکشیده بودم که تو به خاطر جزییات بزنی بری ...
    میگفت طلاق بدترین اتفاق زندگیم بوده ...هم از داشتنت محروم شدم ..هم بدترین عذاب وجدان رو داشتم ..طوری که هر دقیقه برام حکم مرگ رو داشته ..گفتم چرا عذاب وجدان داشتی ؟ گفت چون چند سال برای به دست آوردنم زحمت کشیدی ولی من ترکت کردم ...میگفت اون پولو واقعا نیاز داشتم و حتما بهت بر میگردونم ...گفتم لازم نیست ..فدای سرت ..ولی به زور ازم شماره حساب گرفت ...که برگردونه ..من گفتم حلالت باشه ..
    بین گریه هامون میگفت نمیدونستم اینقدر دوسم داری ....گفتم این چه حرفیه میزنی ...مگه میشه برای کسی که دوس نداشت این همه زحمت کشید ؟؟
    میگفت واقعا منو به یکی قول دادن ...به طور سنتی ..قراره پاییز بیاد و همه چیزو تموم کنه ...میگفت به خدا از ترس تنها شدن قبول کردم .. میگفت احساس تنهایی منو کشت...گفتم تو که منو دوس داری ..ازدواجت هم اشتباهه ..فقط داری صورت مساله رو پاک میکنی ..مگه میشه با این همه علاقه به من بتونی با یکی دیگه زندگی کنی ؟ فقط داری یه آدم دیگه هم بدبخت میکنی ...میگفت میتونم همه چیزو بهم بزنم ولی باید دو خانواده رو به جون هم بندازم ..چون یارو فامیل نزدیک بابامه ...به طور سنتی منو بهش معرفی کردن و اونا هم یه شب اومدن و حرف زدن و گفتن تا پاییز فرصت میخوایم...میگفت خانواده م بفهمن هیچ علاقه ای بهش ندارم و هنوز م تو رو میخوام منو میکشن ....میگن پس چرا روز اول ازش جدا شدی ...میگن پس چرا روز اول ترکش کردی ...مگه ابروی ما مسخره ی دست شماست که یه روز ازم هم جداب شید یه روز بازم ازدواج کنید ....
    گفتم همه ی اینا رو قبول دارم ..ولی میدونم اگه این اتفاقا هم نیافته تو زندگیه سه نفرو کامل می سوزونی ..هم خودت ..هم من ..هم اون پسره که روحش از هیچی خبر نداره ...گفتم حداقل به اون ظلم نکن ..اون با تمام آرزو میاد که ازدواج کنه ..میخواد جسم و روح زنش ماله خودش باشه ..ولی تو که نمیتونی حتی دوسش داشته باشی زندگی اونم جهنم میکنی ...
    میگفت به نظرت چیکار کنم ؟ گفتم حقیقت بهترین چیزه ....گفت تو خانواده ی شما جایی دارم ؟ گفتم شک نکن ...و مهم تر از همه اینه که توی قلب من جا داری ....من یه خونه و به عشق تو ساختم ..هنوزم بعد از 9 ماه دلم نیومده حتی قدم توش بذارم ..چون دلم میگیره ..چون میای جلو چشمام ...
    من نمیدونم این اتفاقا چرا افتاد ...ولی دیگه افتاده ...گفتم چرا یک بار واقعا برای من نمیجنگی ؟ چرا مثله خودم برای یک بار هم شده جراتتو به خرج نمیدی و پای همه چیزم وایسی ؟
    گفت بذار یه مدت تو خودم باشم ....بذار از درون با خودم بجنگم ...گفتم مشکله تو ترسه ..ترس از حرف های مردم ..ترس از برخورد خانواده ت ...از آبروت ...و خیلی چیزای دیگه ...و تا حالا همین ترس همه چیزتو ازت گرفته ....بهش گفتم روزی که خواستی طلاق بگیری ..صادقانه ازت خواهش کردم این کارو نکنی و تو طلاق گرفتی ..پس نتیجه شو ببین چی شده ..هم خودتو سوزوندی هم منو ...حالا هم ازت خواهش میکنم وقتی دلت با کسی نیست ازدواج نکن باهاش ..چون زندگیه یکی دیگه هم تباه میکنی ...
    گفت بذار یه مدت تو خودم باشم ...گفتم باشه ...گفتم تا هر چقدر میخوای با خودت باش و فکر کن ....فقط بهش گفتم سختی ها مهم نیستن چون آخرش این عشق و دوست داشتن هست که بر همه چیز غالب میشه ...خداحافظی کردیم و جدا شدیم
    وای دوستان نمیدونم چطور این چیزا رو هضم کنم ؟ تو ماشین خواست بغلم کنه ...و گریه کنه ...اجازه ندادم ..گفتم من و تو دیگه زن و شوهر نیستیم ...این بغل فقط برای زنمه ...تو هم بغلت برای شوهرت باشه ...اگه خدا خواست بازم مال هم شدیم نه تنها آغوشم بلکه همه ی زندگیم مال تو ....
    نمیدونم واقعا چی قراره پیش بیاد ...ولی واقعا هم ناراحتم هم خوشحال ...ناراحتم چون این جدایی حق نبود ...و خوشحالم به این دلیل چون ممکنه بازم خدا خواست و مال هم شدیم ...به هر حال توکل بر خدا ...
    من از قبل برام خارج از کشور کار جور شده ..دنبال کارای گذرنامه اینا بودم ..تا چند روز دیگه میتونم خارج بشم ...منتظرش میمونم ..اگه دیدم خبری نشد ..برای همیشه میرم ...
    لطفا برام دعا کنید ...ممنون

  17. کاربر روبرو از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)

  18. #40
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای بهنام سلام، منم مثل شما سر از کار خدا درد نمیارم اما محض شوخی
    شما شاخ آفریقا هم برین،‌ تو یه از کافی شاپای اریتره تو قبیله نارا بازم با همسر قبلیتون قرار میذارین و اون بازم نمیدونه ادامه بده یا نه و این داستان ادامه دارد....
    ویرایش توسط *nastaran : یکشنبه 03 اردیبهشت 96 در ساعت 11:53

  19. 2 کاربر از پست مفید *nastaran تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (یکشنبه 03 اردیبهشت 96), tavalode arezoo (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)


 
صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.