به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin_eshgh نمایش پست ها
    سلام
    margearezooha
    بله دقيقا باحرفاتون موافقم
    من خودم دوست ندارم كسي درمورد خانوادم بدبگه...خانوادم هرچي هستن اين حقشون نيست...ولي ميتونن بهترازين باشن...خيلي راحت...ولي به خودشون زحمت نميدن...يه بي سياستهايي انجام ميدن...كه تمام خوبياشون رونقش برآب ميكنن....مثلا چندبارخانواده شوهرم دعوتشون كردن خونشون...ولي اونايك بارهم خانواده شوهرم براي شام دعوت نكردن...وقتي شوهرم مياد خونمون هيچكي تحويلش نميگيره...وتعارف بهش نميزنه...براي همين شوهرم ديگه واردخونمون نشده...فقط من ميرسونه وميره
    كاراي برادرم تاثيربدي روي من گذاشته
    كوچكترين حرف زور ياتحميل ازسوي شوهرم رونميتونم تحمل كنم...زود بهم برميخوره
    يه انسان عصبي...زودجوش...كمي بددهن...بدبين...گوشه گيريشدم...سركار همش توي خودم هستم همش مياام پشت ميزميشينم ببينم كارچي هست انجام ميدم...تازماني كه ببينم تايم كار يداره تموم ميشه...ديگه نه باكسي حرف ميزنم...نه جايي ميرم...اين چندوقت عروسي چندباردعوت بودم هيچ كدومشون نرفتم...
    نميدونم اينادلايل افسردگيه يانه
    سلام
    حالا که شاغلی و مستقل، به جای بر عهده گرفتن مسئولیتهای همسرت ( و تبدیل کردن زندگی مشترکت، به نسخه ی دوم زندگی مجردیت)، سعی کن کارهایی که لازمه و وظیفه تون هست انجام بدین.

    به نظرم خیلی دور از ادب و احترام هست که خانواده همسرت را دعوت نکردید. مواد غذایی اصلی را بخر و با کمک خواهرت شام را تهیه کن و خانواده همسرت را دعوت کن.
    خودت باید اقدام کنی.
    منتظری کی دعوتشون کنه؟

    زمان به عقب برنمی گرده و نمی تونه دیدی که همسرت و خانواده اش در مورد خانواده پیدا می کنن، عوض کنی.
    پس سعی کن کم و کاستی هاشون را کم رنگ کنی و این مدت را باهاشون بسازی ت انشالله بری سر خونه زندگی خودت.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 22 آذر 95 در ساعت 17:16

  2. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    tanin_eshgh (سه شنبه 23 آذر 95), tavalode arezoo (دوشنبه 22 آذر 95), فکور (سه شنبه 23 آذر 95), ZENDEGIBEHTAR (سه شنبه 23 آذر 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شيدا جان خانواده من مشكل درمخارج دعوتي ندارن كه من بيام ازخودم خرج كنم...ماهميشه هفته اي يك بار دعوتي داريم وفاميل رو دعوت ميكنيم...ولي خانواده شوهرم دعوت نكردن...يه بارخواهرشوهرم ازكيش اومد واسه چندروز موند شهرمون...به مادرم گفتم بهترين فرصت كه همشون دعوت كنيد...مادرم يه سري بهانه هاي خيلي الكي اورد خواهرام همينجور...وگفتن نميتونن...يه دعوتي براشون هيچي نيست ولي اهميت ندادن

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin_eshgh نمایش پست ها
    شيدا جان خانواده من مشكل درمخارج دعوتي ندارن كه من بيام ازخودم خرج كنم...ماهميشه هفته اي يك بار دعوتي داريم وفاميل رو دعوت ميكنيم...ولي خانواده شوهرم دعوت نكردن...يه بارخواهرشوهرم ازكيش اومد واسه چندروز موند شهرمون...به مادرم گفتم بهترين فرصت كه همشون دعوت كنيد...مادرم يه سري بهانه هاي خيلي الكي اورد خواهرام همينجور...وگفتن نميتونن...يه دعوتي براشون هيچي نيست ولي اهميت ندادن
    نمیتونین خانواده شون رو به همراه خانواده خودتون یه رستوران دعوت کنید بعد جوری وانمود کنید که مثلا این دعوت از طرف خانواده شما بوده؟همسر خیلی عاقل و با گذشتی دارین البته امیدوارم این مسائل اینقدر جمع نشه که یهو سرباز کنه.کم محلی خیلی بده ولی شما نمیتونی خانواده تو وادار به این کارا کنی وقتی خودشون نمیخوان ولی میتونی در عوض جور دیگه جبران کنی برای همسرت و نذاری این چیزا به چشمش بیاد.خودتو بذار جای همسرت.زودتر هم مستقل شین

  5. 3 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    tanin_eshgh (سه شنبه 23 آذر 95), tavalode arezoo (چهارشنبه 24 آذر 95), شیدا. (سه شنبه 23 آذر 95)

  6. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin_eshgh نمایش پست ها
    شيدا جان خانواده من مشكل درمخارج دعوتي ندارن كه من بيام ازخودم خرج كنم...ماهميشه هفته اي يك بار دعوتي داريم وفاميل رو دعوت ميكنيم...ولي خانواده شوهرم دعوت نكردن...يه بارخواهرشوهرم ازكيش اومد واسه چندروز موند شهرمون...به مادرم گفتم بهترين فرصت كه همشون دعوت كنيد...مادرم يه سري بهانه هاي خيلي الكي اورد خواهرام همينجور...وگفتن نميتونن...يه دعوتي براشون هيچي نيست ولي اهميت ندادن
    پس چه بهتر ... اگر مشکل مالی نیست که راحت تر می تونی موضوع را حل کنی.

    به هر حال شما باید مدیریت این مساله و مدیریت روابط خانواده ات با همسرت را به عهده بگیری.
    کاری که هر دختر و پسری باید بکنه.

    انتظار نداشته باش خانواده ات راحت با این موضوع کنار بیان.
    اگه تعداد فرزندان کمتر باشه و خانواده آگاهی بالاتری داشته باشند این کار راحت تره و معمولا همکاری والدین هم بیشتره.

    اما توی خانواده های پر جمعیت و پر فرزند، اگر مسائل دیگه ای هم دخیل بشه، این کار سخت تر می شه.
    باید با آدمها و خانواده های مختلفی ( به تعداد عروس دامادها) آشنا بشن و کنار بیان.

    به هر حال اینم قسمتی از مسائل زندگی زناشویی و مشترک هست.
    عاقلانه و بالغانه باهاش برخورد کن. نه منفعل یا پرخاشگر یا عصبی یا ....

    مدیریت رابطه ی همسرت با خانواده ی شما دست شماست. تویی که بهش جهت می دی. می تونی کنترلش کنی و باید بکنی.
    نذار دید همسرت به خانواده ات، یا خانواده ات به همسرت بد بشه.

    مهمانی را هر طور که صلاح می دونی برگزار کن.

    وقتی همسرت قراره بیاد دنبالت برید جایی، یه کیکی آبمیوه ای دسری ... چیزی درست کن و بگو بیا تو این را با هم بخوریم و بعد بریم.
    اینطوری همسرت وقتی می آد دیدن شما زمان کوتاهی هم کنار خانواده ات گذرونده.
    خودت باید حلش کنی حتی اگه مادرت تعارف نمی کنه بیا تو.
    می تونی چیزی که مادرت دوست داره درست کنی که ایشون هم اون زمان کوتاه بهش خوش بگذره و خوشحال بشه.
    اینطوری مادرت هم از حضور همسرت احساس خوبی توی ذهنش می مونه. رفتارش بهتر می شه.

    همونطور که شما با محبت مادرت آروم می شی و بهش احتیاج داری
    ایشون هم با محبت و توجه شما آروم می شه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    tanin_eshgh (سه شنبه 23 آذر 95), فکور (سه شنبه 23 آذر 95)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله خانم شيدا
    حرفاتون درست...من تصميم دارم بعدازازدواجم براي پلگشاي من وشوهرم خانواده شوهرم دعوت كنن .دعوتيشون مفصل باشه
    اين راهكارهايي كه گفتين من اوايل عقدم انجام دادم...شوهرم باراول كه اومد خونمون ...باوجوداينكه همه ميدونستن براي شام مياد ولي كسي نيومد پيشش بشينه...خواهرم شام مفصلي درست كرد باچند نوشيدني دسر وميوه...شوهرم تعجب كرد كه چرافقط اون ومن توي اتاق پذيرايي هستيم چرا برادرام خونه نيستن...چرا كسي نمياد پيشمون....خلاصه باسكوت شام خورديم خيلي هم زود رفت خونه...انگارفقط اومده فقط يه چيزي بخوره وبره....خيلي شب دلگيري بود....روزهاي پنجشنبه هم خواهر وبرادرهام كه بازن وبچه هايشون ميان خونمون شوهرم دوبار حضور داشت...وبعدها ديگه راضي نميشد موقع رسوندن من بيادخونمون...هرچي اصرارش ميكردم بهانه ميارم عمرا قبول ميكنه...بهم ميگه دوستم داري هبم اصرار نكن....خانوادت پيششون راحت نيستم....برادرت اخلاقش يطوريه...تحويل نميگيرن...خيلي وقتها هم دارم لباس ميپوشم وبهش زنگ ميزنم بيا....قبل اماده شدنم بهش زنگ ميزدم بهش ميگفتم امادمبعد مي اومد وميدديد من هنوز هيچيم اماده نيست...بعدمجبور ميشد بيادداخل وبشينه با برادر وپدرم وحرف بزنن....ازاين حقه ها زياد انجام دادم....كه الان قديمي شده ازدست من خيلي ناراحت ميشد
    زندگي بهتر
    سلام عزيزم
    نه نميتونم...مقدوربه اين كارنيستم....ولي من سعي كردم بابعضي چيزها رابطم باخانواده شوهرم صميمي كنم.....مثلا اگه من وشوهرم جايي بريم ويه چيزي بخوريم وبدونم خواهرشوهرم اون خوراكي دوست داره براش تهيه ميكنم وميدم دست شوهرمببره خونشون...هميشه زنگ ميزنم خونشون حال مادرشوهرم وهم عروسم ميپرسم..وقتي دوتاخانواده عروسي دعوت باشيم..ومن باخانوادم برم...وقتي برسم...توي تالاربشينيم...به خودم اجازه ندادم كه مادرشوهرم دنبالم بگرده ومن پيداكنه تواون جمعيت كه بهم سلام كنه....هميشه من ميرفتم وپيداش ميكردم تاسلام كنم ودستش ببوسم...شايد كاركوچيكي باشه ياعادي...ولي ميدونم مادرشوهرم خيلي دوست داره كه جلوي زنهاي فاميل احترامش داشته باشم.
    مرسي ازدوستان گلم

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    قسمت دوم توضیحم را توجه نکردی.

    طرف دیگه ی این ماجرا هم از حضور همسرت حس خوبی پیدا کنه تا حضورش فعال تر بشه.
    مثلا کیک مورد علاقه ی مامانت را درست کنی و دعوتش کنی با شما بشینه و چای بخوره.


    یکی از کاربرها امروز این جمله را توی آواتارش گذاشته بود

    سلامتی سربازی که انقدر نامه داد
    آخر عشقش عاشق پستچی شد ..،!

    داشتم فکر می کردم یعنی چی و چطوری ....
    با خودم گفتم احساس های خوبی که هر بار با دیدن پستچی در ذهن دختر شکل می گرفته، به اشتباه به پستچی نسبت داده شده ( در ذهن دختر)
    اینقدر این حس تکرار شده که ذهن دختر مسیر اصلی و منبع اصلی شادیش ( نامه های سرباز) را فراموش کرده و (ذهنش به غلط) حس شادیش را به آمدن پستچی نسبت داده

    اینطور شده که عاشق پستچی شده.

    مامانت اگر همزمان با حضور همسرت، احساس خوبی را به دلیل دیگه ای ( خوردن کیک مورد علاقه اش که دخترش با محبت براش پخته ) تجربه کنه
    اون را با حضور همسرت اشتباه می گیره. ( ذهن همه ی ما ممکنه این اشتباه را بکنه، اصلا نمی دونم اسمش اشتباه هست یا نه)

    ----------------------------
    حواست بوده که همسرت در کنار خانواده ات حس خوب داشته باشه
    اما یادت نبود کاری کنی اونا هم از حضور همسرت حس خوب بگیرن
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فکور (سه شنبه 23 آذر 95), نیلوفر:-) (سه شنبه 23 آذر 95)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.