سلام
دختری 28 ساله ام و کارشناسی ارشد. مدتی هست با یکی از هم کلاسی های ارشدم که 3 ماه از من کوچکتر هست با هم بیشتر در ارتباطیم.
قبلا در دوره دانشجویی برای درس ها و صرفا موارد کاری و پروژه ها صحبت میکردیم و ارتباط عادی همکلاسی بود و مدت 3 سال هست از آشنایی ما میگذره
این اواخر بیشتر در مورد موارد کاری و مسائل روزمره صحبت میکنیم. مشکل اینجاست ایشون رفتار متفاورتی با من دارن و همیشه در صحبت هاشون هم تعریف و علاقه ی ضمنی رو نشون میدن. من هم با توجه به شناختی که این مدت از ایشون پیدا کردم به نظرم به عنوان همسر و همسفر میتونم بهش تکیه کنم.
90 درصد مواقع شروع کننده ی صحبت ایشون هستند و بیشتر احوالپرسی (در تلگرام) اول صبح و معمولا وسط روز و آخر شب
منم خیلی عادی جواب میدم بیشتر حرفامون هم حول موارد روزمره و کاری هست. تو دوران دانشجویی هم یه دوره ی همینقدر صمیمیت ما بیشتر شد و بعد از یه مدتی دیگه چون سرگرم کارهای سربازی و ثبت شرکتشون بودن و منم کارهای زیادی داشتم از هم بیخبر بودیم. تا اینکه بعد از دفاع دوباره این صحبت کردن ها شروع شد.
ایشون پسر مذهبی هستن و اینطور که از خانودشون و دوستانشون متوجه شدم اهل روابط بی بند و بار نیستن بیشتر در حال مطالعه و کارهای حرفه ی مربوط به شغلشون هستن و همین ویژگی شون به نظرم خیلی خوبه در کنارش داشتن خانواده ی خوبی که دارن و ما از نظر سطح فرهنگی و اقتصادی خانوده خیلی شبیه به هم هستیم و این موارد باعث شده علاقه ی نسبی به آشنایی بیشتر با ایشون داشته باشم.
مشکل اینجاست که این آقا بعد از این مدت آشنایی حتی یه سیگنالی برای آشنا شدن بیشتر در جهت ازدواج نشون نمیدن حتی اینکه مشتقیم به من بگه بهم علاقمنده یا حتی اگر نظرش دوستی هست صرفا به من بگه تا من حداقل بدونم وضعیت چیه و کنار بکشم.
- راستش چون وضعیت کاری قراردادی داره و شرکتی هم که ثبت کرده هنوز نوپاست و خانوادش هم نمیتونن از نظر مالی حمایتش کنن فکر میکنم شاید این دلیلی باشه که نمیتونه منظورش رو واضح بگه.
- یه دلیل دیگه اینکه برای مهاجرت خیلی دو دل هست.
ایشون تهران هستن و من در شهر دیگری ولی گهگاهی من برای انجام کارهام و یا حتی پیدا کردن کار به تهران میرم . حدودا یک ماه پیش من تهران بودم و ایشون اطلاعی نداشتن بین حرفاشون گفتن تهران نمیایید؟ که به نظرم فرصت مناسبی بود که همدیگرو ببینیم و برای تبریک به شرکتشون برم. یه هدیه به مناسبت ثبت شرکت و تبریک تهیه کردم و رفتم دیدنشون. که اینطوری بهش بفهمونم برام مهمه و میتونیم بیشتر صحبت کنیم. اون روز هم خیلی خوشحاال شدن و حرفامون خیلی معمولی بود
از اون روز به بعد توجه ایشون به من خیییلی بیشتر شده و حجم مکالمات ما بالاتر رفته ولی "هدف " از این همه صحبت کردن معلوم نیست. بین صحبت ها چندین بار گفته دوست دارم فلان کشور برای ادامه تحصیل برم. تو هم بیا! و من واضح گفتم اینطوری که نمیشه. میگه برای کار یا تحصیل بعد تشویقم میکنه اطلاعات راجع به مهاجرت رو کسب کنم یا فیلد کاریم در اون کشور رو دنبال کنم. اخیرا هم چندین بار پرسیدن که تهران میرم یا نه؟ که گفتم فعلا برنامه ای برای تهران اومدن ندارم
حقیقتش من تا حالا با کسی دوست نبودم و برای حریمم ارزش قائلم
از طرفی ایشون تا همین الان خیلی از ویژگی های خوب و مثبتشون رو ثابت کردن و پسر نرمال و مناسبی هستن
و از طرف دیگه من در حال حاضر خواستگاری هم ندارم و این دلیلی نمیشه چون خواستگار ندارم وارد رابطه ی نا معلوم بشم.
اگر هم ایشون بخوان بعد از ازدواج برم من مشکلی با مهاجرت ندارم ولی در حال حاضر هم به صورتی مجردی دوست ندارم مهاجرت کنم چون میدونم مشکل ازدواج اونجا بیشتر خواهد شد برای من با توجه به معیار هایی که دارم.
1-میخواستم بدونم من چطور به ایشون بفهمونم علاقمند به رابطه ی جدی هستم و اگر هدفش دوستی الکی هست من نمیتونم وقتم رو تلف کنم؟
2- اینکه چطور بگم رابطه ای که داریم به نظر تفننی میاد طوری که ناراحت نشه و فکر نکنه دارم بهش توهین میکنم؟
3-برای من جای سواله که خب اگر بخوان پیشنهاد رسمی بدن تلفنی هم میتونن بگن یا حداقل یه جوری هدف اصلیش رو مشخص کنه یا اگه مشکل مالی داره همه ی اینها رو بگه چرا هیچ چیزی نمیگه؟
4- ممکنه به من بگید صبر کن. گاهی فکر میکنم اگر میخواست چیزی بگه در این 3 ساله میگفت و این رابطه در هر مرحله ای که هست باید به صورتی پایان بگیره. درسته؟
احساس میکنم در آب نمک منو گذاشته تا کارهاشو انجام بده و یه زنگ تفریح برای مواقعی که دلش میگیره داشته باشه و منم به خیال اینکه میخواد بهم پیشنهاد ازدواج بده باهاش صحبت میکنم. چون در دوره ی دانشجویی هم خیلی تلاش میکرد که شرکت مستقلی داشته باشه و کارهای جداگانه انجام بده و تقریبا هم بعد از تمرکز بهش دست پیدا کرد ولی این وسط من نمیدونم تا کی باید منتظر باشم!!!!
لطفا راهنمایی کنید چون درگیری ذهنی زیادی دارم و نمیدونم راه درست چیه
علاقه مندی ها (Bookmarks)