به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 113
  1. #101
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    ""ببخشیدا ولی این که اون ضرر نمیکنه و فقط منم ضرر میکنم چیپ ترین نگاهیه که میشه به اتمام این رابطه داشت و فقط از ادمهای عامی و سنتی برمیاد. مگه هزار تا دختر ترگل بریزن دور محمد اون خوشبخت میشه و به ارامش میرسه؟ اصلا همین الان که جورواجور رابطه هاشو کشف کردی اونو ادمی با روح اروم دیدی؟ واقعا همچین استدلالی از خانمی با کمالات شما بعیده."""

    من واقعا با این حرفای خانم esm موافقم . حنا خانم اگر شما بخوای با این تفکر به این موضوع نگاه کنی اصلا نمیتونی به حال خوب برگردی !!! مگه زندگی فقط این چیزاست ؟؟؟ سیاست و ترگرورگلی و خوشگلی و ... بعدم این آقا جدای از تمام این مسائل و کارهای غلط شما ، به نوعی بیمار بود و خیانت توی ذاتش بود !! ما که این آقا رو ندیدیم ولی از تمام رفتارهایی که با شما داشت ، بویی از انسانیت نبرده بود ! اگر دوس داری بشینی به برد و باخت فکر کنی و از این دید مسائل رو بسنجی بازم داری وقت و عمرت و هدر میدی ! البته البته تا حدی طبیعیه که بخاطر خشمت این حرفارو بزنی ! اما خواهشا یکم دیدگاهت و عوض کن . دوستانه و خواهرانه بهت میگم .

  2. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (جمعه 05 آذر 95)

  3. #102
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    حنا جان واقعا بهت افتخار میکنم که محکمی و داری با اراده میری جلو
    همه احساسات و حرفات طبیعیه.
    یه لحظه نفرت یه لحظه دلت میگیره یه لحظه میگی اخیش راحت شدم یه لحظه ممکنه دلت تنگ شه...
    همه اینا طبیعین.الان توی یه مرحله ای هستی که احساس پوچی داری نمیدونی باید دقیقا به چی فکر کنی و چیکار کنی.ادم گاهی یادش نمیاد قبلا کی بوده حتی.اما میگذزه حنا جان.
    هرچی جلوتر بری راحت تر میشه و بجایی میرسی که انگار یه وزنه سنگینو از روی سینه ت برداشتن و احساس سبکی میکنی.
    تازه چشمات باز میشه و متوجه میشی نمیتونستی تشخصی بدی خوب و بد چیه و اراده ای از خودت نداشتی.
    پدر و مادرت رو اگاه کن نسبت به گذشته که هم حمایتت کنن هم متوجه باشن با کی روبه رو هستن.
    تمام راه های ارتباطیت با اون اقا رو از بین ببر.خیلی وقت پیش باید از گروه دوستانشون خارج میشدی.
    الانم به هیچی فکر نکن نه گذشته نه اینده.برای فکر کردن و تصمیم گرفتن وقت هست الان فقط خودت رو بساز و برای خودت زندگی کن.
    اونقدر قوی شو که اگر دیدیش نترسی.اگر خواست خامت کنه گولشو نخوری.اگر حرفی زد گریه ت نگیره.فقط قوی شو حنا.
    تو دختر قوی هستی از پسش بر میای
    ازین مرحله هم بخوبی عبور میکنی.
    نیازی به انتقامم نیست فقط بسپارشون به خدا.
    تو زمان مناسبش مراحل قانونی رو طی میکنی و از هیچ کدوم از حقوقت هم نگذر.
    یه نقطه قوت قلبتم این باشه که هنوز دوشیزه ای.این یه امتیاز بزرگه حنا

  4. #103
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خيلى داغونم، از صبح هيچى نخوردم
    دارم ميميرم، يه كارى بگين بكنم كمى آروم شم
    موهام خيلى بد داره ميريزه، خيلى استرس و نگرانى دارم، صورتم پر از جوش شده
    بگين من چيكار كنم يه ذره حالم بهتر بشه

  5. کاربر روبرو از پست مفید Hanli تشکرکرده است .

    haniye68 (یکشنبه 07 آذر 95)

  6. #104
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    حنا جان لازم نیست کار خاصی بکنی. یه کم با خودت مهربون باش. این حالت هات همه طبیعی هستن.

    تو الان داری درد می کشی تا به جاش یک عمر با زجر و ذلت زندگی نکنی.

    میدونم الان حس خیلی بدی داری ولی در بلند مدت میبینی که این برات لازم بوده. مثل یه جراحی میمونه که الان دردش رو تحمل می کنی ولی باعث میشه زنده بمونی

    و بعدا راحت زندگی کنی.

    اون فکرهای اشتباه و ناراحت کننده که من چرا محبت نکردم و تقصیر من بود رو بریز دور.عزیزدلم همسرت بیماره وقتی میدیده محلش نمیذاری چون به غرورش برمیخورده

    همه سعیشو میکرده جذبت کنه فقط و فقط به خاطر اینکه غرور خودشو ارضا کنه نه به خاطر دوست داشتن تو.

    بعدشم که تو تغییر کردی دیگه حس کرده به دستت آورده و کاری براش نمونده. شروع کرده به بی محلی و اذیت و آذار.

    اون اگه انسان بود بعد از تغییر کردن تو با تمام وجود خوشحال میشد و قدرتو میدونست.

    یا مثلا این فکر که نفر بعدی با سیاست رفتار میکنه. آخه چه فایده یه نفر اینهمه تلاش کنه و سیاست به خرج بده تا یه آدم مغرور و ناپاک رو شاید سر به راه کنه شاید هم

    موفق نشه.بعد تا کی میتونه این سیاست ها رو ادامه بده؟بعدها که جوونی و زیباییش رو از دست داد چی؟

    اون وقت آقا محمد میرن دوباره سراغ یه زن جوون.پول که داره و متاسفانه این روزا به خاطر پول بعضی آدمها خیلی کارها میکنن.

    حتما زیر نظر یه روانشناس باش .دیگه مجبور نیستی راجع به خراب کاری های همسر سابقت باهاش حرف بزنی.الان فقط حال تو مهمه. دیگه مهم نیست و ذهنت درگیر

    نیست که اون داره چیکار میکنه چون دیگه به اون تعلقی نداره. همین فکر میتونه حال تو رو بهتر کنه.

  7. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    haniye68 (یکشنبه 07 آذر 95), فکور (یکشنبه 07 آذر 95), بارن (یکشنبه 07 آذر 95)

  8. #105
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    حنا جان این فکر که شما توی این فرآیند آسیب دیدی و همسرت خیلی برنده شده یا آخ نگفته داره داغونت می کنه

    اصلا اینطوری نیست که اون قرار باشه بعد از تو خوشبخت بشه تا وقتی خودش و خانوادش این رویه رو دارن رنگ خوشبختی رو نمی بینه و در ضمن به عدالت خداوند اعتقاد داشته باش حتما یه جایی یه روزی تلافیش سرشون درمیاد

    اگر با یه زن با سیاست هم ازدواج کنه وضعیت همینه. اون (همسرت) خبره تر و کار آزموده تر از اونیه که بخواد تن به سیاست یه زن بده انقدر تنوع طلب هست که خیلی زود از یه نفر خسته بشه و به همه چیز پشت بکنه یه زن اگه خیلی هم با سیاست باشه فوقش بتونه از نظر مالی ازش یه چیزایی بکشه و خودشو ببنده و رهاش کنه بره

    به نظر من پیش خودت تصور کن که اون بعد از تو هم یه زندگی آروم با یه زن خاص نمیتونه داشته باشه و هر زندگی که شروع کنه تهش همین میشه یا شایدم بدتر

    چرا فکر می کنی یه زن مطلقه وجهه بدی داره
    انقدر قوی و با اعتماد به نفس باش که هیچکس جرات نکنه نگاه چپ بهت داشته باشه خودت رو شاد و پر انرژی و در عین حال محکم و قوی نشون بده تا کسی جرات نکنه پشت سرت هم حرف بزنه

    تمام این حرف و حدیثها برای یک سال اول هست بعدش مردم اصلا یادشون میره اون مرد کی بود و میرن به زندگی یه نفر دیگه گیر میدن که اتفاقات توش تازگی داشته باشه

    گذشت زمان این چیزها رو حل می کنه

    توی دانشگاه که بودم خیلی از خانمهای مطلقه رو می دیدم که ازدواج دوم خوبی داشتن البته توی عقد طلاق گرفته بودن

    مراقب ظاهرت باش یکی از سرمایه های تو همین ظاهرت هست از دستش نده

    به زورم که شده غذا بخور

    اگر پوستت خراب شده به دکتر پوست مراجعه کن
    و البته این نظر شخصی من هست که تا جایی که میشه از مهریه هم نگذر حداقل از همش نگذر

    و ضمنا اگر تصمیمت برای طلاق قطعی هست چرا مهریه رو اجرا نمیذاری این یه پروسه طولانی هستش اگر میخوای زودتر تمام بشه زودتر باید شروعش کنی حتما خودت میدونی که حق طلاق با مرد هست و شما تنها حقی که به خاطرش میتونی شکایت کنی حتی اگر هدفت طلاق بدون مهریه باشه ، همین مهریه است.
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  9. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    haniye68 (یکشنبه 07 آذر 95), tavalode arezoo (دوشنبه 08 آذر 95), بارن (یکشنبه 07 آذر 95)

  10. #106
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام حنای عزیز
    من و تو الان در یک شرایطیم...ولی با این تفاوت که من الان سر کارم...منم حالم دقیقا مثل تو بد و داغون بود...الانم تا یه چیزهایی از شوهر سابقم یادم میفته ،میشینم واسه دوستم تعریف میکنم و بعدش از تکنیک توقف ذهن استفاده میکنم...و ایست میدم به ذهنم که به اون موضوع حق نداره فکر کنه...بعدشم فکرش که میکنم من شوهرم اگه آدم خوبی بود که لیاقت فکر های منو داشت الان من تو این وضعیت نبودم...خیلی سخته ،کاملا تو رو میفهمم...ولی باور کن با زندانی کردن خودت مشکلی حل نمیشه...منم تا وقتی تنها بودم هیچی نمیخوردم و همش گریه میکردم ولی الان همش با یکی از دوستامم ،یکسره دوستم حال و هوای منو عوض میکنه...خدا رو شکر که هستش...نمیزاره من فکر کنم...هر روز یک سرگرمی رو واسم در نظر گرفته...تا 4 عصر سرکارم و یه روز در میون باشگاه و بعضی وقت ها شام درست میکینیم و میریم بیرون ...منم اول فکر میکردم خیلی سخته و هر کس دلداری میداد میگفتم مهم نیس و حال من خوب نمیشه....ولی این دوستم که پا به پای من هست خیلی تاثیر گذاشته...بعدشم وقتی فکر میکنم که شوهرم الان با دوستاش داره خوش میگذرونه پس چرا من غذا نخورم و از صبح تا شب اشک بریزم...توی این دوران وجود یک همراه و دوست(چه خانواده و چه دوست)که سرکوفت نده خیلی مهمه...تنهایی این دوران آدمو داغون میکنه...
    ویرایش توسط haniye68 : یکشنبه 07 آذر 95 در ساعت 10:44

  11. 3 کاربر از پست مفید haniye68 تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (یکشنبه 07 آذر 95), آنیتا123 (یکشنبه 07 آذر 95), بارن (یکشنبه 07 آذر 95)

  12. #107
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گاهی دارو درمانی نتیجه خوبی برای بعضی فشارها دارد. و اگر نیاز به فرایند خاص درمانی داشته باشید زیر نظر متخصص می توانید بهره ببرید.
    ویرایش توسط مدیرهمدردی : پنجشنبه 11 آذر 95 در ساعت 09:44 دلیل: کل این پست بر اساس محتوا باز نویسی شد.

  13. #108
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 خرداد 96 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    6,293
    سطح
    51
    Points: 6,293, Level: 51
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    312

    تشکرشده 273 در 107 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hanli نمایش پست ها
    خيلى داغونم، از صبح هيچى نخوردم
    دارم ميميرم، يه كارى بگين بكنم كمى آروم شم
    موهام خيلى بد داره ميريزه، خيلى استرس و نگرانى دارم، صورتم پر از جوش شده
    بگين من چيكار كنم يه ذره حالم بهتر بشه
    از دوست های صمیمیت بخواه که این روزها بیشتر باهات باشن
    باهاشون برو بیرون . بگرد و خوش باش ...

  14. #109
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط fahime.ebz نمایش پست ها
    از برنامه نفوذ مخیانه به تلگرام دیگران و دانلود کن تا مچشو بگیریB][/URL]
    این کارو به هیچ وجه نکن.چون باانجام دادنش چیزی بدست نمیاری.شماباید از این به بعد نگاهت به حال وآیندت باشه نه به گذشتت وآدمایی که توش بودنو جز آزار کاری برات نکردن
    ویرایش توسط ammin : دوشنبه 08 آذر 95 در ساعت 22:47

  15. #110
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    عزیزم شما چرا با خودت اینکارو میکنی؟ مگه خودتو دوست نداری؟با این شرایط سختی که در حال حاضر داری اگه پس فردا همسرت پاشه بیاد و دو تا جمله محبت امیز بگه و ابراز پشیمونی بکنه شما دوباره برمیگردی سر خونه اول!قوی باش! مادرتم که شما رو تو همچین وضعی ببینه صد درصد ترجیح میده برگردی سر خونه زندگیت با اون مر.باید نشون بدی که ازاد شدی از قید و بندت به اون زندگی و خوشحالی تا ساپورت خانوادت رو داشته باشی.د.از دوستات یا خانواده اگه کسی هست که قابل اعتماد باشه کمک بگیر.نباید تو خونه بمونی پاشو برو سر کارت.تو یه خانوم زیبا با موقعیت اجتماعی خوب هستی.استقلال مالی داری.هنوزم جوونی.و تو دوران عقد داری جدا میشی.اینا همه واست امتیازه.مطمین باش اگه اغتماد بنفس داشته باشی و با خودت مهربون باشی روزای خوبی جلو روته! شما یکسال تمام تلاش کردی و زحمت کشیدی ولی همسرت هیچ تغییری نکرد.عزیزم ایشون یه زن نجیب و خوب و خانواده دار میخواد که تو جامعه بعنوان همسر معرفیش کنه و همسر دومش باشه!در عمل اون دوست دخترش همسر اولشه.حتی تو این یه سال جلوی خودشو گرفته و رابطه زناشویی همسر قانونیش نداشته!!اگه واقعا شما رو میخواست همچین رفتاری میکرد؟؟!!اصلا همچین رفتاری از یه مرد ۳۹ ساله بالغ طبیعیه؟ مشخصه که نیازشو جای دیگه تامین میکنه!! بیشترین نگرانی شما الان اینه که برچسب مطلقه بودن بخوری و در اینده تنها بمونی و خانواده هم حمایتتون نکنن ...ولی تو همین تالار بگرد و ببین که خ

  16. کاربر روبرو از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده است .

    بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)


 
صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.