ديروز جمعه از صبح از خونه رفته بيرون و بر هم نگشت
دارم ميرم تهران مشاوره
الان كاملا مطمعنم كه ازش جدا شم
فقط از بعدش ميترسم
سه سال بازيچه اش شدم. هي رفت و من همش دنبالش دوييدم
ترس هاي زيادي دارم
خدايا خودت بهم قدرت بده
تشکرشده 159 در 63 پست
ديروز جمعه از صبح از خونه رفته بيرون و بر هم نگشت
دارم ميرم تهران مشاوره
الان كاملا مطمعنم كه ازش جدا شم
فقط از بعدش ميترسم
سه سال بازيچه اش شدم. هي رفت و من همش دنبالش دوييدم
ترس هاي زيادي دارم
خدايا خودت بهم قدرت بده
تشکرشده 180 در 79 پست
عزیزم خدا صبر بده
تمام عزیزان حرف های خوبی زدن ولی این حرف ها برای الان که شما از هم دور هستین فایده ای نداره...اگه درکنار هم بودین میتونستین شاید روی همسرتون تاثیر بزارین ...و باید همسرتون هم این رو بخواد که تغییر کنه وقتی که همسر شما نمیخواد تغییر کنه ،تمام تلاش های شما 30% بیشتر جواب نمیداد اگه همسر شما نیاز به تغییر رو احساس نمیکرد...گذشت و فداکاری زیاد و صبر زیادی میخواست ...در کل شما یه دوران 3 ساله رو با همسرتون در یک چرخه معیوب داشتین ...و برای ساختنش زمان زیادی میبرد البته به شرطی که همونطور که شما نیاز به تغییر را احساس کردین ،همسر شما هم باید نیاز به تغییر را احساس میکرد...ولی یک فکر اساسی کنید و قبل از اقدام به طلاق :بهش زنگ بزنید و بگین این مسئولیت رو در خودم می دیدم که به عنوان همسرت بهت زنگ بزنم و بعد اقدامی کنم و بهش بگو که میخوام باهات مشورت کنم و اگه شد حضوری در یک پارک ببین و بهش بگو که من دو طرفمون مقصریم و من میخوام جبران کنم ولی به عنوان مرد من ،دوست دارم تو هم تغییر بدی و یک زندگی با آرامش را برای من طراحی کنی و بهش بگو که من زندگی رو دوست دارم ولی نمیخوام کینه ای باشم و میخوام تمام تنش ها رو فراموش کنم و ازش بپرس که من اگه بخوام با این روند پیش برم ،تو فکر میکنی میتونی همراه من باشی ؟؟؟بعدش اگه دیدی که به هیچ صراطی مستقیم نیست اقدام به طلاق کن
donya. (دوشنبه 24 آبان 95)
تشکرشده 159 در 63 پست
تشکرشده 159 در 63 پست
ديشب خونه نيومده يعني به من خيانت كرده؟
من چطور اين آدمي كه تعادل رواني نداره رو سه سال تحمل كردم
خودم هم داشتم مثل خودش ميشدم
الان موندم من كيه ام؟
آيا زندگي خوبي رو از دست دادم يا آزاد شدم؟
خدايا ترديد و دلهره و شك كشت منو
تشکرشده 58 در 38 پست
شما قطع ارتباط کامل با واقعیت کردید.
گریه کردن ما برای شما .دردی را از تو دوا نخواهد کرد عزیز.اینجا سایت دردمندی نیست.
آخرین نوشته ی من برای شما.
شما تمام بازیهای اریک برن رو اینجا تو نوشته هات اجرا کردی.
nasimmng (چهارشنبه 26 آبان 95)
تشکرشده 22 در 11 پست
چه کردید خانوم؟
بلاخره برگشتید خونه؟
حالتون خوبه؟ اوضاع چطوره؟
خبری از خودتون بگذارید
دعاگویتان بودم
تشکرشده 159 در 63 پست
تشکرشده 273 در 107 پست
متاسفم دوست عزیز
تسلیت میگم و از خدا براتون صبر میخوام.
خدا رحمتشون کنه...
nasimmng عزیز
مشکل خودتون با همسرتون برطرف شد؟
nasimmng (چهارشنبه 26 آبان 95)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
تشکرشده 310 در 114 پست
سلام
تسلیت میگم
توی پست هات اضطراب موج میزنه حتی از فرسنگ ها فاصله و در این دنیای مجازی آروم باش دوست من.آرامشتو حفظ کن.میبینی هروقت بیشتر استرس داری همه چیز برعکس میشه و در جهت دشمنی با شما... برای از بین بردن جو سنگین شما زیاد کاری انجام نده.زمان بهترین حلال مشکلاته.پس فقط به خودت و آرامشت یک مدت فکر کن تا اوضاع عادی بشه.
nasimmng (چهارشنبه 26 آبان 95)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)