نوشته اصلی توسط
Hanli
سلام
من خيلى احساس تنهايى ميكنم، همه توصيه هاتون رو انجام ميدم. همسرم نه مياد سمتم، نه دلش برام تنگ ميشه، نه رابطه ميخواد.
خيلى تنها موندم، با مامانم هم رابطه خوبى ندارم. ميخوام طلاق بگيرم از همه دور بشم برم يه جايى كه هيچكس رو نبينم. ميخوام با يكى باشم كه واقعا از ته قلبش دوستم داشته باشه، من خيلى به محبت نياز دارم. خيلى احساس تنهايى دارم، شبا از دلتنگى و غصه خوابم نميبره. رابطه ام با شوهرم بد نيستا، چون دارم بهش يكطرفه سرويس ميدم، اونم عوض همه محبتام واسم پول خرج ميكنه. عوض تا دلتون بخواد تنهام، تا دلتون بخواد بى توجهى ميبينم، نه كسى نازم رو ميكشه، هيشكى حواسش به من نيست.
ديشب موقع خواب گفتم بغلم كن بخوابيم، عصبانى شد با دستش زد تو صورتم گفت خوابت مياد بخواب نمياد هم برو يه اتاق ديگه،
من از رفتارهاى غيرعاديش خسته شدم، نميتونم تحملش كنم، من اينجورى نميتونم زندگى كنم.
به نظرتون من خواسته هام از آدمى به اسم شوهر خيلى زياده؟ يعنى من زيادى حساسم؟
ميگين چيكار كنم؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)