به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    سلام


    شاید اقتدار یه رودخانه ، سرعت و حرکت اون باشه
    شاید رودخانه هایی که سرعت و عمق بیشتری داشته باشند فکر کنند ، قدرتمند ترنند !

    برای اینکه بتونیم اون رودخانه را کنترل کنیم ، نباید تلاش کنیم آب رودخانه را کم کنیم و یا بخوایم سدی بسازیم و جریان آب را کلا قطع کنیم و به رودخانه بگیم ، کنترل تو دسته منه !
    باید رودخانه را با قابلیتش بپذیریم و دنبال راهی باشیم که با او همراه باشیم و از این همراهی لذت ببریم !
    باید یه قایق بسازیم – مهارت قایق سواری را یاد بگیریم – سوار قایقمان بشیم و همراه با او حرکت کنیم .
    درسته بعضی از نقاط رودخانه سرعت و عمق بیشتر داره – ولی اگر با رودخانه حرکت کنی – رودخانه تو را به دریا می رسونه – وقتی به دریا برسی ،،،، دیگه آزادی !


    زندگی مشترک ، یه تعامل همه جانبه ست - تعاملی که باید طرفیین تلاش کنند با هم برنده بشند .
    با هم حرکت کنند ( رودخانه و قایق سوار ) تا به هدف خودشون ( دریا ) برسنند .

    ..............................................

    دوران کودکی – نوجوانی – جوانی – اهداف شغلی – محیط کاری – درک نشدن - عدم مهارت تعامل اجتماعی - سختی روزگار - مشکلات جسمی و روحی و ...
    شاید باعث بشه یه فردی زود عصبانی بشه و نتونه کنترلی داشته باشه - با این وجود ، این عصبانیت امکان داره دست خود طرف نباشه و زود بیاد معذرت بخواد .


    پس خانم 1956 ، وقتی همسرتان عصبانی میشند ، باید اول خودتون آرامش داشته باشید
    این آرامش هم وقتی به دست می یاد که شما به این باور برسید که این عصبانیت دست خودش نیست ! و حتما دلیلی داشته


    امکان داره مثلا دلیل آن اتفاق یه روز کاری باشه – امکان داره یه غمی در دلش باشه !
    مثلا اینکه نتونسته اونجور و شاید مراقب شما باشه و ...... - از بیانات شما مشخصه که همسر شما داره خیلی تلاش می کنه شما را خوشبخت کنه
    و شما را خیلی دوست داره ولی بعضی موقع ها دست خودش نیست !


    پس سکوت کنید و مقابله نکنید و بذارید در مرحله اول عصبانیت خودش را خالی کند !
    وقتی مقابله نکنید و سکوت کنید – ایشون به خودشون می گند این همه سرش داد زدم چیزی نگفت!
    چون همسر شما توپ را انداخت تو زمین شما ولی شما توپ را نگه داشتید و ساکت بودید و بهش نگاه کردید و لبخند زدید !
    ولی اگر توپ را به طرفش پرتاپ کنی داری بهش غذا می دی !

    باید جلوی این تغذیه را بگیرید !
    .................................................. .


    وقتی یه کودک سه ساله سر ما دا میزنه ، منطقی نیست ما هم صدایمان را بالا بریم و داد بزنیم

    البته خدایی نکرده فکر نکنید منظورم اینکه همسر شما و یا هر کی مثلا عصبانی میشه یا فریاد میزنه مثل یه کودک سه ساله ست

    بعضی موقع ها اقتدار یه مرد حکم می کنه برای مراقبت از خانواده اش – یا شاید موارد بسیار ضروری ! یه خورده قدرتمند باشه !

    ولی متاسفانه بیشتر ماها ( مردها ) فکر می کنیم اقتدار یه فرد به داد زدنشه

    هر چیز جای خودش را دارد ! و اون هم در موارد بسیار ضروری .



    تکنیک کودک سه ساله باعث میشه آرامش بیشتری داشته باشیم - و اون هم اینکه ما رفتارها و اعمال تند یه کودک سه ساله را نادیده می گیریم
    چون می دونیم یه کودک سه ساله وقتی داد بزنه – فایده نداره تو اون لحظه بهش بگیم این کار خوب نیست – ساکت باش !
    باید بذاریم اون کودک فریاد بزنه و خودش را خالی کنه .

    تا اینجا شما سعی کردید آرامش خودتون را حفظ کنید و از طرفی اجازه ندادید آرامشتون بهم بخوره و عصبانی بشید .

    ..................................................


    حالا بعضی موقع ها می بینیم ما سکوت کردیم و آرامش خودمون را داریم و از طرفی طرف مقابل داره حرف و داد زدنش را ادامه میده .


    وقتی یه آدم عصبانی داره داد میزنه - اون فرد دوست نداره طرف بهش بگه : داد نزن !

    گفتن این جمله یعنی به طرف مقابل داریم می گیم به داد زدنت ادامه بده .

    بهترین کار اینکه آرام با او حرکت کنید !


    سپس این کار را کنید :
    سکوت کنید – نفش عمیق بکشید و بهش بگید : لطفا آرام صحبت کن – ممنون .
    این حرف معادله طرف را بهم میریزه - یه جورایی شاید خودش یه شوک باشه !


    وقتی همسر شما این آرامش شما را ببینه کِیف می کنه ولی امکان داره باز ادامه بده !
    پس سعی کنید تا آنجا که می تونید با ایشون مقابله نکنید .


    در مرحله بعدی باید طرف مقابل را مدیریت کنید !

    وقتی می خوایم یه آب را در دستانمان در اختیار و در کنترل داشته باشیم ، نباید دست هایمان را مشت کنیم - چون آب را دیگر نداریم
    یا از طرفی دست هایمان را کامل باز بذاریم – باید کمی انگشتانمان را خم کنیم تا آب در دستمان باشد !


    یا مثلا یه نارنگی را نباید فشار بدیم !
    باید آرام آرام پوست بکنیم – تا نارنگی له نشود !

    .................................................. ......



    خب ، همین اتفاقی که برای شما افتاده را یه جور دیگه پیاده سازی کنبم :


    همسر شما تو محل کار مشکلی پیدا میکنه – و زودتر می یاد خونه – وقتی ایشون میرسه خونه شما نبودید – و گوشی شما هم شارژ نداشته - وقتی می رسید خونه یه قول یه بنده خدایی یه مناظره ای با هم می کنید .

    واقعیتش خانم 1956 ، یه مرد دلش هزار تا جا میره ! پس، از دید و بُعد دیگر به قضیه نگاه کنید و بهش حق بدید
    حق بدید که دلواپس شما باشند . وقتی این حق را بدید یعنی دارید به آرامش خودتان کمک می کنید !
    حالا یه جوری رفتار رکنیم :


    وقتی می بینید ایشون عصبانی هستند شما در مرحله اول باید سعی می کردید بذارید حرف زدنشون تمام بشه !
    وقتی به قول معروف خالی شد ، برای حفظ آرامشتون چند لحظه مکث + چند نفش عمیق – سپس به یاد آوردن کودک سه ساله ( دست خودش نیست و نصیحت فایده نداره در این جور شرایط )
    از طرفی هم حق دادن به همسرتون به خاطر اینکه دلواپس شما بودند .


    وقتی این کارها را انجام بدهید تقریبا آرامش دارید – حالا بهش می گفتید : لطفا با من آرام تر صحبت کن - ممنون .

    سپس داستان را با آرامش تعریف می کردید و ازشون مغدرت می خواستید و بهشون می گفتید :ببخشید که به شما اطلاع ندادم و باعث ناراحتی شدم
    و بگید موبایل شما شارژ تمام کرد و .... علت رفتن بیرون را می گفتید .


    سپس به نظرم سریع موضوع را عوض می کردید . این عوض کردن موضوع میتونه با هر تکنیکی صورت بگیره !
    مثلا دست همسرتون را بگیرید و بهش بگید : ببخشید باعث ناراحتی شما شدم ! و .......! ( دیگه بقیشو نمی گم )





    .................................................. .....................


    چیزی که باعث میشه یه فرد عصبانی آروم بشه اینکه به این باور برسه که اطرافیانش او را درک می کنند - وقتی به این باور رسید تلاش میکنه خودش را اصلا ح کنه


    باهاش درد دل کنید و بهش بگید هدف اصلی ما این نیست که خودمان را درگیر چیزهای کم اهمیت کنیم

    سعی کنید دنبال راهی باشید که ارتباط خانوادگی برقرار باشه .

    بعضی موقع ها شاید یه ویتامینی در بدن کم باشه که باعث عصبانیت میشه ( b و .... ) - سعی کنید تو سفرتون همیشه خرما باشه !


    سعی کنید مشاوره هم داشته باشید – و اگر همسرتون قبول نکرد – خودتون برید و یاد بگیرید و به همسرتان یاد بدید!


    ممنون.
    سلام اقای باغبان واقعا ازتون تشکر میکنم برای وقتی که گذاشتین و راهنمایی جامع و کاربردیتون
    +شما درست گفتین من واقعا نمیتونم خودمو خونسرد نگه دارم و وقتی که همسرم عصبی میشه من هم تحت تاثیر قرار میده
    +مشاوره هم باهاش حرف میزنم احتمالا میتونم راضیش کنم
    +درباره ویتامین که گفتین هم سرچ کردم و مطالبی خوندم که برام جالب بود ، باید دس به کار شم...
    +من یک دنیاااا از شما دوست عزیز واس حرفای کاملتون ممنونم خصوصا که گفتین همسرم مشخصه داره تلاششو میکنه منو خیلی خوش بین تر کرد به زندگیم و به یاد تلاشهاش بعد دعوا انداخت . مرسی از مهربونی و لطفتون واقعا حرفاتون کمک کننده بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم گفتنیهارو جناب باغبان کامل گفتن اما یکی از سیاست های زنونه اینه که هرجا خاستی بری به ایشون بگی اینجوری ایشون احساس خوبی بهش دست میده و اگر شرایطی مثل تمام شدن شارز پیش بیاد شدت نگرانی ایشون بسیار کمتر خاهد بود
    اینکه شما میگی مگه بچه ام بهش بگم کجا دارم میرم این نشون میده خوب سیاست‌ها رو بلد نیستی من خودم با اینکه همسرم همیشه میگه هرجا خاستی بری برو اصلا نمیخاد بگی اما من میگم و هرکاری میخام بکنم قبلش باهاش هماهنگ میکنم اینطوری همسرم احساس اقتدار و مدیریت میکنه و کیف میکنه و این حسش رو به خودم منتقل میکنه
    زنان با سیاست و باهوش مردانشان را پادشاه میکنند و خودشان میشوند ملکه
    اما زنان بی درایت میخاهند مردانشان را غلام خود کنند
    سلام عزیزم مرسی که پستامو خوندی و وقت گذاشتی راهنمایی کردی
    +من قبول دارم که اون سیاست کافی یه زن زیرکو ندارم که البته واس سنم هم هست و راستش بیشتر میخواستم دوستان همونو بهم یاد بدن که خداروشکر راهنماییای خوبی کردن
    +از رفتارتون با همسرتون خوشم اومد ، منم سعی میکنم یه مقدار افکار منفی ذهنمو پاک کنم و بیشتر به همسرم پروبال بدم توی خونه
    بازم ممنونم ازت ستاره خانوم
    دوستان از همگیتون به خاطر حرفا و راهنمایی هاتون متشکرم
    این چند روزه بهتر بودیم خیلی و مشاجره و بحث نداشتیم =))
    برای همگی ارزوی ارامش میکنم .

  2. 2 کاربر از پست مفید آوای بهشت تشکرکرده اند .

    باغبان (جمعه 11 تیر 95), ستاره زیبا (جمعه 11 تیر 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    با درود

    مشکل همسر شما ریشه در کمبود محبت کودکی دارد، شما گفتید مادرش کتکش میزد و پدر هم نداشت ، ایشان چو ن به شما علاقه دارند ، فکر میکنند تنها کسی که میتواند آرامش کند ، شما هستید
    و چو ن مهارت کنترل خشم ندارد، این مشکلات پیش می آید
    مشکلات مالی هم جزو بدتری مشلات برای مرد است و تحت فشار بو دنش خشمش را بیشتر میکند

    شما اصلا نباید مقابله به مثل کنید
    این را بیاد داشته باشید که از شما محبت میخواهد

    وقتی عصبانی میشود، از همان ابتدا خودتان را کنترل کنید ، گریه نکنید، حرص نخورید ، تا میتوانید با آرامش و محبت ، جو را آرام کنید، ایشان وقتی ببینند شما آرام هستید، خودبخود کمکی میشود برای آرامشش و دیگر دعوا کش پیدا نمیکند
    با امیدواری درمورد حل مشکلی که به خاطرش دعوا میکند حرف بزنید
    درمشکلات بهش قوت قلب بدهید
    سعی کنید بیشتر درکشان کنید، حتی اگر درکتان نکرد
    قبول کنید که بلد نیست ، هنوز بخشی از وجودش به بلوغ نرسیده ، برای همین منطقی رفتار نمیکند

    من هم مشکل شمارا دارم، همه راهها را امتحان کردم، برای شوهرعصبی و پرخاشگر، صبر و حوصله و محبت جواب میدهد
    حتی شده به چشم کسی که شدیدا بهم نیاز دارد، و یا حتی یک نوجوانِ در سن بلوغ بهش نگاه کردم، تا بیشتر بتوانم صبر و محبت کنم.

    امیدوارم بتوانید با درایت مشکلتان را حل کنید

  4. 2 کاربر از پست مفید delkhaste تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 12 تیر 95), آوای بهشت (شنبه 12 تیر 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    دوستان خیلی خوب راهنمایی کردم واقعا من هم استفاده کردم..من هم در مقابل پرخاشگری همسرم فقط سکوت میکنم فقط سکوت
    وقتی آبا از آسیاب افتارد باهاش با آرامش حرف میزنم البته خیییییییییییییییلی سخته که اون حرفای بد رو از شوهرت بشنوی بعد بشینی کنارش و محبت کنی...ولی گویا چاره ای نیست!

  6. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    آوای بهشت (یکشنبه 13 تیر 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان مرسی از راهنماییاتون من واقعا گوش دادم ولی دوباره رفتاراش همون بودن .
    دیروز شوهرم گوشیمو چک کرده ، پیام یکی از دوستامو دیده بود که به شوخی شوهرمو میرغصب صدا کرده بود و بعدشم یه تیکه به سر و وضعش انداخته بود که خب واقعا اونقد توهین امیز نبود و مشخص بود فقط شوخی کرده ، من اومدم تو هال براش چایی اوردم ، دیدم گوشیم دستشه ، ناراحت شدم و بهم برخود ولی گفتم بذار چک کنه ، نشسته بودیم ، یه دفعه دادش رفت هوا که دوست تو به چه حقی منو اونجوری صدا میکنه تو چجور زنی هستی که بهش این اجازه رو میدی ، حالا من اصن پیامو ندیدم فقط دارم نگا میکنم این چی میگه ، بهش گفتم کی صدات کرده ، گوشیو گرفت جلوم ، من که دیدم اومد جمعش کنم بهش گفتم خب حالا چیزی نگفته که اینو که گفتم جری تز شد اومد خوابوند تو گوشم ، منم همونجا گریه زاری کردم ، اینم به جای اینکه بیاد معذرت خواهی از خونه رفت بیرون بعد چن ساعت برگشت بهم گفت دیگ حق نداری با این دختره بگردی . دارم از این زورگوییاش دق میکنم

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1956 نمایش پست ها
    دوستان مرسی از راهنماییاتون من واقعا گوش دادم ولی دوباره رفتاراش همون بودن .
    دیروز شوهرم گوشیمو چک کرده ، پیام یکی از دوستامو دیده بود که به شوخی شوهرمو میرغصب صدا کرده بود و بعدشم یه تیکه به سر و وضعش انداخته بود که خب واقعا اونقد توهین امیز نبود و مشخص بود فقط شوخی کرده ، من اومدم تو هال براش چایی اوردم ، دیدم گوشیم دستشه ، ناراحت شدم و بهم برخود ولی گفتم بذار چک کنه ، نشسته بودیم ، یه دفعه دادش رفت هوا که دوست تو به چه حقی منو اونجوری صدا میکنه تو چجور زنی هستی که بهش این اجازه رو میدی ، حالا من اصن پیامو ندیدم فقط دارم نگا میکنم این چی میگه ، بهش گفتم کی صدات کرده ، گوشیو گرفت جلوم ، من که دیدم اومد جمعش کنم بهش گفتم خب حالا چیزی نگفته که اینو که گفتم جری تز شد اومد خوابوند تو گوشم ، منم همونجا گریه زاری کردم ، اینم به جای اینکه بیاد معذرت خواهی از خونه رفت بیرون بعد چن ساعت برگشت بهم گفت دیگ حق نداری با این دختره بگردی . دارم از این زورگوییاش دق میکنم
    سلام
    عزیزم تو اصلا درست رفتار نکردی
    اول اینکه دوست شما اصلا کار درستی نکرد
    و اینکه اینطور خطاب کرد شوهرتون رو باید ختما بهش تذکر میدادی که باید به شوهرت احترام بزاره حتی پشت سرش
    تا اینجا حق با همسر شماست..
    کار درستی کردی چیزی نگفتی درسته گشتن گوشی همسر کار درستی نیست اما اگر چیزی میگفتی ممکن بود سوظن ایجاد میکرد
    وقتی گفت چرا دوستت اینچوری حرف زده نباید میگفتی چیزی نگفت شوخی کرد...
    باید فقط همدلی میکردی
    باید میگفتی حرفش زشت بود درسته از نظر خودش شوخی بود ولی زشت بود شاید اگه همکار توام به من همچین چیزی میگفت ناراحت میشدم
    همین
    شما قرار بود وقت عصبانیت همسرت رو درک کنی اما بازهم درکش نکردی
    برای همدلی کردن کافیه یک لحظه خودت را جای همسرت بگذاری اونوقت میتونی درکش کنی
    مثلا همسرت از یه رفتار مادرت اذیت میشه
    میاد به شما میگه شما نباید بگی منظوری نداشت...
    این یعنی من شمارو درک نمیکنم ناراحتیت بی مورده
    بلکه باید بگی خیلی ناراحت شدی نه ؟ حتما اذیت شدی و یکم قربون صدقه همین
    عزیزم لطفا مقاله های سایت رو مطالعه کن
    بنظرم شما هیچ اطلاعاتی راجب همسرداری نداری
    و یک نکته دیگه همسرت دوست تو نیست که هرگونه شوخی باهاش کنی و اجازه بدی هرکسی هرشوخی پشتت باهاش بکنه
    شما همیشه باید احترامش رو نگه داری حتی به اعضای خانوادتم اجازه ندی
    که با الغاب زشت خطابش کنن حتی به شوخی
    یه جمله معروفی هست که میگه
    اگر می خواهیی قلب مردت را تسخیر کنی به او احترام بزار

  9. 3 کاربر از پست مفید سمیراه تشکرکرده اند .

    Shadi2 (یکشنبه 27 تیر 95), نیلوفر:-) (شنبه 26 تیر 95), آوای بهشت (شنبه 26 تیر 95)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط delkhaste نمایش پست ها
    با درود


    مشکل همسر شما ریشه در کمبود محبت کودکی دارد، شما گفتید مادرش کتکش میزد و پدر هم نداشت ، ایشان چو ن به شما علاقه دارند ، فکر میکنند تنها کسی که میتواند آرامش کند ، شما هستید
    و چو ن مهارت کنترل خشم ندارد، این مشکلات پیش می آید
    مشکلات مالی هم جزو بدتری مشلات برای مرد است و تحت فشار بو دنش خشمش را بیشتر میکند


    شما اصلا نباید مقابله به مثل کنید
    این را بیاد داشته باشید که از شما محبت میخواهد


    وقتی عصبانی میشود، از همان ابتدا خودتان را کنترل کنید ، گریه نکنید، حرص نخورید ، تا میتوانید با آرامش و محبت ، جو را آرام کنید، ایشان وقتی ببینند شما آرام هستید، خودبخود کمکی میشود برای آرامشش و دیگر دعوا کش پیدا نمیکند
    با امیدواری درمورد حل مشکلی که به خاطرش دعوا میکند حرف بزنید
    درمشکلات بهش قوت قلب بدهید
    سعی کنید بیشتر درکشان کنید، حتی اگر درکتان نکرد
    قبول کنید که بلد نیست ، هنوز بخشی از وجودش به بلوغ نرسیده ، برای همین منطقی رفتار نمیکند


    من هم مشکل شمارا دارم، همه راهها را امتحان کردم، برای شوهرعصبی و پرخاشگر، صبر و حوصله و محبت جواب میدهد
    حتی شده به چشم کسی که شدیدا بهم نیاز دارد، و یا حتی یک نوجوانِ در سن بلوغ بهش نگاه کردم، تا بیشتر بتوانم صبر و محبت کنم.


    امیدوارم بتوانید با درایت مشکلتان را حل کنید

    سلام عزیزم مرسی بابت وقتی که گذاشتی ، متاسفانه سری قبلی خیلی عجله ای اومدم چون شوهرم بدش میاد سرم تو گوشی باشه و نتونستم جوابت رو بدم
    من قبول دارم که شوهرم مهارت کنترل خشم نداره ولی خب اینکه هیچ تلاشی واس مهارش نمیکنه و صرفا به فکر تخلیه خودشه هم من رو ازار میده
    +من زمان دعوا که کلا جرئت نمیکنم جوابشو بدم انقد که ترسناک میشه ولی دست خودمم نیست و گریم میگیره ، من کلا توی خانواده ی فوق العاده ارومی بزرگ شدم ، حتی دوره ی نوجوونی وقتی مادرم میخواست توبیخم کنه کافی بود یه ذره صداشو بلند کنه که من حالم بد شه و سردرد بگیرم ، توی خانوادمم کلا دوبار دعوای زن و شوهری دیدم که توی هیچکدومش نه فحشی بود نه کتک کاری واس همین واقعا موقع دعوا فشار روحی بهم وارد میشه و سریعا گریم میگیره که البته اون هیچوقت به گریه هام توجهی نمیکنه
    +راستش درک کردنش واقعا واسم سخته هرچقدرم که قسم میخوره اون لحظه دست خودم نبود من نمیتونم قانع شم ولی جدیدا دارم رو خودم کار میکنم که باهاش همدلی کنم
    +میشه بهم بگی دقیقا چجوری همسرت بهتر شد ؟ چکار کردی ؟ و این که همسر شما هم دست بزن داشت یا فقط عصبی بود ؟
    +راستش همسر من 7 سال بزرگتره و حتی توی بیشتر رفتاراش با من مثل یه دختر بچه رفتار میکنه ، از اولم همینطور بود خصوصا که من خیلی کم سن بودم که دوستی ما شروع شد از اولش خیلی این حسو به من القا میکرد که من یه بچم و اون مراقبمه و من مدام اشتباه میکنم و اون درست میگه واس همین به هر چشمی میتونم نگاش کنم الا یه پسر بچه !!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط abs نمایش پست ها
    دوستان خیلی خوب راهنمایی کردم واقعا من هم استفاده کردم..من هم در مقابل پرخاشگری همسرم فقط سکوت میکنم فقط سکوت
    وقتی آبا از آسیاب افتارد باهاش با آرامش حرف میزنم البته خیییییییییییییییلی سخته که اون حرفای بد رو از شوهرت بشنوی بعد بشینی کنارش و محبت کنی...ولی گویا چاره ای نیست!

    سلام عزیزم مرسی که پی گیری کردی حرفامو و ممنون از وقتی که گذاشتی
    واقعا خوشحالم انقد خوب منو درک میکنی دقیقا واسه ی منم خیلی سخته که شوهرم هر چی دلش میخواد بگه و بهم اسیب برسونه بعدش توقع داره من با یه عذر خواهی دقیقا مث قبل بشم ، البته بعد دعوا خیلی خیلی سعی میکنه دلمو بدست بیاره ولی حتی اجازه نمیده من یکم با خودم خلوت کنم ، مثلا توی اخرین دعوامون بعد دو ساعت برگشت عذرخواهی کرد من باهاش سرسنگین بودم ،اصلا دست خودم نبود و خیلی دلم پر بود حتی طاقت نیاوردم با اینکه میدونستم بدش میاد شب اومدم پست گذاشتم ولی اون به من میگفت حق نداری قهر کنی ، من عذرخواهی کردم تمومش کن ، حتی با عرض معذرت که اینو میگم ولی یه شب بعدش از من رابطه خواست اصلا هم فکر نکرد من هنوز دلم پره ، اگه ام موافقت نکنم به شدت عصبی میشه و این خیلی منو جری میکنه که هر وقت میخواد میاد و میگه انگار نه انگار دعوا شده . حتی فکر میکنم همه ی اون منت کشیاشم واس همینه که شب تنها نمونه


    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام
    عزیزم تو اصلا درست رفتار نکردی
    اول اینکه دوست شما اصلا کار درستی نکرد
    و اینکه اینطور خطاب کرد شوهرتون رو باید ختما بهش تذکر میدادی که باید به شوهرت احترام بزاره حتی پشت سرش
    تا اینجا حق با همسر شماست..
    کار درستی کردی چیزی نگفتی درسته گشتن گوشی همسر کار درستی نیست اما اگر چیزی میگفتی ممکن بود سوظن ایجاد میکرد
    وقتی گفت چرا دوستت اینچوری حرف زده نباید میگفتی چیزی نگفت شوخی کرد...
    باید فقط همدلی میکردی
    باید میگفتی حرفش زشت بود درسته از نظر خودش شوخی بود ولی زشت بود شاید اگه همکار توام به من همچین چیزی میگفت ناراحت میشدم
    همین
    شما قرار بود وقت عصبانیت همسرت رو درک کنی اما بازهم درکش نکردی
    برای همدلی کردن کافیه یک لحظه خودت را جای همسرت بگذاری اونوقت میتونی درکش کنی
    مثلا همسرت از یه رفتار مادرت اذیت میشه
    میاد به شما میگه شما نباید بگی منظوری نداشت...
    این یعنی من شمارو درک نمیکنم ناراحتیت بی مورده
    بلکه باید بگی خیلی ناراحت شدی نه ؟ حتما اذیت شدی و یکم قربون صدقه همین
    عزیزم لطفا مقاله های سایت رو مطالعه کن
    بنظرم شما هیچ اطلاعاتی راجب همسرداری نداری
    و یک نکته دیگه همسرت دوست تو نیست که هرگونه شوخی باهاش کنی و اجازه بدی هرکسی هرشوخی پشتت باهاش بکنه
    شما همیشه باید احترامش رو نگه داری حتی به اعضای خانوادتم اجازه ندی
    که با الغاب زشت خطابش کنن حتی به شوخی
    یه جمله معروفی هست که میگه
    اگر می خواهیی قلب مردت را تسخیر کنی به او احترام بزار

    سلام خیلی خیلی ممنون از وقتی که گذاشتی و جواب دادی
    + خب دوست من که کار درستی نکرد ولی اون هرچی هم که بگه نباید شوهر من بخاطرش منو بزنه که البته من خیلی با دوستام شوخی دارم و ما کلا خیلی سر به سر هم میذاریم منم روم نمیشه بهشون بگم این حرفا رو نزنین ، چون خودمم از این شوخیا باهاشون میکنم ( البته اکثر دوستای من مثلا همین دوستم مجردن )
    +همسر من شکاکه و من اینو میدونستم چون حتی موقع دوستیمون هم مثلا اگه اس میداد یا زنگ میزد و من جواب نمیدادم بعدش کلی فحش بهم میداد و دعوا میکرد و تهمت میزد ، منم باید کلی مصیبت میکشیدم که بهش ثابت بشه من با کس دیگه ای نیستم و به فلان دلیل جواب ندادم واس همین من مراعاتشو میکنم در حالی که واقعا از دیدن بی اعتمادیاش خورد و تحقیر میشم ولی اجازه میدم خیال خودشو راحت کنه
    + خب اعتراف میکنم واقعا حرفت چشم منو بازتر کرد راس میگی من به هیچ وجه درکش نکردم ، اینو قبول دارم . همسر من دقیقا این چیزی که شما الان گفتی رو همیشه ازم میخواد و میگه من هرچی میگم تو باید تایید کنی ولی من دست خودم نیست ، مثلا یه بار با همکارش دعواش شده بود اومد واس من تعریف کرد (چون ربطی به بحث نداره ماجرا رو نمیگم ولی بهم اعتماد کنین شاید 90 درصد تقصیر شوهر من و 10 درصد تقصیر اون بنده خدا بود) جلوی من به اون اقا که من دیده بودمشون و واقعا محترمن کلی توهین کرد ، از منم میخواست تایید کنم . من اخرش طاقت نیاوردم گفتم خیلی بی انصافی ، یکم منطقی فکر کن اون تقصیری نداشته تو شلوغش کردی . اینو گفتم کل دق و دلیشو سر من خالی کرد و یه سیلی بهم زد و میگفت تو چه طور جرات میکنی جلوی شوهرت طرفداری یه مرد غریبه رو کنی ؟؟ همیشه هم اینو بهم میگه که شعور داشته باش و طرف منو بگیر نه غریبه رو ، ولی خب من نمیتونم بیخودی بگم اره حق با توئه درحالیکه کاملا اون اشتباه کرده ، به نظرمم کارم درسته و وقتی اون بی انصافه من که نباید مث اون باشم . راستشو بخواین هنوزم به نظرم اون همه عصبانیتش فقط به خاطر یه شوخی بی مورد بود!!
    + حق با شماس من سیاست ندارم ، اینو میدونم خصوصا که به نظر من واس زندگی با مردی مث شوهر من سیاست داشتن خیلی مهمه ولی خب واقعا اطراف ما کسی اینجوری نبوده که من یاد بگیرم و روحیه پدرم فوق العاده لطیفه
    +میشه بگین کدوم مقاله ؟
    + همسر من که اصلا نمیذاره من باهاش شوخی اینجوری بکنم ، خودمم جرئتشو ندارم ، ولی من کلا دختر شوخیم و اوایل حتی خیلی شوخی میکردم ولی خب موقع دوستیمون فهمیدم اون اینو یه نوع پررویی میدونه و به شدت بدش میاد برای همین کمش کردم ولی با دوستام خب از اول اینجوری بودم حتی قبل ازدواجمون توی دبیرستان اداشو واس همه ی دوستام درمیاوردم و حسابی میخندیدیم هنوزم این کارو گاهی میکنم ، اخه من روحیه ی شیطونی دارم و شوهرم زن سر به زیر و مطیع دوس داره و میگه خوشم نمیاد زبون بازی و دلقک بازی دراری منم تو دلم عقده شده میرم پیش دوستام مسخره بازی میکنم همش =))))
    + جلو روش واقعا بهش احترام میذارم حتی هرچقد حرف زشت میزنه من یه بارم جواب ندادم ، خودشم میدونه ولی اونقد بی انصافه میگه تو بهم احترام نمیذاری میگم من این همه ازت حرف میشنوم یه بارم جوابتو ندادم این واسه اینه برات احترام قائلم ( البته واقعیتش جرئت ندارم وگرنه بدم نمیومد تلافی کنم ) اونوقت میگه این یک دهم احترامیه که من انتظار دارم ، میشه شما بگی من دیگه دقیقا چکار باید بکنم که باورش شه واسش احترام قائلم
    + حس میکنم شما خیلی شبیه به همسر من فکر میکنین چون بیشتر ایرادها و نقدهاتون از رفتار منو قبلا هم شوهرم بهم گفته بود ، میشه کمکم کنین یکم درکش کنم ؟؟ چون به نظرم بیشتر انتظاراتش بیهوده اس


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.