نوشته اصلی توسط
باغبان
سلام
شاید اقتدار یه رودخانه ، سرعت و حرکت اون باشه
شاید رودخانه هایی که سرعت و عمق بیشتری داشته باشند فکر کنند ، قدرتمند ترنند !
برای اینکه بتونیم اون رودخانه را کنترل کنیم ، نباید تلاش کنیم آب رودخانه را کم کنیم و یا بخوایم سدی بسازیم و جریان آب را کلا قطع کنیم و به رودخانه بگیم ، کنترل تو دسته منه !
باید رودخانه را با قابلیتش بپذیریم و دنبال راهی باشیم که با او همراه باشیم و از این همراهی لذت ببریم !
باید یه قایق بسازیم – مهارت قایق سواری را یاد بگیریم – سوار قایقمان بشیم و همراه با او حرکت کنیم .
درسته بعضی از نقاط رودخانه سرعت و عمق بیشتر داره – ولی اگر با رودخانه حرکت کنی – رودخانه تو را به دریا می رسونه – وقتی به دریا برسی ،،،، دیگه آزادی !
زندگی مشترک ، یه تعامل همه جانبه ست - تعاملی که باید طرفیین تلاش کنند با هم برنده بشند .
با هم حرکت کنند ( رودخانه و قایق سوار ) تا به هدف خودشون ( دریا ) برسنند .
..............................................
دوران کودکی – نوجوانی – جوانی – اهداف شغلی – محیط کاری – درک نشدن - عدم مهارت تعامل اجتماعی - سختی روزگار - مشکلات جسمی و روحی و ...
شاید باعث بشه یه فردی زود عصبانی بشه و نتونه کنترلی داشته باشه - با این وجود ، این عصبانیت امکان داره دست خود طرف نباشه و زود بیاد معذرت بخواد .
پس خانم 1956 ، وقتی همسرتان عصبانی میشند ، باید اول خودتون آرامش داشته باشید
این آرامش هم وقتی به دست می یاد که شما به این باور برسید که این عصبانیت دست خودش نیست ! و حتما دلیلی داشته
امکان داره مثلا دلیل آن اتفاق یه روز کاری باشه – امکان داره یه غمی در دلش باشه !
مثلا اینکه نتونسته اونجور و شاید مراقب شما باشه و ...... - از بیانات شما مشخصه که همسر شما داره خیلی تلاش می کنه شما را خوشبخت کنه
و شما را خیلی دوست داره ولی بعضی موقع ها دست خودش نیست !
پس سکوت کنید و مقابله نکنید و بذارید در مرحله اول عصبانیت خودش را خالی کند !
وقتی مقابله نکنید و سکوت کنید – ایشون به خودشون می گند این همه سرش داد زدم چیزی نگفت!
چون همسر شما توپ را انداخت تو زمین شما ولی شما توپ را نگه داشتید و ساکت بودید و بهش نگاه کردید و لبخند زدید !
ولی اگر توپ را به طرفش پرتاپ کنی داری بهش غذا می دی !
باید جلوی این تغذیه را بگیرید !
.................................................. .
وقتی یه کودک سه ساله سر ما دا میزنه ، منطقی نیست ما هم صدایمان را بالا بریم و داد بزنیم
البته خدایی نکرده فکر نکنید منظورم اینکه همسر شما و یا هر کی مثلا عصبانی میشه یا فریاد میزنه مثل یه کودک سه ساله ست
بعضی موقع ها اقتدار یه مرد حکم می کنه برای مراقبت از خانواده اش – یا شاید موارد بسیار ضروری ! یه خورده قدرتمند باشه !
ولی متاسفانه بیشتر ماها ( مردها ) فکر می کنیم اقتدار یه فرد به داد زدنشه
هر چیز جای خودش را دارد ! و اون هم در موارد بسیار ضروری .
تکنیک کودک سه ساله باعث میشه آرامش بیشتری داشته باشیم - و اون هم اینکه ما رفتارها و اعمال تند یه کودک سه ساله را نادیده می گیریم
چون می دونیم یه کودک سه ساله وقتی داد بزنه – فایده نداره تو اون لحظه بهش بگیم این کار خوب نیست – ساکت باش !
باید بذاریم اون کودک فریاد بزنه و خودش را خالی کنه .
تا اینجا شما سعی کردید آرامش خودتون را حفظ کنید و از طرفی اجازه ندادید آرامشتون بهم بخوره و عصبانی بشید .
..................................................
حالا بعضی موقع ها می بینیم ما سکوت کردیم و آرامش خودمون را داریم و از طرفی طرف مقابل داره حرف و داد زدنش را ادامه میده .
وقتی یه آدم عصبانی داره داد میزنه - اون فرد دوست نداره طرف بهش بگه : داد نزن !
گفتن این جمله یعنی به طرف مقابل داریم می گیم به داد زدنت ادامه بده .
بهترین کار اینکه آرام با او حرکت کنید !
سپس این کار را کنید :
سکوت کنید – نفش عمیق بکشید و بهش بگید : لطفا آرام صحبت کن – ممنون .
این حرف معادله طرف را بهم میریزه - یه جورایی شاید خودش یه شوک باشه !
وقتی همسر شما این آرامش شما را ببینه کِیف می کنه ولی امکان داره باز ادامه بده !
پس سعی کنید تا آنجا که می تونید با ایشون مقابله نکنید .
در مرحله بعدی باید طرف مقابل را مدیریت کنید !
وقتی می خوایم یه آب را در دستانمان در اختیار و در کنترل داشته باشیم ، نباید دست هایمان را مشت کنیم - چون آب را دیگر نداریم
یا از طرفی دست هایمان را کامل باز بذاریم – باید کمی انگشتانمان را خم کنیم تا آب در دستمان باشد !
یا مثلا یه نارنگی را نباید فشار بدیم !
باید آرام آرام پوست بکنیم – تا نارنگی له نشود !
.................................................. ......
خب ، همین اتفاقی که برای شما افتاده را یه جور دیگه پیاده سازی کنبم :
همسر شما تو محل کار مشکلی پیدا میکنه – و زودتر می یاد خونه – وقتی ایشون میرسه خونه شما نبودید – و گوشی شما هم شارژ نداشته - وقتی می رسید خونه یه قول یه بنده خدایی یه مناظره ای با هم می کنید .
واقعیتش خانم 1956 ، یه مرد دلش هزار تا جا میره ! پس، از دید و بُعد دیگر به قضیه نگاه کنید و بهش حق بدید
حق بدید که دلواپس شما باشند . وقتی این حق را بدید یعنی دارید به آرامش خودتان کمک می کنید !
حالا یه جوری رفتار رکنیم :
وقتی می بینید ایشون عصبانی هستند شما در مرحله اول باید سعی می کردید بذارید حرف زدنشون تمام بشه !
وقتی به قول معروف خالی شد ، برای حفظ آرامشتون چند لحظه مکث + چند نفش عمیق – سپس به یاد آوردن کودک سه ساله ( دست خودش نیست و نصیحت فایده نداره در این جور شرایط )
از طرفی هم حق دادن به همسرتون به خاطر اینکه دلواپس شما بودند .
وقتی این کارها را انجام بدهید تقریبا آرامش دارید – حالا بهش می گفتید : لطفا با من آرام تر صحبت کن - ممنون .
سپس داستان را با آرامش تعریف می کردید و ازشون مغدرت می خواستید و بهشون می گفتید :ببخشید که به شما اطلاع ندادم و باعث ناراحتی شدم
و بگید موبایل شما شارژ تمام کرد و .... علت رفتن بیرون را می گفتید .
سپس به نظرم سریع موضوع را عوض می کردید . این عوض کردن موضوع میتونه با هر تکنیکی صورت بگیره !
مثلا دست همسرتون را بگیرید و بهش بگید : ببخشید باعث ناراحتی شما شدم ! و .......! ( دیگه بقیشو نمی گم )
.................................................. .....................
چیزی که باعث میشه یه فرد عصبانی آروم بشه اینکه به این باور برسه که اطرافیانش او را درک می کنند - وقتی به این باور رسید تلاش میکنه خودش را اصلا ح کنه
باهاش درد دل کنید و بهش بگید هدف اصلی ما این نیست که خودمان را درگیر چیزهای کم اهمیت کنیم
سعی کنید دنبال راهی باشید که ارتباط خانوادگی برقرار باشه .
بعضی موقع ها شاید یه ویتامینی در بدن کم باشه که باعث عصبانیت میشه ( b و .... ) - سعی کنید تو سفرتون همیشه خرما باشه !
سعی کنید مشاوره هم داشته باشید – و اگر همسرتون قبول نکرد – خودتون برید و یاد بگیرید و به همسرتان یاد بدید!
ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)