سلام
مدتی بود نتونستم چیزی بنویسم
ماجرای ما بالا گرفت
چندین واسطه در فامیل برای پادرمیونی اقدام کردند و پس از نشون دادن خیانت همسرم تعجب کردند و گفتند طلاق بگیریم
همسرم هر واسطه ای میرفت میگفت اگه کل تهران هم برای مقداد باشه طلاق میخوام و باهاش زیر یک سقف نمیرم!!!!
منم به واسطه ها میگفتم همسرم را دوست دارم و زندگی کنیم اما شروطی برای ادامه زندگی دارم
نهایتا دایی مشترک ما به عنوان داور تعیین شد، به داور جریان روابط نامشروع همسرم را توضیح دادم و گفتم یا بی سرصدا طلاق توافقی بگیریم یا برای ادامه زندگی باید تمکین کند، بدون اجازه جایی نره، گوشیش را تحویل بده و یک گوشی ساده بگیره و مورد اخر هم باید تمام دوست پسرهاش را توضیح بده و معلوم بشه تا کجا پیش رفتن
چون در دوست پسرهاش بچه های فامیل و چندین نفر غریبه هم بودن داور تشخیص داد که بررسی تمام عواقب این خیانت باعث برهم خوردن فامیل میشه و این دختر ارزش درگیری بیشتر را نداره
دارو گفتند که همه تلاش خودشون را میکنند تا طلاق بگیریم
در این بین ماجرا زیاد پیش اومد اما چون در تاپیک قبلی که همه چیز را با جزئیات مینویشتم بهم اعتراض شد دیگه از نوشتن جرئیات خودداری میکنم البته اگه بخواین مینویسم
خلاصه خانواده همسرم جهزیه و کادوها را بردند و طلاها را پس ندادن، از طرف فامیل بطور کامل منزوی شدن، تاحتی یک نفر برای جمع کردن جهزیه کمک نکرد و دیگه کسی منزلشون نرفت
حکم عدم سازش از دادگاه گفتم اما برای رفتن به دفترطلاق نیومدن و رفتار ناعقلانه برزو دادند که دارو گفت خونه را پس بدم و برم دنیال زندگیم و هرزمانی لازم بود برای دادگاه بیام
خونه را پس دادم و برگشتم شهرستان تا دوباره زندگی بسازم
به توصیه دایی های مشترک قرار شد که دیگه طلاقش ندم تا خسارت ازدواج را ازشون بگیریم
از اعضا راهنمایی میخوام که بدونم بنظرتون همسرم تا چند وقت بر تصمیم خودش برای طلاق پافشاری میکنه ؟؟؟
آیا موردهای مشابهی سراغ دارید ؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)