سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه
من برگشتم خونه خودم ولی برای برگشت هیچ شرط و شروطی نذاشتم
از اون موقع با هم خوب بودیم الان هم به ظاهر خوبیم
چند روزه فکرای منفی میاد تو ذهنم و حالم بد شده و اتفاقاتی که اون روزا افتاد همش میاد تو ذهنم
تو این مدت فقط یه بار رفتیم خونه خانوادش با اینکه اصلا دوس نداشتم فعلا برم ولی رفتم چون نمیخواستم موضوع رو کش بدیم
همسرم به بهانه بیرون رفتن میره به خونه خودشون سر میزنه ولی به من نمیگه و مخفی می کنه در حالی که اگه بهم بگه منم میرم باهاش، احساس می کنم تو مدتی که قهر بودیم هرچی از دهنش دراومده پشت سر من گفته(با توجه به شناختی که ازشون دارم این حرفو میزنم) که الان روش نمیشه بگه بریم اونجا یعنی یه جورایی پیش خانوادش هم خجالت می کشه
کلا حال روحیم اصلا خوب نیست و سعی می کنم به روم نیارم چند روزه همش احساس بغض دارم
خیلی احساس تنهایی می کنم اینجا هیشکی رو ندارم که باهاش راحت حرف بزنم
اینجا به شهر کوچیکه مشاور و روانشناس نداره منم هرجا برم با شوهرم باید برم اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)