به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 تیر 95 [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    420
    سطح
    8
    Points: 420, Level: 8
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kaspian نمایش پست ها
    با سلام
    شما به نظرم ناپخته عمل کردید که البته به خاطر سنتونه.اولا که عشق و محدودیت جور درنمیاد. شاید اولش بعضی از خانم ها خوششون بیاد از اینکه ببینند نامزد یا همسرشون بهشون بگه فلان کار رو نکن و یا فلان چیز رو نپوش ولی این ها اولشه. دوست دانشگاه خود من با همچین مردی در ارتباط بود و آخرهای رابطه واقعا خسته شده بود. اگرم نگران سلامتی و امنیت ایشون هستید قضیه رو به همین شکل مطرح کنید.من خودم به شدت برای شوهرم نگران میشدم چون محل کارش خارج از شهر بود و گاها موبایل خط نمیداد و به همین شکل ازش خواهش کردم هر وقت جلسه ای داره یا به هر دلیلی مکانش عوض میشه اینکه کجا میره و مسیر چقدر طول میکشه رو بهم اطلاع بده تا نگران نشم و خودم هم متقابلا همین کار رو کردم.پس اگر قراره ایشون به شما اطلاع بده کجا میره و چکار میکنه شما هم باید بهشون اطلاع بدید. مورد دوم اختلاف ستنونه.این قضیه پذیرشش برای جامعه در کل هنوز آسون نیست.با اینکه اختلاف سنتون کمه ولی همین بزرگتر بودن ایشون باعث میشه تا حدودی به درستی این رابطه شک کنه.حالا اگر شما خیلی ناپخته و احساسی عمل کنید کار بدتر هم میشه.بهتون پیشنهاد میکنم کتاب "رازهایی درباره زنان که هر مردی باید آن ها را بداند" را تهیه کنید.میتونه توی درک نامزدتون خیلی کمکتون کنه.نویسنده کتاب خانم باربارا دی آنجلیس هستند.
    در مورد پیشنهادی که دادن در مورد قطع کردن رابطه تا خواستگاری هم این نظر شخصی منه و من اون خانم رو نمیشناسم که بخوام بگم حتما نظرم درسته.ولی به عنوان یک زن این رو میگم که ایشون به نظر میاد به شدت مردد شدن و یا نمیخوان از نظر احساسی وابسته بشن به شما و قصدون اینه که فاصله بگیرن و اگر قضایا جدی شد بتونن منطقی روی شما فکر کنن یا اگر وابسته شدن میخوان این وابستگی کم بشه باز هم به همون دلایلی که بالا گفتم.به هرحال یکی از مهم ترین جنبه هایی که برای خانم ها توی مرد زندگیشون مهمه "قبول داشتن" طرفشونه.یعنی طرف انقدر پخته باشه که ما بتونیم قبولش داشته باشیم و وقتی نظری میده 60 درصد موارد ببینیم روی پایه و اساس درست و منطقی و با فکر حرف میزنه و کار میکنه.اگر توی رابطه مثلث "قبول داشتن" و "دوست داشتن" و "احترام گذاشتن" نباشه خانم ها نسبت به رابطه سرد میشن اکثرا.
    مرسی از شما دوست عزیز
    کاملا فرمایشاتتون رو قبول دارم و چند وقتی هست که اون گیر دادن هام کم شده و فقط هر از گاهی چندتا سوال میپرسم که مثلا چه خبرا کسی چیزی نگفته و پیشنهادی نداده و این حرفا،هرچند سعی میکنم اینم کمتر کنم،دوستان گفتن که مردونه زیر نظرش بگیر،بدون اینکه بفهمه،چجوری اینکارو کنم؟من که ازش دورم چجوری میتونم دورادور مراقب باشم؟درمورد اینکه منم بهش بگم،ایشون اصلا میلی به اینکار ندارن،تفسیر خودم اینه که براش مم نیست ولی اصلا سوالی دراین مورد نمیپرسه،برام دعا کنید،بازم ممنون از لطفتون،منتظر بقیه راهنمایی هاتون هستم.

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 تیر 95 [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    420
    سطح
    8
    Points: 420, Level: 8
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان.
    همگی خوبین؟داستان من رو یادتونه؟
    دیشب با یه ترفندی تونستم برم تو اینستاش و توی دایرکتش رو دیدم.نفس هام به شماره افتاده بود.یجوری خودمو رسوندم خونه.مادرم بنده خدا تا منو دید داشت از حال میرفت.میگفت شده بودی مثل گچ.خلاصه که تا کجاها با یه پسر که دوست مامانش بود جلو رفته بود.وقتیم باهاش حرف زدم و داستان رو گفتم گفت اون حرفا هیچکدوم عقلی نبوده و تحت تاثیر جو این حرفا رو زدم.خودش میگه دلم با اونه عقلم با تو.تازه میگه همه دلم با اون نیست.میگه مجبور بودم به یکی پناه ببرم از دست کارای من.الانم میگه باید بهش فرصت بدم تا فکر کنه و یه تصمیم بگیره.دوستان میشه بگین دقیقا باید چیکار کنم.اصلا حالم خوب نیست.بد زمانی هم هست تو امتحاناست.خواهشا راهنماییم کنین.من 2 ماه دیگه تولد حضرت معصومه میخواستم برم خواستگاریش.بخدا درمونده شدم.

  3. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    اگر میدونسته شما قراره بری خواستگاری واسه چی رفته به یه پسر دیگه پناه برده !! ؟؟ من فکر میکنم این دختر تکلیف خودش و نمیدونه ! یعنی چی دلم با اونه عقلم با تو ؟ اگر اینطور هم باشه یعنی شما رو هم داره توی بلاتکلیفی قرار میده !
    لطفا یکم خودتون و جمع و جور کنید ، و حال خودتون و برای کسی که دلش با شما نیست انقدر خراب نکنید ! به قضیه ازدواج انقدر احساسی نگاه نکنید ، خدارو شکر کنید که زودتر و قبل از خواستگاری متوجه شدی با پسر دیگه ای در ارتباطه ...
    یه مدت این موضوع رو رها کن ، و با تمرکز امتحاناتت رو بده . هرچقدر به این احساساتت پر و بال بدی ، اون دختر بدتر میکنه و حال خودت هم خراب تر میشه .
    پس کلا رابطه ت و در حال حاضر قطع کن و حتی بهش کم محلی کن ، و وانمود کن که این کارش غیر قابل بخشش هست ! اجازه نده انقد راحت بهت بگه دلم با یه نفر دیگه هست و ازون طرف براش بال بال کنی !!! غیرت و حساسیتت رو بهش نشون بده و بکش کنار !
    اگر واقعا شمارو میخواد که سمت کس دیگه ای نمیره و میاد ازت معذرت میخواد ، و اگه نخواد هم ، با کنار کشیدن شما میره به همون روابطش ادامه میده و شما هم تکلیف خودت و میدونی !
    خواهشا بعنوان یه مرد قدری منطقی تر با این موضوع برخورد کنید !
    موفق باشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    yalda.n (چهارشنبه 16 تیر 95)

  5. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1395-1-18
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,840
    سطح
    25
    Points: 1,840, Level: 25
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 37 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام رامین
    من تقریبا همه ی پست ها رو خوندم فکر کنم جواب سوالاتت رو خودت بهتر از هر کسی می دونی
    فقط می خوام به یه موضوع فارغ از گذشته ای که با اون خانم داشتی خوب فکر کنی:
    به نظرت کسی که می گه "د
    لم با اونه عقلم با تو" یا "همه دلم با اون نیست" آدم قابل اعتمادی هست یا نه؟
    به نظرت ازدواج با دختری که این حرف رو میزنه چقدر احتمال موفقیت داره؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید PersianCat تشکرکرده است .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95)

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 تیر 95 [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    420
    سطح
    8
    Points: 420, Level: 8
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    سلام
    اگر میدونسته شما قراره بری خواستگاری واسه چی رفته به یه پسر دیگه پناه برده !! ؟؟ من فکر میکنم این دختر تکلیف خودش و نمیدونه ! یعنی چی دلم با اونه عقلم با تو ؟ اگر اینطور هم باشه یعنی شما رو هم داره توی بلاتکلیفی قرار میده !
    لطفا یکم خودتون و جمع و جور کنید ، و حال خودتون و برای کسی که دلش با شما نیست انقدر خراب نکنید ! به قضیه ازدواج انقدر احساسی نگاه نکنید ، خدارو شکر کنید که زودتر و قبل از خواستگاری متوجه شدی با پسر دیگه ای در ارتباطه ...
    یه مدت این موضوع رو رها کن ، و با تمرکز امتحاناتت رو بده . هرچقدر به این احساساتت پر و بال بدی ، اون دختر بدتر میکنه و حال خودت هم خراب تر میشه .
    پس کلا رابطه ت و در حال حاضر قطع کن و حتی بهش کم محلی کن ، و وانمود کن که این کارش غیر قابل بخشش هست ! اجازه نده انقد راحت بهت بگه دلم با یه نفر دیگه هست و ازون طرف براش بال بال کنی !!! غیرت و حساسیتت رو بهش نشون بده و بکش کنار !
    اگر واقعا شمارو میخواد که سمت کس دیگه ای نمیره و میاد ازت معذرت میخواد ، و اگه نخواد هم ، با کنار کشیدن شما میره به همون روابطش ادامه میده و شما هم تکلیف خودت و میدونی !
    خواهشا بعنوان یه مرد قدری منطقی تر با این موضوع برخورد کنید !
    موفق باشی
    حرفاتون رو قبول دارم ولی من نمیتونم به این راحتی اونو به یه پسری که خودشم میدونه پسره اصلا اینده نداره ببازم.سخته بخدا برام این شکست

  8. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    46
    Array
    اون و ببازی ؟
    این طرز فکر بخاطر سن و سال شماست ! بنظرم شما چیزی رو از دست نمیدی ! و این شکست نیست ! شکست اینه که آیندت و با یه دختر غیرقابل اعتماد و بلاتکلیف بسازی ! دختری که در آن واحد با چند نفر ارتباط عاطفی برقرار میکنه ، برای ازدواج مناسب نیست ! حداقل میشه فهمید که قابل اعتماد نیست ! فرض کن این ازدواج شکل گرفت ، بعد از ازدواج میتونی تحمل کنی که حین ارتباط با شما ، با یه نفر دیگه هم بوده ؟!
    اگر دوس داری میتونی مثل فیلم ها و رمان ها به این قضیه نگاه کنی ، و برای بدست آوردنش بجنگی ! سرانجام این رابطه از همین الان مشخصه .
    تصمیم با شماست !

  9. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95)

  10. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 تیر 95 [ 22:51]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    420
    سطح
    8
    Points: 420, Level: 8
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    اون و ببازی ؟
    این طرز فکر بخاطر سن و سال شماست ! بنظرم شما چیزی رو از دست نمیدی ! و این شکست نیست ! شکست اینه که آیندت و با یه دختر غیرقابل اعتماد و بلاتکلیف بسازی ! دختری که در آن واحد با چند نفر ارتباط عاطفی برقرار میکنه ، برای ازدواج مناسب نیست ! حداقل میشه فهمید که قابل اعتماد نیست ! فرض کن این ازدواج شکل گرفت ، بعد از ازدواج میتونی تحمل کنی که حین ارتباط با شما ، با یه نفر دیگه هم بوده ؟!
    اگر دوس داری میتونی مثل فیلم ها و رمان ها به این قضیه نگاه کنی ، و برای بدست آوردنش بجنگی ! سرانجام این رابطه از همین الان مشخصه .
    تصمیم با شماست !
    ببینین هم خودش هم مادر من که میشه عمه ایشون میگن این حرف ها از سر بچگی بوده و ذره ای عقل توش نیست.برا همین میگه اشکالی نداره.حرف های عاشقانه ای که من خوندم واقعا منو داره ذره ذره آب میکنه.نمیدونم راه درست دقیقا چیه.

  11. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1395-1-18
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,840
    سطح
    25
    Points: 1,840, Level: 25
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 37 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بزرگترین شکست اینه که اجازه بدی احساساتت مسیر زندگیت رو تغییر بده!

  12. 2 کاربر از پست مفید PersianCat تشکرکرده اند .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95), yalda.n (چهارشنبه 16 تیر 95)

  13. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام

    ببین اولا 22 سال برای ازدواج زوده برادر من

    دوما دختری که ازت بزرگتر باشه تجربه شخصی من ثابت کرده که بعدا ازت حرف شنوی نخواهد داشت و به چشم بچه بهت نگاه میکنه

    سوما 25 26 سالت که شد به این عشق افلاطونی اول جوونیت میخندی. اینم تجربه کردم که میگم

    چهارما کسی که انقد راحت به یکی دیگه حرفای نسبتا عاشقانه بزنه، هیچ تضمینی نیست که بعدها دوباره به شخص سومی اینطور دل نبنده

    مجموع همه این صحبت که:
    هیچ شرایط مثبتی برای ازدواج دیده نمیشه . دست نگه دار

  14. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95)

  15. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    اصل اول ازدواج اعتماد و تعهده،بدون اعتماد و تعهد هر چقدر هم عشق توی یک رابطه باشه سر چند ماه تبدیل به آنچنان نفرتی میشه که خود آدم شوکه میشه.پایه های ازدواجی که سست باشه هم مطمئن باش سریع خراب میشه.دختری که الآن متعهد نیست چه تضمینی هست بعد از ازدواج متعهد باشه؟حتی اگر از سر بچگی بوده،شما میخوای با کسی که بچگانه فکر میکنه ازدواج کنی؟پس فردا همین طرز فکر بچگانه صد جای دیگه زندگی کار دستت میده.


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.