سلام . من از وقتی وارد دانشگاه شدم دارم از مطالبتون استفاده می کنم . خیلی مطالب مفیدیه ولی حالا نیاز دیدم که موضوع خودمو مطرح کنم . ممنون میشم کمک کنید
اول خودمو معرفی کنم . من 19 سالمه و ترم 2 عمران یکی از سه دانشگاه برتر سراسری تهران هستم (اسمشو نمی گم که شناسایی نشم ! ) . پدرم هم اتفاقا مهندس عمران هستند .
از لحاظ مالی خدارو شکر مشکلی نداریم و وضعمون خوبه . از لحاظ قد و هیکل هم قدم بالای 180 هست و درشت هیکل هستم . از لحاظ درسی هم باید بگم که تو دانشکدمون نفر اول هستم از لحاظ درسی !
هیچی دیگه خانوادمون مذهبین کاملا و منم به مذهب اعتقاد دارم ولی نه به شدت خانواده
توی فامیلمون هیچ دختری ( یه دختر عمه ی 6 ساله دارم فقط !! ) نبوده و کلا هم تا قبل دانشگاه ( و حتی تا الان !! ) با هیچ دختری ارتباط نداشتم و یکی از دلایل پیشرفتمو ( خدارو شکر ) همین می دونم .
البته اذعان کنم لطف خدا بوده که وارد هیچ رابطه ای نشدم و خودم بی میل نبودم !
خب ثانیا اینو بگم که من به آدم منطقی ای هستم و دوست دارم حتی اگه می خوام با دختری باشم ، اون دختر در حد خودم باشه . در ضمن اینو هم می دونم که این روابط دوستی ( با زمینه ی عاطفی ) اون هم در این سن ، معمولا فقط دست و پا گیر هستن و فقط انسان رو از پیشرفت باز می دارن ! خیلی جلوتر موقعیت های خیلی بهتری هست ، در ضمن خدا رو هم خیلی خوش نمیاد که بری دنبال دختر بازی ! اینم بگم که من کاملا دوست دارم رو پای خودم باشم و دوست دارم به خاطر چیزایی که خودم کسب کردم با ارزش شناخته بشم نه صرفا به خاطر خانواده
هیچی دیگه مشکل اول اینه که من انتظار داشتم حداقل تو دانشگاه (حداقل به خاطر درسم و تیپ و قیافه و هیکلم ) یکی لااقل بهم پیشنهاد بده ! اینطوری فکر می کنم مشکلی دارم که کسی نیومده حداقل ازم جزوه بگیره :) البته اینو بگم شاید دلم می خواسته که برم پیش خیلی دخترا و صحبت کنم باهشون ولی من به شدت مقابل دختر ها کم رو هستم ( بر عکس مقابل پسرا پر رو ام کاملا ! ) و میترسم حتی اگه بخوام پیشنهادی بدم ، ترس رد شدن پیشنهادم و عواقب بعدیش باعث شده که دست نگه دارم ( البته علاوه بر این ها ، عامل اصلیش همون منطقیه که بهم میگه پسر الان وقت این کار ها نیست ! )
مشکل دومم هم اینه که همونطور که گفتم تو فامیلمون هیچ دختری تو سن نزدیک من نبوده و خب بالاخره یه بخشی از تجربیات تعامل با افراد ، با همین قشره ! منظورم "یه احساس لذت بخش بودن با همچین گروهی از جامعه هست بدون ذره ای نیاز جنسی " . کلا می خواستم بدونم که استراتژی رفتاریم با دخترا چی باشه ؟ یعنی از یه طرف من خیلی سر به زیر نبودم تو دانشگاه (با دختری خیلی صحبت نکردم اما بهشون دقت کردم ) و اعتقاد دارم این که سر به زیر باشی و اصلا با دختری رابطه ی اجتماعی نداشته باشی ، باعث میشه که چشم و گوش بسته بمونی و اگه روزی هم یکی بیاد سمتت ، مقاومتت کم شه ! همین اتفاق تو خود دانشگاه برام افتاده . اولاش خیلی یه دختریو می خواستم برم دوست شم باهش که الان (از نظر خودم وبقیه ) که بهش دقت می کنم ، کلی اختلاف علمی ، خانوادگی و حتی قد و هیکلی داریم ! یعنی میگم یه ذره آب دیده تر شدم تو دانشگاه !
خب ، مشکل دوم ( در واقع سوالم ) اینه که مثلا این که بری با دخترا حرفای معمولی که با پسرا می زنی بزنی ، مشکلی نیست ؟ (به قسمت آبدیده شدن توجه کنید ! ) و اگه مشکل هست پس باید چی کرد کلا ؟ و این رو هم دوباره تکرار کنم من قادر به کنترل احساساتم هستم !
و در مورد شهوت ( می خواستم بنویسم نیاز جنسی ولی دیدم این کلمه خیلی بهتر توصیف می کنه ! ) بگم که بحمد الله ، به لطف غذا های دانشگاه دیگه خیلی ضعیف شده !!
اینم راستی بگم که من تقریبا تو تهران تنها زندگی می کنم ( خونه ی خودمون شهرستانه ) و کنترل روی من خیلی کمتر هست ( ولی باز هم تا یه حدودی هست )
در ضمن دید خودم نسبت به ازدواج اینه که ازدواج یه امر کاملا جدیه و قراره تاثیر مستقیم در دنیا و آخرت ما داشته باشه و اصلا شوخی بردار نیست . از طرفی ازدواج زودهنگام هم باعث میشه به چیزی که لایقته نرسی و از طرفی سرعت پیشرفتتو خیلی کند می کنه (به خاطر مشغله هاش ) بنابرین دقت کنید که سوال من همین سطح ارتباط با دختر ها بوده
البته یه تاپیکیم هست با این موضوع تو همین سایت ، اونو خوندم ، و طبق استدلال خودم اگه قرار باشه رفتاری که با پسرا داری با دخترا هم داشته باشی دیگه مشکلی نیست ! یعنی همین صحبتای عادی و اینا که بالاتر مطرح کردم
خیلی ممنون که این همه چیزارو خوندید :)
علاوه بر این ها ، دور و ور خودمم عشق های نافرجام و زندگی هایی که به شکست کشیده شده رو می بینم و افرادیو که همه ی زندگیشون شده یه دختررو می بینم (در واقعا وقف اون دختر شده زندگیشون ! ) و حتی بین دوستام هم دیدم که این روابط جدی نیست و چقدر باعث افت کیفیت زندگی میشه ! همیشه پیش خودم میگم دخترا مثل مواد مخدر می مونن !! فقط خوشی کاذب می دن بهت و باعث میشن که اونجوری که باید نسبت به شکست های زندگی واکنش نشون ندی !
در ضمن اینم بگم که من حتی با دخترای دانشکدمون سلام و علیک ندارم و محالشون نمی کنم (خیلی حال میده !! ) و البته فقط به یکیشون سلام می دم که یه چند باری ازش جزوه گرفتم و کارم هنوز پیشش گیره و خدارو شکر اصن به دردم نمی خوره خود طرف :)
علاقه مندی ها (Bookmarks)