به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 83
  1. #61
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    اگه در طي دوران قاعدگي اتفاق ميوفته، كاملا عاديه البته بعضي خانوم ها هم سندرم پيش از قاعدگي دارن يعني قبلش بهم ميريزن و بقيه خانوم ها هم در طي دوران. من كه تا به حال خانومي رو نديدم كه تو اون موقعيت شرايط نرمالي داشته باشه و واقعا هم تحت كنترل نيست!! يعني اصلا هيچ جوره نميشه كنترل كرد حتي اگه بدونيم داريم اشتباه مي كنيم!
    تو اين جور موقعيت ها هيچ منطقي هم جواب نميده و بنابراين بهترين راه فقط ناز كشيدنه! به نظرم يه روش بسيار خوب در اين موارد اينه كه حتما بهشون يادآوري كنين چون تو اين دوره هستن دارين مراعات مي كنين وگرنه اين رفتار درست نيست.

  2. #62
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نارجیس نمایش پست ها
    سلام اقای مقداد... من پیگیر تاپیک شما تا زمانیکه مشکلتون حل بشه خواهم بود ولی قبلش اگه ممکنه به این سوالات جواب بدین:
    1- چه کارهایی برای خانمتون انجام میدیین که به نظرتون میتونه نشانه دوست داشتن باشه ولی خانمتون اونها رو نمیبینه یا براش مهم نیست؟؟

    2- انتظاراتی که شما از خانمت داری چیه که فکر میکنی خانمت اونها رو نداره یا اینکه در حد معمول نداره؟

    3- بیشتر توفعات خانمت از شما چه چیزهاییه؟؟ دعواهاتون بیشتر سر چه مسائلیه؟؟

    ممنون میشم دقیق توضیح بدین
    سلام
    شما فرموده بودید پیگیر اوضاع من هستید اما چند وقته دیگه راهنمایی نمی کنید، البته ببخشید قصد بی ادبی ندارم صرفا بخاطر اعتماد خاطری که گفته ها دارم بیان کردم

  3. #63
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دیروز خالم میگفت :
    خانمت زیاد تحت فشار نزار
    بزار هر وقت میخواد خونه مادرش بره و شب قبل از اینکه از سرکار بیای بره خونه و شام را آماده کنه
    اگر در یخچال چیزی کپک زد یا خراب شد ، بدون عصبانیت و داد بیداد خیلی اروم بهش بگو : نگاه اینا کپک زده یخورده به یخچال برس
    در مهمانیها کارای بچگونه میکنه ، توی جمع یا وقت مهمونی بهش چیزی نگو و بعدا اروم باهاش صحبت کن تا بخودش بیاد
    دخترهای حالا ، دیگه مثل من و مادرت و زنهای قدیم بسزاز نیستن و یهو ول میکنن میرن و ضربه میخوری
    زندگیت خراب میشه
    چقدر مگه طاقت داری صبح تا شب سرکار باشی و شب هم که میای اون بخواد اعصابتا خورد کنه
    ولش کن ، مگه کجا میره ، خوب میاد خونه مادرش دیگه
    اینقد بهش خطاهاش را تذکر نده ، اون هنوز بچس و نمیفهمه ، باید بهش زمان بدی
    توی کار خونه بهش کمک نکن و کارای خونه را انجام نده ، اگه چیزی باب میلت نیست یا کثیفه ، اروم بهش تذکر بده تا کم کم درست بشه و مطئن باش با مرور زمان همونی میشه که میخوای
    ده روز همین رویه که گفتم را پیش بگیر ببین اوضاع بهتر میشه اگه بهتر نشو یک فکر دیگه میکنیم
    ***************
    لطفا اساتید محترم نظر بدهند

  4. #64
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    تعداد صفحات تاپیکتون خیلی بالا رفته ،فکر میکنم حد مجازش هشت صفحه باشه که بعد بسته میشه ،پس بهتره یه تاپیک جدید باز کنید و خلاصه ای از مشکلتون رو بنویسین و دنبال راه حل برای مشکلتون باشین

  5. #65
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر

    یه مدت نبودین خوشحال بودیم که موفق شدین عذر خاهی میکنم اگه راحت صحبت میکنم ببخشید

    البته خوبه نصفه راه را پیمودین منزل شما به مادر خانم نزدیکه ؟

    برنامه ریزی کن اگه اون در هفته دوشب میره پیشه خانوادش

    شماهم برای خانوادت وقت بزار این جوری راضی تر میشی

    اینکه فکر کنی چیزی نگی اونم بفهمه یا بخای با کنایه غیر مستقیم بهش گوش زد کنی خوب نیست

    باعث لج بازی میشه وقتی در چیزی زیاد اصرار کنی متاسفانه بر عکس جواب میگیرین

    خانمتون پشتش به خانوادش گرمه خوب شماهم....

    وقتی ازش دل خور میشی نشون بده مثلا سکوووت کن کمتر صحبت کن یا برو اتاقت

    یا مثلا به یکی از خاستش اهمیت نده تا متوجه اشتباهش بشه

    چون شما از مراحله اولیه عبور کردین خط قرمز هارو مشخص کردین

    در عین حال به نیازهایش پاسخ دادین و خیلیییی خوب برخورد کردین

    هنوز داره بچگی میکنه دسته خودش نیست لطفا کمی صبور تر باش کم کم جواب میگیری زمان همه چی را درست میکنه

    ببین مرد حرفی نمیزنه اگه هم میزنه محکم و پای همه چیزش ایستادگی میکنه

    موفق باشین

  6. #66
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هلنا60 نمایش پست ها
    سلام صبح بخیر

    یه مدت نبودین خوشحال بودیم که موفق شدین عذر خاهی میکنم اگه راحت صحبت میکنم ببخشید

    البته خوبه نصفه راه را پیمودین منزل شما به مادر خانم نزدیکه ؟

    برنامه ریزی کن اگه اون در هفته دوشب میره پیشه خانوادش

    شماهم برای خانوادت وقت بزار این جوری راضی تر میشی

    اینکه فکر کنی چیزی نگی اونم بفهمه یا بخای با کنایه غیر مستقیم بهش گوش زد کنی خوب نیست

    باعث لج بازی میشه وقتی در چیزی زیاد اصرار کنی متاسفانه بر عکس جواب میگیرین

    خانمتون پشتش به خانوادش گرمه خوب شماهم....

    وقتی ازش دل خور میشی نشون بده مثلا سکوووت کن کمتر صحبت کن یا برو اتاقت

    یا مثلا به یکی از خاستش اهمیت نده تا متوجه اشتباهش بشه

    چون شما از مراحله اولیه عبور کردین خط قرمز هارو مشخص کردین

    در عین حال به نیازهایش پاسخ دادین و خیلیییی خوب برخورد کردین

    هنوز داره بچگی میکنه دسته خودش نیست لطفا کمی صبور تر باش کم کم جواب میگیری زمان همه چی را درست میکنه

    ببین مرد حرفی نمیزنه اگه هم میزنه محکم و پای همه چیزش ایستادگی میکنه

    موفق باشین
    سلام

    منزل شما به مادر خانم نزدیکه

    بله نزدیکه ، پیاده حدود 5 دیقیقه راه هست
    من نمیتونم مرتب و زود به زود به دیدن خانوادم برم چون اونا شهرستان هستند و طبق نوشته های قبلی حدود دوماه قبل برای راحتی زندگی به تهران اومدیم
    با رفت و امد خانمم موافقم فقط اینکه میخواد منا هیچ حساب کنه نگران کنندس
    درسته پشتش به خانوادش گرمه اما اگر برای زندگیم احساس خطر جدی بکنم چراع خانوادشا خاموش میکنم و با خاک یکسانشون میکنم
    طبق چیزی که دارم میبینم خانوادش دیگه دخالت محسوسی نمیکنن وگرنه باهاشون برخورد میکردم ، الان دیگه طرف اصلیم خود خانمم هست
    اون بسیار قد و یک دنده هست
    شاید متوجه شدین برای زندگی و عشق درون خونه دارم خیلی تلاش میکنم ، اگر موفق نشم و اون ساز خودش را بزنه ، مجبورم بخاطر احساساتم عشق را در محیطی بیرون از خانه دنبال کنم ، شاید تا ماه دیگه جریان سفرم به امریکا درست بشه (البته خانمم خبر نداره) و اینجور که پیش میره تعلق خاطر عاطفی بهم نداره و منم ازش میکنم و طلاقش میدم و میرم آمریکا
    اما اگه رابط عاطفیم باهاش خوب بشه و خانم مهربون و بامحبت بشه از مهاجرت صرف نظر میکنم چون ، عشق از همچیز بالاتره ، تمام راهایی که میشه را هم برای تداوم زندگی مشترک امتحان میکنم تا بعدا شرمنده وجدانم نشم ، اما میدونم یه زمانی خانمم چه زندگی ادامه پیدا کنه چه نکنه شرمنده وجدانش میشه
    اگه رفتم ، امریکا ازدواج میکنم ، زنم توی ایران منا هیچ چیز حساب نمیکنه ، بدون اجازه میره میاد ، کارهای خونه را انجام نمیده ، دائم دعوا میکنه ، نداشته های خودش و خانوادش را میگه ، بی تربیتی میکنه ، دهنما سرویس میکنه ، عشق نداره ، محبت نداره ، فقط ازم طلا و پول میخواد.....
    هر کس دیگه ای از یه کشور دیگه هم بگیرم میخواد نهایتش همین بشه ، اما ایندفعه با دید باز و مشاوره و تامل ازدواج میکنم
    من مهندس کامپیوتر هستم و در رشته خودم هم همیشه حرفی برای گفتن داشتم و روی پای خودم وایسادم ، میرم

  7. #67
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام
    این مدت خیلی راهنمایی کردید و صمیمانه متشکرم
    شما اعضای محترم سایت با راهنمایی های خود در استحکام خانواده سهم زیادی دارید.
    برای پیش رفتن و محکم ساختن پایه های زندگی ام خیلی تلاش کردم و همونجور که خودتون هم متوجه شدید تلاشم یک طرفه بوده است، همسرم با اینکه سن کمتری دارد به طمع پول به زندگی ام وارد شد و وقتی دید خبری نیست سرناسازگاری گذاشت
    هر کاری میکنم نمیتونم عشق و محبت را در خونه ماندگار کنم
    راهنمایی های شما و دیگران را انجام دادم اما نتیجه مطلوب حاصل نشد
    دیشب مهمان داشتیم هرچی برای خونه میخواستیم خریدم بعد از رفتن مهمان ها بهم گفت پول بده و گفتم ندارم و هرچی توی جیبم بود بهش دادم که البته مبلغ ناچیزی بود و واقعا هم ندارم چون میدانید فروردین جیب اکثر مردم خالی است، همسرم هم گفت "برو بمیر" و رفت جدا خوابید
    الان حدود ده روز است که دیگه پیشم نمیخوابه و البته بیشتر هرماه بر همین صورت است
    چند ماه پیش متوجه شدم که اون برای زندگی خوب نیست اما بازم تلاش کردم تا شاید بشه
    امروز اخرین باری است که مینویسم
    یک سری جریان است که میگم شاید درس عبرتی بشه برای دیگران و راه اشتباه را دیگه نروند
    من موقعیت فرهنگی،اجتماعی،تحصیلی،شغل ی و... خوبی داشتم و البته هنوز هم دارم
    همسرم سالها بهم ابراز علاقه و عشق میکرد و همه فامیل هم میدونستند و طوری بود که نزدیک فامیل نمیرفتم تا صحبت نشه
    پیش مردان خدا استخاره گرفتم و جواب دادند که خوب نیست و به هیچ وجه جلو نرو و این ازدواج به صلاحت نیست ، ایه های اون را میتونم پیدا کنم البته یکم برام سخته
    بخاطر اصرارهای زیاد دوباره بعد از چندماه استخاره گرفتم و همون جواب اومد
    مجدادا هم استخاره گرفتم
    هربار استخاره ها بخاطر اصرارهای همسرم بود و من هیچ احساس عاطفی خارج از وابستگی فامیلی به ایشون نداشتم
    استخاره کننده ها همه انسان های پاک و مومن بودند و کاملا شناخت داشتم
    نیت استخاره ها را هم به استخاره کننده ها نمیگفتم اما جواب ها همیشه یکسان بود!!!!!!!!!!!!
    خانواده ها اصرار به ازدواج داشتند و برای اخرین بار که استخاره گرفتم همون جواب اومد فقط گفتند همچی بخودت بستگی دارد ، رنج و مشتقت بسیار دارد اما اگر بتونی پیش ببری بعدش راحتی پیش میاد ، به همسرم و خانواده ها گفتم و از همه قول یاری گرفتم و فکر میکردم چون خانواده ها همه کمک میکنند میشه پیش برد
    ما ازدواج کردیم که این شد که شد...

    افکار انسان ها متفاوت هست، خودم انسان معتقدی هستم یا فکر میکنم معتقدم
    با توکل به خدا همیشه جلو رفتم، خیلی ها شاید به این چیزهایی که نوشتم اعتقادی نداشته باشند، برای اونهایی که اعتقاد دارند مینویسم
    زندگی که شروع کردم با اخطار خدا بود
    طبق ایات قران سوره مبارکه الشرح آیه ۶ إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا﴿۶﴾ (آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است
    اما من انسان هستم و با ظرفیت های محدود و تحمل اون سختیها برام مشکله
    البته خدا در ایات پایانی سوره بقره میفرمایند که "
    لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ
    "
    خدا هيچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلف نمی کند نيکيهای هر کس ازآن ، خود اوست و بديهايش از آن خود اوست
    بعد از نوشتم این متن و یاد ایات اخر سوره بقره که اشاره شد، بازم پیش میرم انسان باید تاوان تصمیمات خودش را بده پس تا زنده ام پیش میرم و با توکل بخدا انشاااله همچی درست میشه
    خودم هم اشتباهاتم خیلی زیاد بوده که بسیاری را شما اشاره کردید و بسیاری از ناملایمات متحمل شده بخاطر بی درایتی خودم بوده

    فقط اگر اسمم برای مهاجرت به امریکا در بیاد بازهم استخاره میگیرم تا ببینم چکار کنم

    اگر مردان خدا را میشناسید و از اعماق وجود معتقد هستید با توکل بخدا برای کارهای مهم مثل ازدواج استخاره کنید و مطمئن باشید جواب درسته
    من استخاره کردم و دقیقا طبق جواب استخاره پیش اومد
    البته این را هم بگم بنظر خودم شاید اگر قبل از ازدواج پیش مشاوره خوب میرفتیم همین مفهوم جواب های استخاره را با جمله بندی های متفاوت میگرفتیم و مشاور متوجه میشد و دیگه نیاز به استخاره نبود، خدا به انسان عقل داده و گفته بازهم مشورت کن ، من عقلم به مشاوره قبل از عقد نرسید اما بعد از عقل و قبل از عروسی گفتم اما همسرم قبول نکرد

    الخیر فی ما وقع هر چی پیش میاد خیره، حتما در این ناملایمات زندگی (یا شایدم به ظاهر ناملایمات چون ما انسان ها اکثرا دنیا را از دید خودمان قضاوت میکنیم و اگر به نفعمون بود میشه خیر و اگر به ضرر بود میگیم شر و بدی) خیری هست که متوجه نمیشم
    ملتمس دعا

  8. 2 کاربر از پست مفید meghdad تشکرکرده اند .

    new life (یکشنبه 22 فروردین 95), نارجیس (چهارشنبه 18 فروردین 95)

  9. #68
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام آقا مقداد... امیدوارم عذرخواهی منو قبول کنید... اخه خیلی این روزها درگیرم و شدیدا به دعاتون محتاجم...

    ولی اینو بدونید هر وقت میام اینجا حتما سری به پستهاتون میزنم و پیگیر هستم.

    یک دلیل دیگه ای که باعث شد کمتر بیام اینه که گفته بودید از طریق مشاور دارید جلو میرید... به خاطر همین نخواستم زیاد دخالت کنم.

    اگه تعداد پستهاتون زیاد شد حتما تاپیک دیگه ای باز کنید و تا زمانی که تصمیم درستی نگرفتید تاپیتونو قطع نکنید.

    1- همون یک جلسه مشاوره رفتید؟ قراره چند جلسه مشاوره برید؟ در کل از مشاور راضی بودین؟

    2- لطفا خیلی دقیق مواردی که خانمت تو مشاوره گفت رو برامون بگو... گفتی یه مورد اصلی در مورد خانواده ها و و ناراحتیش از مادر و خواهرت بوده... خواسته های دیگه خانمت چیا بود؟

    3- ازت میخوام اون پستی که در مورد نتایج جلسه مشاوره نوشتی رو یه بار دیگه خودت بخونی.. به نظرت حرفهات کمی تند نیست؟..

    شروع کرد به غرغر کردن منم محل نزاشتم تا حرفهاش را بشنوم و البته حرفهاش بی پایه و اساس بود و کلی تهدید کرد اما چون برای خرید عید کارش گیر بود بشدت کوتاه اومد
    خواسته اصلیش این بود که هرچی میگه من چشم بگم و اگه بعدش انجام هم نمیدم چشم را بگم ، دروغ میگه امتحان کردم اگر چیزی را چشم گفتم منا میکشه تا انجامش بدم و دیگه بیخیال نمیشه
    خانمم بشدت سلطه گره ، منم دوسش دارم اما باج نمیدم ولی وظایف مادی و معنویم را در حد توانم انجام میدم
    خانمم بیشتر حرفش این بود که نقش خانوادش را در زندگیمون پررنگتر بکنه منم خیلی محکم مقاومت کردم و حرفهام را گفتم
    بعد شروع کرد به گله از مادر و خواهرم ، که این حرفشم بی پایه و اساس بود چون خودش که نبود خداش بود مادر و خواهرم بهش دید خیر دارن و برای جنجال تحریکم نمیکنن و گفتم اونا که از موضوعات ما خبر ندارن و برای دعواهای شما دائم خانواده تو دخالت میکنن
    اول مهارت نداره و بچه بازی در میاره ، کوتاه فکره چون توی جامعه نبوده



    اقای مقداد من فکر میکنم شما جلسه مشاوره رو با میدون جنگ اشتباه گرفتید .. البته منو ببخشید اینقدر روک گفتم.. خواهش میکنم کمی محتاطانه تر برخورد کنید... شما وقتی میرید مشاوره به تنها چیزی که فکر میکنید باید این باشه که جرفهایی رو بزنید که مشاور بتونه بهتر شما رو راهنمایی کنه و بتونه بفهمه علت مشکل کجاست... مگه میشه یه خانم حرفهایی رو بزنه که بی اصل و اساس باشه ؟ خوب جتما همون مساله ای که به نظر شما خیلی ساده وپیش پا افتاده است برای خانمتون خیلی مهمه.....

    ازتون خواهش میکنم تو حلسه بعدی مشاوره با دقت به حرفهای خانمتون گوش بدین و به هیچ وجه پیش داوری نکنید... باید بدونیم مشکل از کجاست... و بتونیم راهکار خوبی براش پیدا کنیم... اصلا بذارید بیشتر خانمتون حرف بزنه...


    4- همیشه به این مساله فکر کنید که یه روزی میرسه که خانمتون وشما هر دو به اشتباهاتتون پی میبرید و زندگی خوبی خواهید داشت... اونموقع میدونید چی اذیتتون خواهد کرد؟؟... حرفهایی که در مورد خانمتون به خاله و برادر و زن برادر گفتید.... به نظر من کارتون اشتباهه که اینقدر راحت خصوصی ترین مسائل بینتون رو با اعضای فامیل در میون میذارید.

    منتظر شنیدن جوابتون هستم..
    ازتون تقاضا داریم برام خیلی دعا کنید... ممنون

  10. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    سها** (چهارشنبه 18 فروردین 95)

  11. #69
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روز بخیر

    متاسفم ممکنه اونم خاستهایی داره که شما سهوا متوجه نباشین

    یا اینکه زیادی سخت میگیرین

    روش کلامی شما با خانم به چه شکل هست ؟

    تا حالا شده باهاش همدل بشی ؟

    شما دوست داری خانم هوای دلتو داشته باشه ؟

    بدونه چی میخای از چی خوشت میاد مهربونی میخای درک کردن و....

    حالا خود شما تا چه اندازه تونستین هوای دلشو داشته باشین ؟

    ببین چون اختلاف سنیتون زیاده متاسفانه هردوتون نتونستین همو درک کنین

    شاید داری زیادی سخت میگیری قدرت دست شماست

    یکم ارومتر برخورد کنید لطفا

    شما خوب باش اون رفتارایی که دوست داری در قبالت انجام بده بی دریغ بدون

    توقع براش انجام بده و صبر کن تا به نتیجه برسی

    دیدی میگن با بچها میخاین بازی کنین سعی کنید بچگونه باشه رفتارتون تا بچه بیشتر شمارو بپذیره

    اگه شما در خونه جوری برخورد کنی که اون فکر کنه هم ردیفش هستی باعث میشه بیشتر درکش کنی

    بعد که رابطتون خوب شد بهش عنوان کنی من این رفتار میپسندم این جور ی راضی ترم و خاستهاتو بگی

    خیلی زودتر از اینکه فکرشو کنی مشکلتون حل میشه

    میتونیت عضو انجمن ازاد بشین اقای مدیر خیلی خوب جواب میدن یا اینکه پستی که ارسال میکنی اوم مثلث بزنی که ایشون هم در همین جا جواب میگیرین

    موفق باشین

  12. #70
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دیگه بهش بصورت قبلا محبت نمیکنم چون حالیش نیست، فقط وظایفما انجام میدم و شب میرم میخوابم و صبح سرکار میرم و ازادش گذاشتم ، فکرمو روی مباحث علمی گذاشتم چون دیگه نمیخوام روحیه ام خرابتر بشه و جلوی پیشرفتم گرفته بشه
    مشاور ما زیادی تنبل تشریف دارند دیروز تماس گرفتن و جلسه را بازم کنسل فرمودند و گذاشتن برای هفته دیگه
    من از همسرم سرد شدم و دیگه از دیدنش لذت نمیبرم ، دیگه قهراش را دوست ندارم، دیگه پیشم بخوابه را دوست ندارم و دنبالش نیستم
    هرکاری میخواد بکنه
    یا از میرم دنبال سرنوشتم خارج از کشور یا در ایران پیشرفت میکنم
    طلاقش نمیدم ، اما امتیاز هم دیگه بهش نمیدم حالا که اینقد به پول بی ارزش اهمیت میده همیشه همیشه تشنه نگهش میدارم و برای همه چیز باید التماس و دعوا کنه، الان پول ندارم اما تا حداکثر یک ماه دیگه مشکلم تمام میشه اما نمیزارم اون متوجه بشه و بخاطر پول باهام مهربون بشه چون محبت به بهانه پول هیچ ارزشی نداره
    اختیار اون را ندارم ، اختیار خودم را دارم، حالا متوجه میشم که چرا اقایون چرا اونقد به خانم ها سخت میگرفتن و پنهان کاری میکنن
    اگر تغییری در رفتارش متوجه شدم براتون مینویسم
    بهش ظلم نمیکنم اما کورکورانه محبت هم نمیکنم


 
صفحه 7 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.