ممنون عزیزم. شوهرم بیشتر دوست داره تو حال خودش باشه سرش با نت و اهنگ گرم باشه. من بیشتر میرم تو اتاق پیشش ولی کلا ادم سردی هست وقتی یکم حرفای محبت امیز و بهش میزنم مسخره میکنه میگه ازین لوس بازی ها در نیار خودشم اصلا نمیزنه. دیشب یکز از دوستاش می خواست به اون خطش زنگ بزنه ساعت ده انداخت ساعت دوازده دختره اس و زنگ میزد که البته من وقتی صدای اس شنیدم رفتم پیشش گفت اونه همون لحظه سیم کارتشو در اورد گفت خوبه اون خطمو نداره بهش گفتم به اون دختره چی گفتی گفتی خانمم فهمیده گفت نه گفتم خود نمی خوام حرف بزنم نگرانم دست بردار نباشه اخه این مدت اینقدر حرف زده بعد اون دختره نمیگه منو مسخره کرده اینقدر صمیمی بوده و همش حرف میزدن یک دفعه جواب نده نخواد یه کاری بکنه راستش اگه دختره شاگردش باشه که من احتمال زیاد میدم باشه تعجب می کنم چون شاگردای دیگه اش اون خطششو دارن اگه به اون خط زنگ بزنه و باز گیر بده چی. البته شوهرم میگه یک دختره تو گروه اشنا شدم اصلا ندیدم و نمی شناسم البته بعید میدونم اینجوری باشه. البته شوهرم دیگه نگفته اون گوشیشو بده ولی ازون جاییکه شوهرم یک اخلاقهایی داره که مغرور و طلبکاره میترسم اگه گفت شماره بده بگم رو برگه نوشتم باز عصبانی بشه که تو علی رغم قول و کارهای من بهم اعتماد نداری و رفتارت توهین امیزه نمیذاری دست بزنم. الان که گوشیش دستش نیست و چت نمیکنه اینقدر اعصابم ارومه انگار یه بار سنگینی از رو دوشم برداشته شده خوشحالم که شوهرم تونست کامل ترک کنه تو نامه هم بهش گفتم این اخرین فرصته دیگه اصلا حوصله جر و بحث راجع به این موضوع ندارم اگه تکرار شد دیگه تحمل نمی کنم گفتم واقعا حرف زدن با همچنین ادمهایی ارزش اینهمه اعصاب خردی من و تو و خراب شدن رابطه مون داره. شوهرم راجع به درگیری های ذهنی و نوع رابطه اش که چقدر صمیمی بوده و چی میگفتن هیچی نمیگه خودمم با اینکه خیلی کنجکاوم نپرسیدم. شوهرم خیلی به ظاهر و لباس من توجه نمی کنه بیشتر براش اشپزی و غذای خوشمزه و گیر ندادن بهش مهمه. ممنون از همه دوستانی که کمکم می کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)