درود
بنظر من بشخصه بهتره دونفری برید باهم جلسه مشاوره اینطوری خیلی بهتره هرکدام تنهایی برید تصور میکنم تاثیر چندان مثبتی نداشته باشه.
مثلا در مورد راه رفتن موضوعی که مطرح کردید مشاورتون حرف خوبی زد اگر بخواهیم اینطوری به موضوعات توجه نشان بدیم حداقلش اینه من یکی دیگه با همسرم نمیتونستیم ازدواج کنیم و همینطور خیلی های دیگه
شما شخصیت کمالگرائی داری این مشهوده حتی توی کلماتی که بکار میبرید مسئله فقط مالی نیست مسئله اینه که نمیخوای از لاک و پیله دور خودت بیرون بیای میترسی از اینکه مورد تحقیر واقع بشی البته این طرز فکر شماست محترمه ولی قبولش ندارم
بدبینی و پیشگوئی منفی توی نوشته های شما یکمقدار بیش از اندازه هستش نگاه از بالا مثل اینکه عادت کردی قرار نیست دوست من همیشه شرایط انگونه باشه که ما میخواهیم بعضی وقتها بهتره انعطاف پذیر باشیم.
ایشون هم در برابر سوال من گفتند که به خاطر اخلاق و تفاهم فرهنگی و خانوادگی تمایل به این رابطه دارند. خوب من قانع نشدم چون به نظرم یک جلسه خواستگاری و 45 دقیقه صحبت نمیتونه شناخت کافی ایجاد کنه.
ایشون هم چادری و محجبه و با حیا و تحصیلکرده هستند هم زیبا هم خانواده خوب با موقعیت اجتماعی و فرهنگ خوب و در آخر وضع مالی خوب مسلما تعداد خواستگار برای دختر این خانواده بسیار زیاده بنابراین توی شناخت آدمها تا حدودی تجربه دارند.
شما تا حالا 12 جلسه چه در منزل و چه در بیرون با هم حرف زدید بهتر بود بعد جلسه دوم باهم نزد مشاور میرفتید اینجوری این مدت طولانی طول نمیکشید و جلسات و سوالا و جوابها هدفمندتر جلو میرفت
بعد از 12 جلسه صحبت به این نتیجه رسیدیم که هیچ مشکلی غیر از اختلاف سطح مالی خانواده ها نداریم.
من قبول کردم که در برابر تمامی نامهربانی ها و ناملایمات احتمالی آینده ( که البته از نظر ایشون اتفاق نمی افتاد) بایستم.
شما و ایشون به اندازه کافی باهم حرف زدید الان تا حدود زیادی شناخت پیدا کردی یه لطفی کن شما اولویت های خودت را برای انتخاب همسر مدنظر داری بنویش از شماره 1تا مثلا 10 بر اساس اهمیت بعدش یک توضیح جلوش بنویس طی این مدت سناخت ازشون بدست آوردی چجوری بودن اینجوری بهتر به نتیجه میرسی بچه ها هم بهتر میتوانند کمک بکنند.
در آخر تصمیم های بزرگ آدم های بزرگ میخواد با فکر و روح بزرگ همراه با جسارت و تفکر
شما پا توی خونه فردی گذاشتی که فاصله باهم دارید مطمئنا ایشون با شرایطی که از قبل داشتن یکمقدار طول میکشه تا به وضع جدید عادت کنند خودشان هم متوجه وضع مالی و شرایط شما شدند و مسلما با توجه به تعاریف شما از ایشون و مادر گرامیشان بنده تصور میکنم با مشکل زیادی مواجه نمیشید البته شما هم باید همه تلاشتو بکنی تا از نظر سطح مالی به یک مرحله معقولی برسی قرار نیست مثل دامادهای ایشون یا پدرشون بشید ولی همینکه شما تلاشت را بکنی هم از این نظر و مسئله مهمتر که شوربختانه شما کوچک پنداشتی این موضوع را بعنوان یک شوهر یک همراه یک دوست یک پشتوانه قوی برای ایشون باشی مخصوصا از نظر عاطفی این برای خانوم ها بسیار مهمتر از مسئله مالی هستش.
شناختی که من بدست آوردم از نوشته های شما از ایشون اینه بعد اخلاقی براشون مهمتر مسئله مالی براشون توی اولویت های اول نیست مسلکا خاستگارهای زیادی داشتن که این احساس را بهشون داده که بیشتر بخاطر پول پدرش و موقعیت پدرش جلو اومدن این احساس خیلی بدی به دختر خانوم با وضعیت ایشون میده احساس کم ارزش بودن احساس نادیده گرفتن شخصیت اخلاق و توانایی هایی که دارن حداقلش احساس اینکه همانند پلی که طرف مقابل فقط لازم داره تا با رد شدن ازش به پول پدرش برسه! مسلما توی وجود شما چیزی بوده که در اونها نبوده ولی شما چیکار کردی؟! از نظر من میشه گفت: گند زدی به تمام معنا
یا مردش هستی پا جلوی میزاری و روی تصمیمت باقی می مانی یا برو پی زندگیت بزار این بنده خدا هم زندگیش را بکنه
بقول معروف شتر دیدی ندیدی.اگر مرد میدان نیستی پا توی میدان نزار فدات شم
پیشنهاد من اینه شما اگر واقعا تصور میکنی ایشون فرد مناسبه پس باید بجنبی خیلی سریع
1.مقالات کمالگرائی رو تیو سایت بخون
2.مقاله خطای شناختی رو بخون
3.حتما حتما حتما توی انجمن آزاد عضویت بزن به توصیه های مدیر همدردی گوش بده و عمل کن
4.روی خودت کار کن نیاز داری بهتر و کاملتر بشی چون با طرز فکری که داری و همیشه دنبال بالاتر بودن و ترس از شکست خوردن و کوچیکتر دیده شدن داری بعدها باعث میشه بمرور زمان دچار سوء تفاهم بدبینی بشی
پ.ن:هرکی خربزه میخوره باید پای لرزشم وایسه دختر خوب میخوای همه چیز تموم باشه خانوادشم که خیلی خوبن خوب خودت رو بکش بالا پسر از دستش نده میفهمی چی میگم از دستش نده بعدا افسوس میخوری چرا همه تلاشتو نکردی.خود منم دیپلم هستم و خانوم فوق لیسانس ناخودآگاه بعضی وقتها میگه مخصوصا بعضی وقتها که عصبی میهش یا جرو بحث میکنیم مسلما ناراحت میشم احساس مزخرفی بهم دست میده یا اینکه چون شوخی میکنم میگه از ازدواجم پشیمون شدم خیلی بندرت پیش میاد خیلی خیلی کم ولی از زندگی که دارم راضی هستم چون خودش پشیمون میشه بعدا از این حرفش.
راحت بگم برگردم به عقب بازم همین مسیر رو میرم همه ملاک هات رو باهم ببین شاید این مسئله فاصله برات بعدها مشکل ایجاد کنه که ان شاء الله با تلاش بیشتر حل میشه و مخصوصا بهتر شدن خودت ولی قرار نیست تاثیر بزاره روی خوشبختیت توی زندگی که میخوای با ایشون تشکیل بدی یعنی دونفریتون نمیزارید تاثیر بزاره
جمله آخر:من جات باشم نا امیدش نمیکنه ارزشش رو داره از دستش نده به هیچ عنوان
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)