نوشته اصلی توسط
فرشته مهربان
با سلام
زیاد به این احساسهای منفی بها نده و جدی نگیرش اینها احوالات کودک نگران درون هست که بالغ هوشیار شما باید بهش بی توجه باشد و به واقعیت توجه کند اینکه شما یه نعمت بزرگ دارید و اون دختری که میتونه مظهر شادی و شیرینی توی زندگیتون باشه....
خلوت دو نفره را هم میشه ایجاد کرد عزیز جان .... مهم کیفیت این خلوت هست نه کمیت آن .... ممکنه شما تصور کنید باید ساعتها در خلوت باشید و بچه نباشه ... این اشتباه هست .... همان وقتایی که بچه خواب هست شما میتوانی در کنار همسرت خلوت داشته باشی و فضا را عشقولانه کنی ... تصور اینکه خلوت صرفاً با رابطه زناشویی معنا پیدا می کند هم غلط هست ... زن و شوهر اگر مهارت به خرج دهند و خلاق باشند حتی در با هم بودنی کوتاه حتی در یک دیالوگ گذرا هم می توانند موجی از لذت عاطفی و جنسی بدون رابطه خاص به هم منتقل کنند که اثر آن تا ساعتها و خاطره آن تا پایان عمر بر جا باشدو انرژی بخش ....
ما غالباً خود را اسیر تفکرات قالبی کرده ایم و با به چالش کشیدن این قالبها می توانیم از زوایای دیگر هم خود و زندگی را ببینیم و وسعت دید پیدا کنیم و آنوقت است که خواهیم دید راستی که چقدر دستمان باز است و چقدر فرصت برای لذت بردن داریم و چقدر بهانه برای با هم شاد بودن و از هم لذت بردن داریم که از آن غافل مانده ایم و ذهنمان را روی ناامیدی ها ، نگرانی ها ، ترسها و سخت گیریها .... قفل کرده ایم و رنج کاهنده و افسرده ساز نصیب خود ساخته ایم :
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر و از بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
باور کن حتی در میانه مشکلات ، بیماریها و ..... هم میتوان بهانه های رضایت از زندگی و لذت را یافت .... اگر نگاه ما به سوی مثبت ها باشد.... اگر در پی شکار بهانه های شاد و آرام زیستن باشیم، اگر اهل باز تعبیرهای مثبت باشیم
اما متأسفانه غالب ما:
بدون اینکه بخواهیم ، اندوه جوییم ، با فکوس نگاه و جستجویمان به سوی ذهن خوانی های منفی از روی ناامیدی ، ترس ، نگرانی ، اضطراب و .... همه هم ناشی از ریزبینی های نابجا و انتظارات وابسته ساز یا غیر لازم و لذت محوری و نتیجه گرایی و تکیه برخود ..... که اغلب ناشی از خود میان بینی و خودخواهی هایمان است.... اگر سوی نگاه و نگرشما به خالق یکتا و حکمتها و الطاف و نعمتهایش باشد یعنی جهان بینی خود را غنی کنیم از این وضعیت خارج می شویم و تکیه گاهی قادر و قوی می یابیم که ما را وسیع تر از این حرفها و محدودیتها آفریده که غل و زنجیر دست و پای روانمان ساخته ایم ......
مگر چند صباح بر این کره خاکی هستیم ؟!!..... و مگر کم نعمت هایی داریم ؟!! .... و مگر فرصتمان خیلی زیاد هست؟!! .... که ارزشش را داشته باشد اینگونه سپری کنیم و خود را محروم از زیباییها و لذتهای پایدار و ماندگار سازیم .....
همه اش شده ایم حسرت گذشته و احساس ناکامیهای آن ..... و نگرانی برای آینده و ترس از ناکام ماندن از آرزو و آمال ها .... و چشممان را بر روی هم اکنون و فرصت ها و امکان ها و نعمت ها و بهانه های خوب می بندیم و خود را گرفتار رنجوی و درد و حتی بیماریهای روان تنی می کنیم
باور کن ارزش نداره
فرشته مهربان چطور باید تفکرات قالبی رو از بین ببریم ؟ چطور ذهنمو از ترس و نگرانی و نا امیدی رها کنیم ؟؟
چطور از ریزبینی و انتظارات غیر واقعی خلاص شیم؟ چطور جهان بینی خودمون رو وسعت ببخشیم ؟
خیلی درگیر این چیزام
واقعا راه چارش چیه ... چطور ذهنمو عوض کنم... اصلا نمیدونم چه جوری انجام بدم و از کجا شروع کنم ... ترس و اضطراب خستم کرده
همیشه لبخند بزن......
برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..
علاقه مندی ها (Bookmarks)