به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 01 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1394-3-21
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    5,742
    سطح
    48
    Points: 5,742, Level: 48
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم
    میدونم شرایط خیلی سختی داری و خدا نکنه شوهرمون بخواد ازمون انتقاد کنه اونم به صورت تحقیر آمیز ، تحملش برای منم خیلی خیلی سخته، ولی اگه شوهرم اینکارو کرده من فوری عکسالعمل نشون دادم و خیلیییی ناراحت شدم و هنوز که هنوزه شوهرم بهم میگه انتقاد پذیر نیستی ، و واقعا هم راست میگه ، ولی من درسته ناراحت میشم ولی تا الان کافیه به هر طریقی بفهمم که شوهرم از چی خوشش میاد و از چی بدش میاد سعی کردم اونطوری که اون دوست داره باشم
    مثلا شوهرم عاشق اینه که غذاهای جدید درست کنم یا هرروز براش کیک و شیرینی بپزم در صورتی که من خودم تو آشپزی خیلی تنبلم،اوایل خیلی برام سخت بود تا به این شرایط عادت کنم ولی الان برام عادیتر شده ،مهم اینه شوهرم تلاش منو میبینه و براش ارزش قائل میشه ، مهم اینه که اونا ببینن ما داریم خودمونو به خاطر اونا عوض میکنیم و به خواسته هاشون اهمیت میدیم.
    به نظرم شما باید دنبال علایق همسرت بری ، ببینی اون دوست داره تو چه چیزی داشته باشی، برو دنبالش اینطوری اعتماد به نفستم بالاتر میره روحیت عوض میشه اصلا دنیات تغییر میکنه
    مثلا همین آشپزیتو قوی کن غذاهای جدید درست کن روی چیدمان سفرت خیلی حرفه ای کار کن مثلا از نظر رنگ سفره یا چیزای خیلی ریز فکر کن داری یه اثر هنری خلق میکنی ،مطمئنم وقتی شوهرت بیاد خونه ببینه چیکار کردی در جا خشکش میزنه . یا اینکه روی یه زمینه تخصصی کار کن و حسابی تمرین کن مثلا برو کلاس زبان و سعی کن به زبان تسلط پیدا کنی یه کاریکه واقعا خاص باشه و اطرافیانتون هیچ کدوم اون کارو بلد نباشن اینطوری بیشتر به چشم شوهرت میای یا اینکه اگه دانشجویی سعی کن شاگرد اول کلاس باشی نمیدونم هرچیزی که به ذهنت میرسه ،مهم اینه که همیشه بهترین باشی
    البته معنی حرفام این نیست که حتما دنبال یه کار خارقاعاده باشی هدفم اینه حداقل حداقل که همون کارایی که در طول روز انجام میدی خارق العاده باشه و چون معمولا آقایون اصلا ریزبین نیستن خودت حتما به کارایی که کردی اشاره کن تا اونم در جریان قرار بگیره
    من نمیدونم چرا وقتی شوهرت انقدر تحقیرت میکنه تو سعی نمیکنی خودتو عوض کنی اتفاقا از حرفای شوهرت استفاده بهینه کن و علایقشو به دست بیار
    امیدوارم موفق باشی

  2. 2 کاربر از پست مفید خورشیدک تشکرکرده اند .

    mohi (دوشنبه 02 شهریور 94), یاس پاییزی (یکشنبه 01 شهریور 94)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    خانوم گل ، اون یک روز در هفته تمرین برای شادی رو که گفتم روز اولش ممکنه اون مسائل پیش بیاد ... مهم اینه که به مرور یادمیگیری شادی امری درونیه ! وقتی بیرونی باشه همونجور که اشاره کردی یک نفر پیدا میشه که حالتو گرفته میکنه (چون همین اول کار نمیتونی همه رو تحت کنترل داشته باشی و بگی نیاین سمت من امروز روز شادی منه حال منو نگیرین -اوایل همینطوریه -باید ادامه بدی) دلسرد نشو به این راحتی ...اول از خودت شروع میکنی بعد به بقیه سرایت میدی ...

    - در مورد همسرتم فکر میکنم اونم دوس داره که تو شاد و سرحال باشی کمتر گله کنی و هرروز بهتر از دیروز باشی اما روشی که در پیش گرفته با روحیه تو کمی سازگار نیست.مثلا فکر میکنه با اون حرفا تو بخودت میای و بیشتر تلاش میکنی... راهکارهای آقای باغبان خیلی خوبه حتما اجراش کن...بخاطر خودت ...

    - خانومی تو که شروع کردی کم کم برای اینکه رنگ و بوی دیگه ای به زندگیت بدی، باید انتظارتم متناسب باشه ...مثلا انتظار اینکه همسرت یهویی دیگه دست از اون حرفا برداره نشدنیه ... اونم کم کم ...

    اونایی که حال زندگیت رو خوب میکنه با قدرت و انرژی تمام عملی کن و زود جانزن ادامه بده موفق میشی خانومی
    ویرایش توسط یاس پاییزی : یکشنبه 01 شهریور 94 در ساعت 19:11

  4. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    mohi (دوشنبه 02 شهریور 94)

  5. #23
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم mohi
    تا دیر نشده به یک مشاور یا یک روانشناس مراجغه کنید شاید افسزدگی داشته باشید و احتباج به درمان باشد
    کارگاه های آموزشی برای رفتار درست زوجین با هم خیلی کمک کننده است که معمولا توی همه ی محله ها برگزار میشود
    در بعضی از مساجد و حسیته ها هم بر گزار میشود

    دانلود رایگان کلیپ "درمان سگ سیاه افسردگی" دوبله به فارسی


    این کلیپ فوق العاده زیبا برای تغییر زندگی و رهایی از تنش های روزانه و افسردگی طراحی شده است. در این انیمیشن، «سگ سیاه» نماد «افسردگی» است. این ویدئو نشان می‌دهد که سگ چگونه زندگی راوی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این انیمیشن که توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده، افسردگی به یک سگ سیاه‌رنگ تشبیه شده که در وجود همه آدم‌ها هست. نکته مهم اینست که بتوانیم این سگ را تحت کنترل خود درآوریم و نگذاریم تا بر زندگی ما مسلط شود.


    ویرایش توسط خادم رضا : یکشنبه 01 شهریور 94 در ساعت 22:21

  6. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    mohi (دوشنبه 02 شهریور 94)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام موهی

    چرا حرف گوش نمیدی ؟ چرا تغیری در تو نمیبینیم؟

    چرا همش حرفای تکراری میزنی؟

    نمیخوای بپذیری یا نمیتونی بپذیری؟ قدرت تغیر رو در خودت نمیبینی؟ مشکلت با تغییر رویه چیه ؟ اعتماد به درست بودن تغییر رفتارت نداری ؟ یا همون ترس از دست دادن؟

    اینطوری که تو داری رفتار میکنی احتمال از دست دادن دیگران شوهرت یا دوست صمیمیت و..خیلی بیشتره

    یک لحظه یاد بانوی مهر افتادم که خیلی غیر طبیعی میخواست همه توی تاپیکش نظر بدن و نهایتا از التماس به تهدید کشوند همه رو.

    ببین داری با خودت چیکار میکنی ، مشکلت کاملا واضحه و حل شدنی خودت داری حادترش میکنی .

    اینقدر آویزون نباش ، یکم مغرور باش یکم سنجیده تر رفتار کن یکم به خودت برس ،

    دوستمون راست گفت حرفای شوهرتو جدی بگیر و فراموش کن. داره داد میزنه بابا تو چه کنه ای هستی ولم کن دیگه .

    دیدی بچه ها رو محکم میگیری بغلت که بوسشون کنی بوشون کنی بچلونیشون ، کلافه میشن دست و پا میزنن گریه میکنن ، حالیشون که نیست تو دوستش داری و محبتت فوران کرده فقط میخواد خلاص شه .

    همون بچه وقتی توی اتاق روی زمینه ، باهاش کاری نداری و کار خودتو میکنی، تا نگاهت بهش میافته دست و پا میزنه لبخند میزنه بازی میخواد .

    ول کن همسرتو خودتو دریاب تا بیشتر ازت دور نشده و به سلامتیت لطمه نزدی.

    اگه خواهر کوچیکم بودی نمیزاشتم وضعیتتو خرابتر کنی میبردمت توی باغی ویلایی گوشیتم خاموش،چند شب بدون همسرت بیخواب میشدی چند شب از کنجکاوی اینکه کجاست و چیکار میکنه

    کلافه میشدی ولی بالاخره به خودت میومدی و یکم از دور به رابطتت و رفتارات فکر میکردی ،باید ازین فضا بیرون بیای بجنب تا دیرتر نشده.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  8. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    mohi (دوشنبه 02 شهریور 94), ستاره زیبا (دوشنبه 02 شهریور 94)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دوستای مهربون همدردی واقعاً یه انرژی زیادی با نوشته هاتون بهم دادید...
    آقای باغبان واقعاً ممنون که انقدر با حوصله و پله به پله بهم آموزش میدید سعی میکنم با حوصله و با انرژی مراحلی رو که گفتیت انجام بدم و گزارش روزانه مینویسم شما هم اگر وقت کردید میزان پیشرفت یا درجا زدن و یا پس رفت من و بررسی کنید و بهم بگید خیلی خوشحال میشم که کمکم کنید تا زندگیم و بسازم...
    Mah naz عزیزم من هم شاغل هستم هم میرم باشگاه اما الارقم این بازم هم در محیط کار هم در باشگاه مشفول البته توو باشگاه کمتر...
    خورشیدک جان ممنون که به تایپیکم اومدی و کمکم کردی عزیزم حق با توا من اصلاً انتقاد پذیر نیستم شید بیشتر اوقاتم حق با همسرم باشه اما برام سخته که همسرم بهم ایرائاتم و بگه چون بارها بهم گفته وقتی من چیزی و بهت بگم بعد تو انجام بدی دیگه ارزشی نداره وقتی ارزش داره که خودت متوجه بشی و انجام بدی بخاطر همین من وقتی ایرادم و میگه هیچ انرژی برای درست کردنش ندارم چون همش به خودم میگم چرا انجام بدم الان که دیگه ارزشی نداره .... همسرم خیلی مهربون و خوبه میدونم که دوستم داره ولی نمیدونم چرا همش دوست داره جوری رفتار کنه که غرورش لطمه نخوره و جوری نشون بده که همه ی اشتباهات از طرف من هستش تا میگم که چرا اینجوری هستی میگه مدلشه همینی که هست...نمیدونم شاید اگه خودم و تغییر بدم اونم عوض بشه.
    یاس پاییزی خوبم خیلی خوشحالم که پیگیر تایپیکم هستی حتماً راهکارهای آقای باغبان و انجام میدم و سعی میکنم قوی تر باشم تا کسی شکستم نده...بازم بهم سر بزن تا مثل همیشه با نظراتت بهم انرژی خوب زندگی کردن و تلاش کردن و بدی این و جدی میگم.
    آقای omid12 من شرایط اینکه به مشاور مراجعه کنم روندارمبخاطر همین به سایت همدردی اومدم که از دوستان همدردی و مشاوران اینجا کمک بگیرم من خودم احساس این رو دارم که افسرده ام و دنبال درمانش هستم ممنون از معرفی کلیپ حتما میبینم.
    گیسو کمند خوبم توام مثل همسرم حرف میزنی در عین حال که میخوای از روی محبت و اینکه به فکرم هستی کمکم کنی ولی با بد اخلاقی میگی ولی بازم ممنون که به فکرم راست میگی من آویزون همسرم هستم همش مثل بچه ای که دنبال ماما ن و باباش دنبالشم تا یه وقت گمش نکنم اما از طرفیم بلد نیستم ازش دور باشم ولی باید یاد بگیرم یعنی قول میدم که همه تلاشم و بکنم خواهر خوبم
    الان یه چیزی خیلی ذهنم و مشغول کرده و به شدت نیاز به کمک دارم اینکه دیروز فهمیدم که تا پایان شهریور بیشتر مشغول به کار نیستم و باید دنبال یه کار جدید باشم قراردادم و تمدید نمیکنند اصلاً نمیدونم چه جوری این و به همسرم بگم به چند دلیل؟
    1. اگه بگم قراردادم و تمدید نمیکنن پیش خودش فکر میکنه یا بهم میگه بیا حتی توان یه سرکار رفتنم نداری اخه به چی تو دیگه دل خوش باشم بلد نیستی هیچ کاری انجام بدی
    2. ما وام گرفتیم و همسرم رو کمک من حساب کرده اگه بهش بگم خیلی ناراحت و نا امید میشه
    3. اعتماد به نفسم از این که هست میاد پایین تر اگه حتی چیزی بهم نگه و بگه عیبی نداره
    میشه بگید چه جوری این مسئله روبگه که این اتفاقا نیافته؟؟
    ممنون

  10. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    دوری کردن از همسر آموزش میخواد؟ اینکه مشغول خودت باشی؟ اراده میخواد و عمل - تمرین تکرار .

    ببین چقدر همسرتو اذیت میکنی که اینطور صحبت میکنه ، حالا باز شما اصل موضوع رو ول کن بچسب به حاشیه که این مدلی گفت اون طوری نگفت.

    گاهی از نوشته هات احساس میکنم خیلی زود ازدواج کردی و باید پخته تر میشدی مسلما همین حسو به همسرت هم منتقل میکنی

    من ابدا رفتار همسرتو تایید نمیکنم اما مشخصه کلافه است ، کلافه ترش نکن.
    دیروز فهمیدم که تا پایان شهریور بیشتر مشغول به کار نیستم و باید دنبال یه کار جدید باشم قراردادم و تمدید نمیکنند اصلاً نمیدونم چه جوری این و به همسرم بگم به چند دلیل؟
    1. اگه بگم قراردادم و تمدید نمیکنن پیش خودش فکر میکنه یا بهم میگه بیا حتی توان یه سرکار رفتنم نداری اخه به چی تو دیگه دل خوش باشم بلد نیستی هیچ کاری انجام بدی
    2. ما وام گرفتیم و همسرم رو کمک من حساب کرده اگه بهش بگم خیلی ناراحت و نا امید میشه
    3. اعتماد به نفسم از این که هست میاد پایین تر اگه حتی چیزی بهم نگه و بگه عیبی نداره
    از فرصت پیش آمده برای نشون دادن خودت استفاده کن.

    تا آخر شهریور فرصت داری کار پیدا کنی ، خودتم بهش احتیاج داری (با توجه به وضعیت روحیت که باید از خونه دور باشی از طرفی هنوز ضعیفی و قوی نشدی و عوارض پیامدهای بیکاری بعدش بیشتره)

    اول از همه به همسرت اصلا نگو قراردادت رو تمدید نمیکنن ، اگه بدونه کمکی از دستش برنمیاد و شاید عصبی تر هم بشه ،

    2- اما منفعلانه برخورد نکن که بخاطر ترس از عصیانیت همسرت خودتو توی دردسر بندازی ، پس اینو در نظر بگیر که اگر کار پیدا نکردی تلاشت رو کردی و بعدش (بعد از این یکماه که دنبال کار گشتی و احتمال کم اگه پیدا نکردی) میای به همسرت بدون ترس بدون احساس گناه و.. میگی من میخوام دنبال کار جدیدی بگردم و امیدوارم به زودی کار جدیدی پیدا کنم اگه پرسید چرا بگو اونجا دیگه جای من نبود و فکر میکنم جای بهتری بتونم مشغول شم.

    3-اگر هم انشاءاله کار خوبی پیدا کردی بعد از اینکه مستقر شدی و فهمیدی موندگاری و محیط مناسبه به همسرت بگو عزیزم من کارمو از دست دادم اما چون تو برای اقساط روی من حساب کرده بودی و میدونستم شرایطت

    سخت بود نخواستم ناراحتت کنم و 1ماهه که دنبال کارم و الان مثلا 1هفته است در محل جدید مشغول به کارم ، هم اعتمادشو جلب کردی هم دیگه اون ناراحتیها پیش نمیاد.

    اگر خیلی مصر بود علت رو بپرسه بگو باید دوره آموزشی جدیدی با هزینه خودم یاد میگرفتم یا هرچیزی غیر از تمدید نکردن قراردادت که ترجیحا دروغ هم درش نباشه.

    یه مساله دیگه ، که کم اهمیت نیست ، شما الان عقدید و نرفتید توی خونه خودتون شما داری کمک مالی میکنی و از کمک نرسوندنت هم خیلی ترس داری چیزی شبیه باج دادن ؟ حواستو جمع کن.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  11. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 02 شهریور 94)

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    گیسو کمند گلم ممنونکه خیلی خوب و صادقانه راهنماییم میکنی راجع ه اینکه کمتر ه شوهرم گیر بدم و بیشتر به خودم اهمیت بدم حتما این کار و میکنم تلاشمم میکنم عزیزم....
    من زود ازدواج کردم اما شرایطم خاص بود خیلی طولانی هستش در این حد گم که من پدرم فوت کرد و مادرم ازدواج مجدد داشت به همین دلیل من و برادرم در یک واحد مجازا زندگی میکنیم اما با مامانم تو یه شهرک هستیم شام و ناهارم کنار همیم اما در طول روشبانه روز تنها بودیم به همین دلیل من از اینکه تنها زندگی کنم و مستقل باشم خسته شدم قبل از ازدواج واقعاً دختر مستقل و فعالی بودم جوری که همه همه جا ازم تعریف میکردن اما بعد از ازدواج 180 درجه تغییر کردم و تبدیل شدم به یک دختر بی دست و پا من و همسرم و براردم با موافقت خانواده ها باهم زندگی کنیم تا شب یلدا که بریم خونه ی خودمون رسماريال ما سر خونه زندگیمون هستیم فقط عروسی نگرفتیم بماند که چقدر سخته زندگی کردن با برادر و همسر توو یه خونه زندگی کردن اما دیگه خدارو شکر فقط ه ماه مونده...
    من نمیتونم بدون اینکه به همسرم بگم محل کارم و عوض کنم و بعد بگم بهش که محل کارم و عوض کردم خیلی ناراحت میشه اصلاً اینجوری نیست که باج بدم من و همرم الان دیگه زندگی مشترک داریم پس باید بهم کمک کنیم اون دوجا کار میکنه هیچ وقت از من مستقیم کمک نخواسته اما منم وجدانم قبول نمیکنه که وقتی میتونم کمکش کنم اینکار و نکنم...
    من فقط یکم ضعیف شدم و دوست دارم بم همون آدم چندسال پیش که همه روش حساب میکردن تمام تلاشمم میخوام بکنم...
    از طرفیم خوشحالم که محیط کارم عوض میشه چون دنبال یه رایط بهتر و جدیدتر هستم.

  13. کاربر روبرو از پست مفید mohi تشکرکرده است .

    گیسو کمند (دوشنبه 02 شهریور 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.