با سلام حدود دو ونیم سال پیش نامزدم کردم و بعد از حدود 6 ماه نامزدی جدا شدیم
بعد از این تا مدتی اصلا به ازدواج فکر نمیکردم ولی الان خیلی با خودم کلنجار میرم و سنم هم رفته بالا الان 36 سالمه و همش فکر میکنم که دیگه نمیتونم صاحب زن و زندگی بشم و میترسم نکنه اینو بگیرم باز مثل اون یکی بشه چون واقعا نمیشه به کسی اعتماد کرد
تو این مدت چند ماه چند کیس هم معرفی شدن ولی هم اون تفکراتی که گفتم رو دارم و هم اینکه فکر میکنم آیا میتونم به کسی عشق بورزم و محبت کنم الان فکر میکنم میتونم نکنه تو نیمه راه همه چی بهم بخوره
و یکی هم اینکه تو این کیس یه تحصیلات زرف متبل ایراد گرفتم مثلا من طرف ارشد و کارمنده ولی من زیر لیسانس و کارم آزاده هر چند خودشون میگن مشکلی ندارن ولی میترسم بعدا مشکل ساز بشه .از عزیزان کسانی هستش که با این مورد هایی به مشکل برخورد کرده باشن
یا همین طور شوهر خواهر های کیس ها با عبارتی باجناقهای احتمالی که اکثرا به مراتب بالاتر از من هستش
همش با خودم درگیرم و دارم دیونه میشم پس من واقعا دیگه تموم شدم خودمو برای تا آخر مجردی اماده کنم؟
از خانومای این سایت اگه همچین شخصی برای خواستگاریتون بیاد جوابتون چیه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)