تشکرشده 419 در 163 پست
abi.bikaran (یکشنبه 04 خرداد 93), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94), شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)
تشکرشده 1,946 در 612 پست
برای بررسی و شناخت هوش هیجانی، بهتر است در ابتدا معنای اجراء آن یعنی ”هوش و هیجان“ را بدانیم.
هیجان چیست؟
هیجان، حالت عاطفی هوشیاری یا خودآگاهی است که در آن مفاهیمی همچون شادی، غم، ترس، نفرت یا علاقه، تجربه می شود. هیجان از حالت های شناختی و ارادی متمایز است، به عبارتی، هیجان، مربوط به احساس ها به ویژه جنبه های خوشایند و ناگوار فرآیند ذهنی است.
هوش چیست؟
هوش، دارای تعریف های متفاوتی است که یکی از نزدیکترین تعریف ها به این مبحث، ”هوش را عبارت از مجموعه های توانائی های شناختی می داند که امکان کسب دانش و یادگیری و چگونگی حل مشکل ها را فراهم می سازد“.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی باید به هر حال، ترکیب دو حالت از سه حالت ذهن یعنی شناخت عاطفه یا هوش و هیجان باشد. دو روانشناس معروف ”پیتر سالووی“ و ”جان مدیر“ ۱۹۹۷، هوش هیجانی را اینگونه تعریف کرده اند: ”هوش هیجانی توانائی درک هیجان ها و عاطفه ها به منظور دستیابی و ایجاد هیجان هائی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر، بتواند به شناخت هیجان ها و عواطف بپردازد و در ضمن، هماهنگی لازم میان عواطف و احساس ها برای ارتقاء عاطفی و هوشی را فراهم آورد“. ”دانیل گلمن“ هوش هیجانی را به عنوان آگاهی نسبت به عواطف خود، مدیریت عواطف، برانگیختن خود، شناسائی عواطف دیگران و تنظیم روابط با دیگران تعریف نموده است.
آیا هوش هیجانی قابل اندازه گیری است؟
از نظر علمی، امکان اندازه گیری هوش هیجانی وجود دارد؛ چرا که با تهیه پرسشنامه و آزمونی که در شبکهٔ جهانی اینترنت موجود است، می توان سطح هوش هیجانی را اندازه گیری نمود. هوش هیجانی می تواند باعث نتیجه های دلخواه و مثبت در روابطمان با دیگران و خودمان شود و پیامدهای مثبتی مثل شادی، خوش بینی، موفقیت های کاری، تحصیلی و شخصی به دنبال داشته باشد. اگر دارای سطح بالائی از هوش هیجانی باشیم، می توانیم انتظار نتیجه های عملکرد مطلوب افزایش فروش، موقعیت تحصیلی، ازدواج موفق، رواط دوستانه و صمیمی با دیگران و برخورداری از سلامت جسمی و روانی را داشته باشیم. یکی از مهمترین توانائی های هوش هیجانی در کیفیت انسانی، این است که می توان آن را آموخت و در طول زندگی بهبود بخندید. بهرهٔ هوشی (IQ) به عباراتی مفهومی ایسنا و تثبیت شده در افراد است، در حالی که هوش هیجانی (EQ) یک صفت یا خصیصهٔ قابل بحث است و کاربرد وسیعی در توسعه و رشد منابع انسانی دارد.
خود آزمون هوش هیجانی
۱) آیا می توانید احساس های خود را بازشناسی کنید و بگوئید در هر موردی به طور دقیق، چه احساسی دارید؟ بلی خیر
۲) آیا می توانید بین احساس های گوناگونی که دارید، تمایز قائل شوید؟ بلی خیر
۳) آیا می دانید چه احساسی دارید و از چه راهی آن را نشان می دهید؟ بلی خیر
۴) آیا می توانید احساس ها، افکار و باورهایتان را از طریق روش های غیر مخرب ابراز کنید؟ بلی خیر
۵) آیا همان طور که هستید به خودتان احترام می گذارید و خود را می پذیرید؟ بلی خیر
۶) آیا در بیشتر مواقع، احساس اعتماد به نفس و امنیت دارید؟ بلی خیر
۷) آیا نسبت به آنچه که دیگران در مورد شما می گویند، احساس خوبی دارید؟ بلی خیر
۸) آیا به قابلیت ها و توانائی های خود آگاه هستید؟ بلی خیر
۹) آیا به خودتان می گوئید که یک زندگی با معنا، غنی و کامروا دارید؟ بلی خیر
۱۰) آیا نسبت به دستاوردهایتان احساس رضایتمندی می کنید؟ بلی خیر
۱۱) آیا نسبت به آنچه فکر می کنید و انجام می دهید، خودگردان و خودکنترل هستید؟ بلی خیر
۱۲) آیا از وابستگی هیجانی دیگران فارغ هستید؟ بلی خیر
به ازاء هر پاسخ ”بلی“ ۱ امتیاز به خود بدهید.
نتیجه: امتیاز بین ۱۰ تا ۱۲ نشان دهنده درجه بالای هوش هیجانی است.
با انجام دادن آزمون چه چیزی را یاد می گیرید؟
اول از همه و نیز مهمتر از همه، آزمون به شما می گوید که کدام مهارت ها، نقاط قوت شما است و کدام نقاط، احتیاج به تقویت دارد. با انجام دادن این آزمون دربارهٔ تمایل ها و رفتار هایتان، چیزهای بیشتری یاد خواهید گرفت. در حالی که بدون انجام دادن آزمون، نمی توانستید به آنها پی ببرید.
ده توصیه برای بهبود هوش هیجانی
۱) مسئولیت عواطف و کامیابی ها را بپذیرید.
۲) به جای برچسب زدن به رفتار و انگیزه های دیگران احساس های خودتان را بازنگری کنید.
۳) مهارت های مؤثر سازش جویانه را برای حالت خاص روانی توسعه دهید. یاد بگیرید وقتی هیجان زده هستید، آرامش خود را حفظ کنید و برعکس، وقتی احساس خمودگی و ضعف می کنید، پرتلاش و پرتحرک باشید.
۴) به دنبال کسب پیروزی باشید و از شرایط منفی، درس زندگی بیاموزید.
۵) با خودتان صادق باشید. احساس های منفی تان را بپذیرید و به دنبال یافتن منشاء آنها باشید. به دنبال راه حل هائی باشید تا به طور جدی بتوانید مشکل ها را حل کنید.
۶) به احساس های دیگران احترام بگذارید و به آنها نشان دهید برایشان احترام قائل هستید.
۷) از افرادی که به احساس های شما احترام نمی گذارند یا قبولتان ندارند، دوری کنید.
۸) دو برابر آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
۹) به ارتباط های غیرکلامی اهمیت ندهید، وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنید به چهره آنها نگاه کنید، به لحن صدای آنها توجه کنید. علایم تن گفتاری (حرکت های بدن) را به ذهن بسپارید و آنها را مدنظر قرار دهید.
۱۰) بدانید بهبود هوش هیجانی به زمان نیاز دارد و صبر و حوصله کنید و عجله نکنید.
http://www.monaseb.com
فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94), شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)
تشکرشده 37,126 در 7,020 پست
با سلام
لینک دانلود پاورپوینت هوش هیجانی به پست اول اضافه شد.
abi.bikaran (یکشنبه 04 خرداد 93), khaleghezey (یکشنبه 04 خرداد 93), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), مامان فربد (چهارشنبه 05 شهریور 93), باغبان (شنبه 03 مرداد 94), شیدا. (یکشنبه 04 خرداد 93)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
راههایی برای افزایش هوش هیجان که از کتاب بهبود هوش هیجانیتان در یک روز از مجموعه معروف For Dummies انتشارات وایلی برگرفته شده است.
بهترین راه بهبود مهارتهای عاطفیتان از طریق تمرین کردن در دنیای واقعی است. از طریق تمرین و گرفتن بازخورد در مورد عملکردتان، ترجیحاً از سوی یک مربی باتجربه، میتوانید رفتارتان را تطبیق دهید و در تشخیص و مدیریت عواطف خودتان و همچنین عواطف دیگران اثربخشتر عمل کنید.
هرکسی جنبههایی در زندگی خود دارد که میتواند آنها را بهبود دهد. در اینجا راههایی آمده است که بهوسیله آنها میتوانید روی هوش هیجانی خود کار کنید و آن را افزایش دهید. اگرچه هر یک از این مهارتها میتوانند به طریقی به شما کمک کنند، اما ممکن است بسته به موقعیت کنونیتان به این نتیجه برسید که برخی مهارتها مهمتر از بقیه هستند.
خودآگاهتر شوید
یکی از حوزههای اصلی هوش هیجانی خودآگاهی است. از بسیاری جهات، این حوزه سنگ بنای تمام حوزههای دیگر است. بهعنوان نمونه، برای اینکه از عواطف دیگران آگاه شوید لازم است از عواطف خودتان آگاهی داشته باشید.
میتوانید از طریق اَشکال مختلفی از مدیتیشن یا ذهنآگاهی (mindfulness) از عواطف خود آگاهتر شوید. با ثبتنام در یک دوره، پیوستن به یک گروه یا استخدام یک مربی، میتوانید از این تکنیکها بهره ببرید تا نسبت به بدن خود، احساساتتان و افکارتان آگاهتر شوید.
همچنین میتوانید با استفاده از دفتر یادداشتتان برای ثبت احساساتتان در فواصل از پیش تعیینشده مختلف خودآگاهتر شوید. با افزایش گستره واژگان عاطفیتان و استفاده از آنها برای توصیف طیف کاملی از احساساتتان در طول بخشهای مختلف روز، میتوانید دریابید چگونه به عواطف خود توجه بیشتری کنید.
علاوه بر توصیف عواطفتان، به شدت آنها نیز توجه کنید. به عواطف خود از ۱ تا ۱۰ نمره دهید. هرچقدر بهتر بتوانید عواطف خود را بسنجید، راحتتر خواهید توانست بر آنها نظارت داشته باشید و آنها را تغییر دهید.
فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
افکار، احساسات و عقاید خود را ابراز کنید
اینکه بدانید چگونه عواطف خود را ابراز کنید اغلب میتواند به شما در مدیریت آن عواطف کمک کند. البته میتوانید همهچیز را در خودتان نگهدارید و افکار، احساسات یا عقاید خود را با هیچکسی به اشتراک نگذارید؛ اما دنبال کردن این رویکرد نهتنها دشوار است بلکه زندگی بسیار تنهایی را برایتان رقم خواهد زد. هیچکس واقعاً شما را نخواهد شناخت و شما هم خیلی خوب نسبت به دیگران شناخت پیدا نخواهید کرد. تمام انسانها میلی مشترک به داشتن روابطی صمیمی با چند فرد مورداعتماد دارند.
از طرف دیگر، ممکن است انتخاب کنید درونیترین افکار، احساسات و عقایدتان را برای هرکسی بازگو کنید. این رویکرد نیز میتواند اشتباه باشد. اولازهمه، برخی افراد واقعاً اهمیتی به افکار و احساسات شما نمیدهند. دوم، ممکن است افشاگریهای شما برخی را آزردهخاطر کنند یا ازنظرشان بیادبانه باشند.
حد وسط را برگزینید که به آن جرأتورزی (assertiveness) گفته میشود. جرأتورزی اشتراکگذاری مناسب افکار، احساسات و عقاید است. درواقع، لازم است افراد مناسب را در زمان مناسب از موضعتان آگاه کنید.
اشتیاقات درونی خود را کشف کنید
همه گرایش دارند خود را مشغول کار روزمرهشان کنند؛ اما چند نفر واقعاً به خاطر کاری که انجام میدهند برانگیخته و هیجانزده هستند؟ بسیاری از افراد احساس میکنند در مشاغل خود گرفتار یک برنامه یکنواخت و خستهکننده شدهاند؛ اما یک نفر به شکلی جادویی آنها را در جایی که هستند قرار نداده است. معمولاً با دنبال کردن فرصتها یا پول افراد درنهایت به جایگاهی که در آن هستند میرسند.
افراد اندکی کوشش میکنند آن نوع کاری را انجام دهند که واقعاً آنها را هیجانزده میکند. اغلب افراد در اعماق وجود خود شور و اشتیاقی برای نوعی کار، فعالیت یا علاقه دارند، اما همیشه نمیتوانید بهراحتی آن را بیابید. شاید هنرمندان فقیری را بشناسید که به امید محقق کردن رؤیاهایشان از مشاغل واقعی اجتناب میکنند. ممکن است بهراحتی نتوانید کاری را بیابید که نسبت به آن شور و اشتیاق داشته باشید اما با برنامهریزی کافی میتوانید به آن دست پیدا کنید.
فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید
به نظر میرسد برخی افراد فکر میکنند در همهچیز خوب هستند. برخی دیگر دائماً نقاط قوت خود را دستکم میگیرند. البته حالت ایدهآل این است که بهطور دقیق نقاط قوت و ضعف خود را بدانید. خودشناسی در انتخابهایتان در زندگی به شما کمک میکند. برای مثال، با تمرکز بر نقاط قوتتان میتوانید از زندگی بهره بیشتری ببرید.
دنبال کردن چیزهایی که در آنها خوب هستید و نسبت به آنها شور و اشتیاق دارید – مانند علم، موسیقی، هنر، نویسندگی، سخنرانی، نجاری یا باغبانی – شما را قادر میسازد زندگی غنیتر و پربارتری داشته باشید. تمرکز بیشازحد بر نقاط ضعف باعث خواهد شد نتوانید بیشترین بهره را از زندگی ببرید.
وقتی مجبورید تصمیماتی بگیرید، ممکن است چیزهایی به شما الهام شود که به نظر میرسند از احساس درونیتان ناشی میشوند. انتخابهای خاصی حس خوبی را در شما تداعی میکنند و برخی دیگر ممکن است احساسی دلهرهآور در شما ایجاد کنند. افراد اغلب بهوسیله دانش عاطفیشان هدایت میشوند درحالیکه ممکن است کاملاً از آن آگاه نباشند.
خود را جای فرد دیگر بگذارید
همدلی یک احساس بهشدت قدرتمند است. اغلب سیاستمداران، نیکوکاران و شخصیتهای رسانهای موفق و رهبران اجتماع و کسبوکار سطح همدلی بالایی دارند.
افزایش توانایی همدلی کردن میتواند به شما کمک کند تا به دیگران نزدیکتر شوید، در زمان نیاز حمایت آنها را داشته باشید و موقعیتهای پرتنش را کنترل کنید. وقتی به فرد دیگر نشان دهید شما واقعاً درک میکنید او از کجا آمده است، تا سطحی احترام او را جلب خواهید کرد. برای مثال نشان میدهید شما خودمحور نیستید.
با توجه بیشتر به افراد دیگر همدلی خود را افزایش دهید. وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنید بهدقت به او گوش دهید. هم به چیزی گوش دهید که او به شما میگوید و آنچه میخواهد شما بشنوید. با بهتر شدن در فهمیدن و توجه کردن به آنچه افراد واقعاً سعی میکنند بگویند، شما همدلی بیشتری پیدا میکنید.
(آسمانی آبی) (شنبه 03 مرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
عواطف فرد دیگر را مدیریت کنید
اگر بتوانید عواطف افراد پیرامونتان را مدیریت کنید شما مهارت شگفتانگیزی دارید. احتمالاً رهبرانی را دیدهاید که هر جماعت خشمگینی را میتوانند آرام کنند یا خاطرجمع کنند. از طرف دیگر، احتمالاً همچنین دیدهاید که چگونه برخی افراد میتوانند عواطف دیگران را درست مدیریت نکنند. به تعداد دفعاتی فکر کنید که مدیرعامل یک شرکت بدون آمادگی کافی مجبور بوده است در یک موقعیت بحرانی با رسانهها روبرو شود. با زبان بدن نامناسب و استفاده از لحن صدای نادرست یا طفره رفتن از پاسخ به پرسشها، این رهبران کاری میکردند افرادی که نظارهگر آنها بودند بیشتر احساس رنجش و ناراحتی کنند.
مدیریت عواطف افراد دیگر یک فرایند دومرحلهای است. فقط این دو گام را دنبال کنید:
همدلی خود را افزایش دهید.
نیاز دارید خود را بهجای فرد دیگر بگذارید و درد، شادی، امیدها یا ترسهای او را احساس کنید. یک راه این است که از افراد سؤال بپرسید. با پرسیدن و مشاهده کردن اطلاعاتی را که میتوانید کسب کنید. آیا او به ورزش علاقه دارد یا ورزش میکند؟ تیمها و فعالیتهای موردعلاقه او چیستاند؟ خوردن چه غذاهایی را ترجیح میدهد؟ چه چیزهایی باعث میشوند او احساس شادی یا غمگینی کند؟
همان واکنشی را نشان دهید که میخواهید دیگران در چنین موقعیتی برای تسکین درد و رنجتان در برابر شما داشته باشند.
مدیریت عواطف فرد دیگر نیازمند سطح خاصی از مهارت را میطلبد. اول نیاز دارید بدانید به کجا میخواهید فرد را سوق دهید. آیا برای مثال میخواهید فرد را خوشحال، آرام، هشیار یا آگاه کنید؟ پس از اینکه تصمیم گرفتید میخواهید او چه احساسی پیدا کند، سپس باید بدانید چگونه او را به آن سمت هدایت کنید.
به آخرین باری فکر کنید که به یک سخنران الهامبخش گوش کردید یا فیلمی را دیدید که واقعاً شما را متحول کرد. تجربههای تأثیرگذار معمولاً با یک زمینهسازی همراه هستند که از آن طریق سخنران یا کارگردان فیلم صحنه را برای موقعیتی که میخواهد شما ازنظر احساسی به آن برسید، آماده میکند. شما میتوانید این زمینهسازی را خودتان با انتخاب یک هدف یا آگاه کردن فرد از اینکه کجا میخواهید بروید، ایجاد کنید.
برخی نمونهها عبارتاند از:
ما باید با آرامش این موقعیت را بررسی کنیم.
بهعنوان افراد یک خانواده نیاز داریم بدانیم چه خبر است.
چیزهای بدی اتفاق افتاده است و باید هشیار باشیم.
سپس میتوانید سراغ داستانها و مثالها بروید. لازم است به فرد دیگر بقبولانید شما هر دو در یک طرف جبهه هستید – و به نفع هر دوی شماست که درکی مشترک داشته باشید. با انطباق بین وضعیت بدن، صدا و پیامتان، شما میتوانید پیامی قوی منتقل کنید که قادر است عواطف فرد دیگر را بهجایی که میخواهید نزدیکتر کند.
(آسمانی آبی) (شنبه 03 مرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
ازنظر اجتماعی مسئولیتپذیر باشید
مسئولیتپذیری اجتماعی یکی از بالاترین سطوح هوش هیجانی است. این ویژگی نشان میدهد که شما واقعاً به دیگران اهمیت میدهید، بهخصوص آنهایی که کمتر خوشبخت هستند. ازنظر اجتماعی مسئولیتپذیر بودن به نفع شخصی مربوط نمیشود – بلکه این را نشان میدهد که شما چه سهمی در کمک به افراد میتوانید داشته باشید.
مسئولیتپذیری اجتماعی چندین لایه دارد:
در ابتداییترین سطح، شما میتوانید به یک خیریه یا برای یک آرمان ارزشمند پولی اهدا کنید. اگرچه شما میخواهید بهعنوان بخشی از هر برنامه مسئولیتپذیری ازنظر اجتماعی کمکهای مالیای کنید، اما این کمکها تنها یک گام اولیه در این فرایند هستند.
در سطح بعدی ممکن است به یک سازمان شایسته در جمعآوری پول کمک کنید. میتوانید از دوستان، اقوام، همسایگان یا همکارانتان درخواست کمک کنید. میتوانید در رویدادهای جمعآوری پول دخیل شوید.
اثربخشترین سطح مسئولیتپذیری اجتماعی شما را شخصاً در یک آرمان ارزشمند دخیل میکند. به راههایی فکر کنید که میتوانید به افراد نیازمند کمک کنید. ممکن است بخواهید با شناسایی آرمانهایی که ازنظر شما اهمیت بیشتری دارند، شروع کنید. ممکن است کمک درزمینه بیخانمانی، گرسنگی، مراقبت از سالمندان، بیماریهای خاص، آرمانهای ویژه و … شما را به هیجان آورد.
پس از شناسایی آرمانی که میخواهید از آن حمایت کنید، به این فکر کنید که چگونه میتوانید به بهترین شکل مشارکت داشته باشید. میتوانید بهعنوان عضو یک هیئت یا انجمن خدمت کنید، یک نیروی داوطلب باشید یا به هر شکل دیگری مشارکت کنید. با آژانس یا سازمان مرتبط با آن آرمان تماس بگیرید و بپرسید که چگونه میتوانید کمک کنید.
(آسمانی آبی) (شنبه 03 مرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
تکانههای (impulse) خود را مدیریت کنید
مدیریت عواطف خودتان، به خصوص تکانشگری (تکانه: میلی ناگهانی، قوی و نسنجیده به انجام عملی خاص) رکن دیگر هوش هیجانی (در کنار آگاهی از عواطفتان و مدیریت کردن عواطف دیگران) بهحساب میآید. با خودآگاهی عاطفی بیشتر، شما بهتر میتوانید خود را برای خودمدیریتی عاطفی آماده کنید. میتوانید تکانههای خود را به سه روش کلی مدیریت کنید:
انحراف ذهن: وقتی در کنترل تکانهها احساس مشکل میکنید، خیلی سریع با منحرف کردن ذهن خود میتوانید آنها را مهار کنید. فکر خود را با شمردن تا ده یا تمرکز کردن روی اندیشهّایی منحرفکننده و از پیش آمادهشده آزاد کنید. میتوانید به خود یاد دهید بهسرعت افکار خود را تغییر دهید یا اگر در یک گفتگو هستید موضوع را به چیزهایی مانند آبوهوا، آنچه برای صبحانه خوردهاید، اینکه قصد دارید در سفر بعدیتان به کجا بروید، پروژهای که روی آن کار میکنید یا هر رویداد دیگری عوض کنید.
تحلیل: یک رویکرد تحلیلی این است که وقتی احساس تکانشگری میکنید درنگ کنید و افکارتان را تحلیل کنید. میتوانید از خودتان سؤالهایی بپرسید مانند
چرا به این مشکل یا رویداد پراسترس فکر میکنم؟
فکر کردن به این مشکل یا رویداد پراسترس چگونه میتواند به من کمک کند؟
آیا میتوانم به چیز دیگری فکر کنم؟
چه چیزی میتواند اندیشه جایگزین بهتری باشد؟
کنار آمدن: یک استراتژی کنار آمدن شامل تفکراتی است که لازم است با به کار گیری و در نظر گرفتنشان پیش از بروز مشکل خود را آماده کنید. این افکار شامل اظهاراتی میشوند مانند
میدانم میتوانم افکارم را کنترل کنم.
میتوانم کمی آهستهتر پیش بروم.
بهتر است عمیقتر به آن فکر کنم.
مجبور نیستم عجولانه پاسخ دهم.
میتوانم به گزینههای جایگزین فکر کنم.
از پیش آماده شدن با استراتژیهایی مانند مواردی که در فهرست بالا ذکر شد میتواند به شما کمک کند به شکلی موفقیتآمیز با مشکلها و رویدادهای پراسترس مقابله کنید. فکر کردن به این استراتژیها درست زمان بروز مشکل نمیتواند چندان اثربخش باشد. با برنامهریزی و تمرین میتوانید در مقابله با افکار، واژگان و اعمال تکانشگر بسیار موفقیتآمیز عمل کنید.
(آسمانی آبی) (شنبه 03 مرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باران13 (پنجشنبه 12 شهریور 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
انعطافپذیرتر باشید
همه رویهها و شیوههای مشخصی برای انجام کارها دارند. برای اینکه یک جامعه به شکلی کارا فعالیت کند سطح خاصی از قوانین و مقررات لازم است. بااینحال، زمانی که در یک برنامه یکنواخت و خشک گیر بیفتید و در برابر تغییر غیرقابلانعطاف شوید، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید. سختگیری بیشازحد باعث میشود فرصتها را از دست دهید، در یادگیری تکنیکها و رویکردهای تازه عقب بیفتید و گرایش پیدا کنید به شیوههایی یکسان و گاهی ناکارآمد به مشکلات شخصی و کاری بپردازید.
هوشمندی هیجانی شامل دانستن این مسئله میشود که چه زمانی باید به دلبستگیهای عاطفیتان پایبند بمانید و چه زمانی لازم است آنها را رها کنید. وقتی زمان رها کردن و گذشتن فرامیرسد افرادی با هوش هیجانی بالا میتوانند تطبیق لازم را انجام دهند.
اگر برایتان تغییر دشوار است، به پیامدهای احتمالی بیندیشید. چه چیزی ممکن است رخ دهد اگر وضع موجود را حفظ کنید؟ از طرف دیگر، به کجا ممکن است برسید اگر همراه جریان تغییر حرکت کنید؟ تغییر بخشی از روند رشد است. در طول زندگی، تجربههای جدید و فرصتهای جدید میتوانند کامیابی شخصی و حرفهای را برای شما به ارمغان آورند و لازم است شما پذیرای این تغییرات باشید. اگرچه ممکن است برایتان امتحان کردن چیزهای تازه ناخوشایند باشد، اما اغلب افراد درنهایت درمییابند ارزش دستاوردهای بلندمدت فراتر از رنجهای کوتاهمدت است. بخشی از روند رشد فردی شامل یادگیری مهارتها و رویکردهای تازه و تجربه روابط و موقعیتهای جدید است.
شاد باشید
چقدر احساس شادی میکنید؟ نه واقعاً بر اساس یک مقیاس ۱ تا ۱۰ چقدر شاد هستید؟ ۵ یا ۷؟ ۹ چطور؟
افرادی با هوش هیجانی بالا انسانهای شادی هستند؛ و آنها فقط به این دلیل که چیزهای خوبی برای آنها رخ میدهند شاد نیستند.
شادی از درون فرد به بیرون تجلی میکند. فردی که این احساس را بهخوبی مدیریت میکند هر روز صبح با شادی از خواب بیدار میشود؛ و زمانی که در طول روز با چالشهایی مواجه میشود او میتواند سطحی از شادی خود را حفظ کند. درواقع، شادی او هنگام مواجهه با سختیها و مشقات زندگی روزمره به او قوت قلب میدهد و ذهن او را آرام نگاه میدارد و مانع از این میشود که گرفتار عواطف مخرب و غیرمفید شود. افراد شاد نسبت به افراد غمگین یا افسرده به راهکارهای بیشتری برای مشکلات دست پیدا میکنند.
اگرچه افراد غمگین نسبت به افراد شاد عموماً توجه بیشتری به جزئیات میکنند، افراد شاد نسبت به افراد غمگین به دستاوردهای بیشتری میرسند. البته، ازآنجاییکه شادی و غمگینی احساسات هستند، آنها مطمئناً نوسان دارند. پس شما میتوانید حالت روحی خود را در جهت مقاصدتان کنترل کنید. هوشمندی هیجانی شامل این مسئله میشود که بدانید چه زمانی شاد، غمگین، هیجانزده، دلواپس یا حتی هشیار باشید.
افراد تمایل دارند بیشتر با افراد شاد معاشرت کنند. رهبران شاد دنبالکنندگانی دارند که بسیار متعهد هستند. شما میتوانید مزایای بسیاری برای شاد بودن بیابید. افراد بیشتر برای شما ارزش قائل میشوند، راحتتر میتوانید سختیّها را پشت سر بگذارید، احساس بهتری خواهید داشت و بیشتر برای دیگران مفید خواهید بود. پژوهشها حتی نشان میدهند که افراد شاد بیشتر عمر میکنند (یا افراد غمگین زودتر میمیرند).
افرادی بسیار کمی واقعاً میدانند چگونه شادی خود را مدیریت کنند. افراد اغلب شادی را به چیزهای مادی و از دیگران چیزی کسب کردن ارتباط میدهند. افراد واقعاً شاد بخشنده هستند. افرادی که شادی را میگسترانند خودشان هم بیشتر شاد هستند.
امید است، در عین اینکه هوش هیجانی خود را توسعه میدهید به خاطر داشته باشید گسترش شادی برای شما هزینهای نخواهد داشت و آنچه در ازای آن دریافت میکنید بسیار پرارزش است.
- - - Updated - - -
منبع http://www.businesstrend.ir/1394/01/...7%D9%86%DB%8C/
(آسمانی آبی) (شنبه 03 مرداد 94), Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), فرشته مهربان (شنبه 03 مرداد 94), باغبان (شنبه 03 مرداد 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)