سلام ساشاجون، خوبی عزیزم؟
من همیشه فکر میکنم خیلی روحیه و اخلاقام مشابه تو بوده و خیلی بات هماهنگم.بنظر من که البته نمیگم کارشناسیه، تو یک زنی، میفهمی حرفای همسرت که میگه سرکار نرو یا بشین تو خونه تا من خرجت رو بدم و ... چقد جدیه؟ میفهمی اینارو واسه حفظ غرورش میگه یا میگه چون بهش اعتقاد داره؟ و البته نه اینکه فقط به حست اعتماد کنی، ببین مادر خودش یا خواهرش و اقوامش شاغلن؟ شیوه خرج کردن یا تعدد زوجات تو خانواده و فرهنگشون چطوریه؟ و از اطراف و جوی که توش بزرگ شده میشه فهمید. و البته تو هم دختری هستی که از اول با علم به اینکه این اقا اومده واسه تغییر دادن تو و احتمالا یه کم امر و نهی بهت کنه و تو تو دلت خوشت میومد، زنش شدی. و اینکه از حرفات فهمیدم خودتم فعالانه قصد جدا شدن نداری. بنظر من اگر میبینی واقعا به حرفاش اعتقاد داره و تورو میخواد یک زن سنتی بار بیاره، تو آدمش نیستی و باش نمون. اما اگر برای حفظ غرور مردونه اش در مقابل مادرت، پدرت و ... است یه کم دل به دلش بده. اولش ی کم سفت و سخت تر بعد یواش یواش به حالتهایی که خودت دوست داری برگرد، تو میدونستی برای بودن با اون باید ی کم تغییر کنی، پس ناراحت نشو و به خوبی هاش که بخاطرش قبولش کردی فکر کن. باهاش جوری برخورد کن حس کنه به حرفاش گوش میدی و از در تهاجم وارد نشو، نرم نرمک زیر گوشش حرفای عاشقانه و ... ی جوری بزرگنمایی کن و خرش کن:) و این البته نقطه ضعف خودمم هست، اینکه کاش مسایلتون مثلا به مامانت راه پیدا نمیکرد و تو مدیریت میکردی مثلا با ناز کردن و .. حتا ی مقدار خودت بهش قرض میدادی تا سرویس خوب بگیره و میگفتی منو جلو خانواده ام سرفراز میکنی و ی کم ازش تعریف میکردی تا کاری که میخوایو انجام بده.
باز خودت باید فکر کنی و تحقیق کنی بفهمی حرفایی که میزنه از رو فرهنگ خانوادگی و عقده ها و عقایدش هست یا واسه حفظ غرورشه تا بفهمی باید باهاش بمونی یا نه. موفق باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)