سلام ساناز جون
باز من اومدم. ساناز میشه خواهش کنم اینقد دنبال اینکه از بقیه ایراد بگیری نباشی؟
"مثلا همون کاربر من میدونم. همینجا جوابشو میدم کسیکه روانشناسی خونده تکنیکهای افزایش اعتمادبنفسو میدونه حتی به دیگران
مشاوره میده که اعتماد بنفسشون زیاد شه بعد متوجه میشیدکه خودش دماغشو عمل کرده میگه واس خودم کردم نه دیگران خب چه بدتر اگه واس دیگران میکردی که خوب بود این ینی عدم اعتمادبنفس چجوری میشه بحرفای این مشاور اعتمادکرد؟
مثلا یه روحانی به مردم میگه نماز روزه از بهشتوجهنم میگه ولی متوجه میشیدکه خودش نمازنمیخونه ایا دیگه پای منبرش پای صحبتاش میشینید؟؟؟؟ "
درسته رطب خورده منع رطب نمی کنه اما فک نمیکنی یکم بی انصافیه که اینجوری برداشت کنی؟؟؟ وقتی شما اومدی به تاپیک من و اونقد قشنگو منطقی راهنمایی کردی باید می گفتم چرا خودت رعایت نکردی؟؟؟ ساناز جان همه اینجا قصدشون راهنماییه هر کس در حد اطلاعات خودش هیچکس دلش بحث وجدل نمی خواد. شما رابطتو 1 شکست میدونی اما دیدتو عوض کن هم به رابطه ای که تموم شد و هم به نظر بچه ها. بد نیست 3 شنبه ها برنامه سیمای خانواده حرفای دکتر ناظری رو گوش کنی برنامه هایی که درمورد عزت نفسه میتونی از نت بگیری اونوقت متوجه میشی عزت نفس این نیس در مقابل حرفایی که طبق میلت نیس جبهه بگیری اون کاربریم که میگی به هر دلیلی دماغ عمل کرده به منو شما ربطی نداره و این عزت نفسشم زیر سوال نمیبره خیلی داری بد دربارش حرف می زنی.
ضمنا دکتر عزیزی اصلا حیای شما رو با یوسف مقایسه نکرد و حرفشون بیشتر به معنی زیبایی تاکید داشت و به شما گفت دیدتو درباره زیبایی عوض کن، هرچند وقتی درباره آینده شما با اون آقا گفت شما بهش پریدی که من میخوام بدبخت بشم شما چرا اینقد چسبیدین به بدبختی من!!!! و بازم ایشون از شما عذر خواهی کردن. دیدی ساناز جان شما حتی حرفای ایشونم قبول نکردی! حتی شما روز اولی که اومدین اینجا گفتین بچه های همیاری همش تاپیکامو قفل میکردن منم بهت گفتم اگه روند اونجا رو تو این تالارم پیش بگیری همون اتفاق میفته!
1 روزی منم مثل شما بودم با اعتماد به نفس شدیدا ضعیف حرف حقو از هیچکس قبول نمیکردم اونقدرم باهوش بودم که طوری در نهایت ادب طرفمو قانع می کردم که بخاطر انتقادش ازم معذرت میخواست!!! اما یه روز دیدم فقط این وسط خودمو گول می زنم درسته همه منو به عنوان 1 آدم خوب میشناختن اما ارزش نداشت من سر خودم کلاه گذاشته بودم!!
خیلی سخت بود اما عوض شدم واقعا وحشتناک بود وقتی کسی ازم انتقاد میکرد و من میتونستم قانعش کنم با سکوت و تشکر جواب بدم اما کم کم آروم شدم
یه جورایی شبیه گذشته منی اما من الان دید بقیه عذابم نمیده مهم اینه با هر انتقاد بزرگ شدم به خودم فرصت شنیدن دادم اگه انتقاد بجا بود باعث پیشرفتم میشد اگرم نبود ازش رد میشدم
رک بگم گاهی از جوابات به بقیه شدیدا عصبی میشم خیلی داری بد جلو میری گاهی خیلی بی احترامی میکنی بی مشکل خداس و لا غیر. مگه مشاورا مشکل ندارن؟مگه آدم نیستن؟ مهم نیس کسی که داره راهنماییت میکنه کیه مهم اینه اگه اون راهنمایی و یا حتی انتقاد به نفعته باعث پیشرفتت بشه. به نظر من به حرف درست همه میشه اعتماد کرد.مثلا اگه کسی که اعتیاد داره به من بگه اعتیاد بده نمیگم پس چرا خودت رفتی طرفش اتفاقا بر عکس می گم اون آدم با تمام وجودش بدی اعتیادو درک کرده و الان داره راهنماییم میکنه پس حرفشو قبول میکنم! موضعتو و دیدتو نسبت به همه چی حتی فحش عوض کن " ازکوزه همان برون تراود که در اوست" هرکسی رفتارش برگرفته از ذاتشه، کسی قصد توهین نداره هرچیم گفتن عکس العمل رفتار خودت بود اما تا توهین نکردی و بد حرف نزدی توهین نشنیدی، همه از خودشون دفاع میکنن اما نه اینقد تند. هرچند هرچقدم دفاع کنی مهم آخرشه که آیا جلو خودت سربلندی یا نه!
وارد شدن اون آقا به زندگیت بزرگترین شانس زندگیت بود چون داری خودتو میشناسی اما بازم بستگی به تو داره که چطوری برخورد کنی امیدوارم بتونی با خودت کنار بیای وقتی همه دارن هم صدا 1 انتقاد می کنن بد نیس یکم بهش فکر کنیم چون حتی اگه انتقاد به جا نباشه چیزی از دست ندادیم 1 لحظه فک کن شاید بقیه درست میگن! برات آرزوی بهترینا رو دارم یا حق
علاقه مندی ها (Bookmarks)