1-اغلب اوقات تن به کار نمی دهم زیرا احساس می کنم در حالت احساسی خوبی نیستم :
خیلی زیاد
2-گاهی اوقات از انجام کارها طفره می روم زیرا انجام آن ها به نظرم دشوار می آید:
تا اندازه ای
3-گاهی اوقات از انجام کارها طفره می روم زیرا از شکست می ترسم:
کمی
4- اگر احساس کنم که نمی توانم کاری را به نحو احسن انجام دهم از انجام آن صرف نظر می کنم:
ابدا - من با توجه به اینکه سابقه کار دارم کلا می دونم باید بری تو کار تا خیلی چیزا رو یاد بگیری و همون اول نمیشه تخمین زد واسه همین تو قبول کردن کارها مشکل ندارم.
5- اغلب احساس می کنم کارم را به شکل مطلوب انجام نداده ام زیرا دربرخورد با کار بسیار سختگیر هستم :
تا اندازه ای - بسیار سخت گیر نیستم، همش شک دارم و فکر میکنم بقیه تو مقاله هاشون شق القمر کردن (حالا خوندم و می دونم که کار من هیچی کم از اونا نداره) و من نکردم ، یا فکر میکنم کار من که خیلی سخت نبود، یا نکنه نتایجم غلط باشه
6- وقتی کاری را که قرار بوده انجام نمیدهم احساس گناه میکنم:
خیلی زیاد
7-وقتی از دیگران خشمگین هستم از انجام کارها طفره میروم:
خیلی زیاد (زمانی که دانشجو بودم هر موقع استاد راهنمام رو میدیدم(همیشه با رفتارش منو خشمگین می کرد تا یه هفته سراغ پایان نامم نمی رفتم!!))
8-اغلب چون نمیتوانم جواب نه بدهم انجام کارهایی خلاف میل تقبل میکنم :
ابدا
9- گاهی اوقات چون احساس میکنم دیگران میخواهند ریاست کنند و از من انتظارات بی مورد دارند از انجام کارها طفره می روم :
ابدا
10-اغلب احساس میکنم باید کارهایی انجام دهم که علاقه ای به آنها ندارم :
کمی (مثلا من کلا فیلد تحقیقاتیم رو خیلی دوست دارم ولی تو این مقاله داور یه سری مقایسه خواسته که دوستشون ندارم )
11 -انگیزه مقدم بر کار است یعنی تا انگیزه نباشد نمیتوانم کار را انجام دهم :
تا اندازه ای
علاقه مندی ها (Bookmarks)