سلام دوستان عزیزم در همدردی،خانمی هستم29 ساله 6 ساله ازدواج کردم در این مدت من و همسرم عاشقانه در کنارهم بودیم،اعتراف میکنم که مشکلاتی هم داشتیم اما بهلطف خدا و تلاش سعی کردیم برشون فائق بیایم،به خاطر همین مسائلی که عرض کردم و البته عدم امادگی که در خودمون میدیدم تا حالا تلاشی برای بارداری نکردم،اما از عید تا حالا چون خدا رو شکر همه چیز تا حدودی سامان گرفته و منم از بالا رفتن سنم میترسم و درضمن همسرم هم مثل خودم راغب شده قصد بارداری دارم اما...
از روزی که این تصمیمو گرفتیم و تازه فقط یک ماه که اقدام کردیم استرس مثل خوره به جونم افتاده،انگار انتظار دارم همین ماه اول نتیجه بگیرم،از به تعویق افتادنش از صبر کردن میترسم،میترسم چندین و چند ماه تلاش کنیم و بی ثمر باشه یا حتی سالها درگیر باشیم با این موضوع،البته همسرم خیلی ریلکس تر از منه خدا رو شکر،اما من نتیجه این همه فکر و خیال رو به وضوح در رفتار میبینم،بی حوصله ام،دوست دارم زودتر موعدم برسه و مطمین بشم که باردارم یا نه،تو همین چند روزه اخیر با این که فقط 3-4 روز از اقداممون میگذره و میدونم بی بی چک نشون نمیده ولی رفتم خریدم و با نتیجه منفیش که میدونمم ممکنه نادرست باشه ناراحت شدم...
خلاصه خیلی عجله دارم اما میدونم که اشتباه میکنم میترسم این نگرانیهامو به همسرم انتقال بدم و این مدتو به جای این که با ارامش سپری کنیم با ناخوشی و استرس برامون همراه باشه!
حالا دوستای خوبم چه راهکاری دارید تا صبرمو بالا یببرم و از این مدت لذت ببرم و همه اش نگران نباشم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)