سلام عزیزم.
تاپیکت رو که خوندم باهات احساس همدردی کردم، با این تفاوت کوچیک.
شما به اجبار حجاب داری، من به اجبار نباید حجاب داشته باشم. شما اگه مذهبت رو بذاری کنار سرزنش میشی، من به خاطر نماز خوندنم سرزنش میشم. شما خجالت میکشی مهمونی دوستات بری، من اجازه ندارم برم چون از نطر خانوادم دوستانم در شان من نیستند. شما فکر میکنی کسی دوستت نداره و به خاطر شرایطت تمسخر میشی، من گمان میکردم کسی دوستم نداره و همه به خاطر پول و موقعیتم منو میخوان و ازم متنفرن.
میبینی؟ توی تجملات هم آرامشی نیست.
فقط توی صداقت و آزادی آرامشه.
منم خیلی سر این مسائل خودمو اذیت کردم و گند زدم به همه زندگیم سر اینکه خودمو انوجور که دوست دارم به اطرافیان معرفی کنم نه جوری که هستم. پنهان از خانواده ام هر اشتباهی مرتکب شدم تا فکر نکنن لوس و دست پاچلفتی ام.
اما اگر محدودمون کردن، چرا توی محدوده مون آزاد نباشیم؟ چرا خودمون نباشیم، چرا دروغ باشیم؟
من این کارو کردم و الان خیلی هم از زندگیم راضیم.
حالا چه کسی خوشش بیاد چه نیاد، چه کلاس داشته باشه چه نداشته باشه، نمازمو میخونم. شان ظاهریمو تا حد امکان حفظ میکنم، به درک که بقیه فکر کنن لباسم مارک دار نیست، صریحا به دوستام میگم من نمیام مهمونی چون خانواده ام اجازه نمیدن. تازه شما هم نباید بیاین. من عابر بانکت نیستم، هرچی خریدی خودت حساب کن، آره من اهل فلان شهر کوچیکم، حق با شماست من نابغه نیستم و معمولیم، گاهی هم بد سوتی میدم. دوست پسر ندارم و نمیخوام هم داشته باشم، خانواده ام به قول شما "اپن مایند" نیست، هر کس هم پدرم برام انتخاب کنه دستشو میبوسم و با افتخار میگم چشم. هیچم ناراحت نیستم که نمیتونم تو خط و چت عشقمو پیدا کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!
من مسئول فکر و خوشایند و ناخوشایند دیگران که نیستم.
قبلا اگه استاد میگفت چرا تمرین نداری میگفتم مریض بودم، مهمون داشتیم، فلان.. الان نه، خیلی شیک میگم کوتاهی کردم. معذرت میخوام.
فوقش دو تا منفیه دیگه. بهتر از اینه که دوتا منفی بخوره تو صداقتم.
قبلا مامان میگفت با کی صحبت میکنی میگفتم با یکی از دوستام. اسمش هم تو گوشی میذاشتم مثلا سارا که سوء تفاهم پیش نیاد. الان خیلی شیک میگم یکی از هم کلاسی هام. آقا هستن. بیا اس ام اس هاشو بخون. دیگه نیازی هم نیست 6 تا پسورد رو گوشیم بذارم . اسمشو هم همون که هست سیو میکنم.
کسی که منه واقعیمو نمیخواد، امیدوارم صد سال نخواد. تنها باشم بهتره تا شخصیت دروغینمو دوست داشته باشن. اونها که قرار نیست شخصیت منو شکل بدن. من باید شخصیت خودمو شکل بدم.
من به خودم، خانواده ام، به سنت ها و اصالتم، به همشون افتخار میکنم. چون خانواده ام رو، اصالتم رو، شهرمو، همه ی اینا رو خدای حکیم و دانای من انتخاب کرده و من ارزش زیادی واسه انتخابش قائلم.
نکته بعد انتخاب دوسته. کسایی رو انتخاب کن که وقتی کنارشون هستی آرامش داشته باشی . کسایی که تو تجملات غرق نیستن. اونا اگه خیلی اوضاعشون خوب بود الان مشغول تظاهر و خودنمایی و مخفی کردن ضعف و عقده هاشون پشت تجملات نبودن. اونا اگه اصیل بودن اصلا ذاتشون غنی بود و نیازی به جلب توجه نداشتن.
بعضی ها از زیبایی خوششون میاد، از نظم خوششون میاد، واسه دل خودشون و رفاهشون از پولی که دارن استفاده میکنن. کاری هم به کار کسی ندارن. سرشون به کار خودشونه. خیلی هم خوبه. اما بعضی ها شده قرض میکنن که چیزایی واسه پز دادن داشته باشن، اونوقت همیشه در حال قیاس خود با دیگران هستند. این افراد آرامش ندارن و به نظر مریضن.
دوستی که آرامش داره، باطن و ظاهرش یکیه و هرجور که باشی واست ارزش و احترام قائله، انگار حضورش به تو شهامت صداقت و روراست بودن میره.
من چنین دوستای خوبی زیاد دارم. نه براشون مهمه کی هستم و از کجا اومدم، نه میدونم چی دارن و چی تنشونه و حساب بانکیشون چقدر پول داره. فقط میدونم تا به حال یک جمله دروغ بهشون نگفتم و ازشون نشنیدم و وقتی هستند خوشحالم، نه معذب.
بیا و با خودت مهربون باش، واقعی باش و با چیزای واقعی باش. سر این مسائل به خودت ، به پاکی و صداقتت آسیب نزن. خودت رو دوست داشته باش و به خودت عشق بورز. از خودت تعریف و تمجید کن. هرکسی با تو جوری رفتار میکنه که بهش اجازه بدی. تو و عزت نفس و جسارتت مشخص میکنه کی باهات چگونه رفتار کنه.
بنابراین
جمع بندی:
1. خودت باش و واسه مردم زندگی نکن.
2. اعتماد بنفس داشته باش
3. دوستانت رو هوشمندانه انتخاب کن.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)