به نام او
سلام دوستان
همین جا از همه ی کسایی که تا این لحظه من رو همراهی کردن و راهنمایی تشکر میکنم
اینجا خلاصه ای از مشکلم رو برای کسایی که تاپیک قبلی رو نخوندن مینویسم(بدقولی شوهرم و بی تفاوت بودنش نسبت به نیازهام)
من 22 سالمه همسرم 27و حدود دو ساله عقدیم
یکسال اول تقریبا اوضاع خوب بود و مشکل حادی با هم نداشتیم ولی بعد یکسال به خاطر اینکه همسرم قبل عقد قولهایی بهم داده بود و با اوردن بهانه های الکی انجامشون نمیداد در صورتی که انچنان سخت هم نبود (البته این فقط حرف من نیست حرف خیلیهاست)
جر و بحث هایی بینمون پیش اومد که باعث شد موضوع به خانواده ها کشیده بشه وخانواده ی ایشون به جای اینکه نذارن زندگیمون از هم بپاشه با پسرشون گارد گرفتن و نه حرفی از جدایی میزنن و نه اقدامی برای اشتی
و از حدود یکماه پیش تا الان اختلافات و جدایی هنوز ادامه داره وایشون برای زندگیمون قدمی برنداشته و با وجود جلو رفتن من و تلاش برای بهبود اوضاع زندگی بهم گفت دیگه زنگ نزن و خودت تمومش کن
و من همچنان بلاتکلیفم
علاقه مندی ها (Bookmarks)