به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام شادمانه خانم
    نکات مثبت همسرم چشم پاکه نماز خون هستش اهل مطالعه
    خانواده ام از اینکه بیوه بشم ناراحت میشن و بهم سرکوفت میزنن که دیگه کسی باهات ازدواج نمیکنه

    خواهشمندم بگین من چیکار کنم چون شرایط روحیم بده نمیتونم خوب تصمیم بگیرم.

    اوایل همه چی خوب پیش میرفت و هیچ مشکلی نداشتیم.
    کمی از اون اوایل و سیر خراب شدن روابطتون بگید؟؟؟؟
    چقدر خاطرات خوب باهم دارید؟؟
    این سه تا خصوصیت که از همسرتون گفتید خیلی خوبه ولی کافی نیست برای یک زندگی مشترک
    بیشتر توضیح بدهید؟؟؟؟؟
    ببینید الان شرایط زندگی شما در مرحله خطرناکی است (تو این قسمت با نادیا خانم موافقم)
    اما فقط می خوام بدونم این زندگی ارزش جنگیدن داره یا نه ؟؟؟
    به همین خاطر شما باید اطلاعات بسیار بیشتری از روزهای خوب و بد (مخصوصا خوب) زندگی مشترکتان به ما بدهید؟؟؟
    در مورد خانواده تان و نگرش آنها نسبت به این موضوع و میزان حمایت فعلی از شما و میزان حمایت پس از طلاق احتمال توضیحی ندادید؟؟؟؟؟؟
    نگفتید پدر و مادرتان درصد موفقیت این زندگی و امکان ادامه آن را چقدر می بینند؟؟؟
    موفق باشید

  2. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    هم آوا (شنبه 05 اردیبهشت 94), شادمانه (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 21:30]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    676
    سطح
    13
    Points: 676, Level: 13
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رفتن سر این زندگی رفتن به جهنم ابدی شماست به هیچ عنوان مهریتونو نبخشید قوی باشین هم برای مهریه وهم برای نفقه شکایت کنید

  4. کاربر روبرو از پست مفید عسل94 تشکرکرده است .

    شادمانه (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1394-1-31
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    1,507
    سطح
    22
    Points: 1,507, Level: 22
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و ممنون آونگ عزیز
    دوران خوبمون
    اویل شوهرم بهم خیلی توجه می کرد و براش ارزشمند بودم اگر از چیزی ناراحت بودم فوری به حل آن مشکل می پرداخت و اگر چیزی لازم داشتم برام میخرید جایی میخواستم برم منو میبرد... کلا از همه لحاظ محبت میکرد.
    اما نمیدونم چرا در دوران خوبیمونم هیچوقت بهم زنگ نمیزد فقط از صبح تا شب چند تا اس ام اس میداد میگفت هزینه تلفن زدن ندارم وقتی هم من زنگ میزدم زیاد حرفی برای گفتن نداشت و فقط فورا میخواست قطع کنه همش احساس میکنم از نظرش حرف زدن تلفنی شاید وقت هدر دادنه .نمیدونم...
    به مادر شوهرم خیلی کمک میکردم حتی از همون اول خودشون رفتن برام دستکش خریدن ظرف بشورم...جاروبرقی ...فقط یه بارم جاهاشونو بعد خواب جمع کردم...لباساشونو اتو میکردم ... برای مادرشوهرم میوه پوست میکردم خرد میکردم میدادم بخوره برای برادر شوهر کوچولو هامم همینطور... کلا عین خدمتکار. خیلی خاطرات خوب با هم داریم.

    خلاصه یه بار با هم رفتیم شمال منزل دومشون برای یه سری کارهاش (یه خونه تهران یه خونه شمال دارن که به زودی به شمال نقل مکان میکنن) خونه خاله شوهرم(جاری هام) یه ربع فاصله است با خونشون. من دو تا جاری دارم که هر دوشون دختر خاله های شوهرم هستن. در مدتی که خونه شوهرم بودیم جاری هام حتی یه سر نزدن و ما رو به خونشون دعوت نکردن منم چون تازه عروس بودم دوست داشتم برای اولین بار با احترام و دعوت به خونشون برم. رفتیم کلی گشتیم اما پدر شوهرم هی اس ام اس میداد به شوهرم بسه دیگه خرج نکن کمتر خرج کن.ما از شمال برگشتیم و خانواده شوهرم از این بابت خشمگین بودن حلاصه بعد چند مدت برادر شوهرم خونمون جلوی بابامینا گفت شما گوه خوردی رفتی شمال نرفتی خونه خاله من...
    کار من اشتباه بوده؟ اونا برای چی آخه انقدر ما رو برای رفت و آمد اذیت میکنن؟
    البته اینو غافل نشم شوهرم دوست داشته بریم اما به روی خودش نمی آورد دوست داشتنشم فقط به خاطر این بوده که برگرده خونشون خانواده اش دعواش میکنن چرا نرفتی .خوب من هم برای خودم ارزشی دارم.
    خاطرات بدمون کتک زدناشه. که واقعا حمله ور میشه بهم با مشت و لگد میزنه.


    این سه تا خصوصیت که از همسرتون گفتید خیلی خوبه ولی کافی نیست برای یک زندگی مشترک
    بیشتر توضیح بدهید؟؟؟؟
    مسئولیت پذیره یعنی هر کاری برای پولدار شدن و خوشبخت شدنمون میکنه تا نیمه های شب کار میکنه و گاهی اوقات مطالعه میکنه تا علمشو ببره بالا. دروغگو نیست.... به همراه اون سه خصوصیت فعلا اینا به ذهنم میرسه.


    در مورد خانواده تان و نگرش آنها نسبت به این موضوع و میزان حمایت فعلی از شما و میزان حمایت پس از طلاق احتمال توضیحی ندادید؟؟؟؟نگفتید پدر و مادرتان درصد موفقیت این زندگی و امکان ادامه آن را چقدر می بینند؟؟؟
    پدر من میگن اگر بری تو خونش عین یه یه برده براشون باید باشی و هر چی بگن باید گوش کنی و شوهرت بیشتر از اون قبلیها کتکت میزنه . مادرم از کتک زدناش عصبی بودنش و دهن بین بودن و ضعف تصمیم گیریش ناراحته اما به خاطر اینکه سالمه دوست نداره جدا بشیم. و گاه اوقات میگن دیگه با کی میخوای ازدواج کنی کسی سراغ یه زن بیوه نمیاد و باید زن یه مرد، زن مرده یا زن طلاق داده بشی. اما من بهشون میگم اصلا من دیگه دلم نمیخواد شوهر کنم واقعا هم دیگه نمیخوام.

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    140
    Array
    "و گاه اوقات میگن دیگه با کی میخوای ازدواج کنی کسی سراغ یه زن بیوه نمیاد و باید زن یه مرد، زن مرده یا زن طلاق داده بشی."

    امااااااااااااان و صد امان و بیداد از این حرفا
    ای خدا کی این طرز فکرها و این طرز حرف زدنها تمام میشه؟؟؟!!!!

    امیدوارم راه زندگیتون رو پیدا کنید و هرچه که به صلاحتون هست همون بشه

    خدایا شکرت که اون زندگی جهنمی قبلی که دلم میخواست حتی ثانیه ای تووش زنده نباشم رو ازم گرفتی و الان کسی رو وارد زندگیم کردی که دلم میخواد 100سال دیگه زنده باشم و درکنارش

    یاحق


    زندگی زیباست

  7. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (شنبه 05 اردیبهشت 94), بارن (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), غزاله 91 (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1394-1-31
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    1,507
    سطح
    22
    Points: 1,507, Level: 22
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تصمیم گرفتم درخواست نفقه بدم
    اما پیش خودم میگم که چی وقتی دوستم نداشته باشه چه فایده ای داره
    از طرفی هم میگم چرا نفقه . مهریه ام رو ببخشم به کسی که اینهمه آزارم داده حقمو بگیرم تا بهای بدی هاشو بپردازه... که با اجرا گذاشتن موافقترم

    گاهی اوقات این ذهنیت به سراغم میاد نکنه تمام مشکلاتمون سر کارای من بوده

    از دوستان خواهشمندم کمکم کنن از مطالبی که نوشتم ایراداتمو بگین.

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 بهمن 94 [ 00:40]
    تاریخ عضویت
    1394-2-03
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    600
    سطح
    11
    Points: 600, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام ..به هیچ وجه مهریه تونو نبخشید ...به هیچ وجه که ضرر میکنید..حتی اگه گفتن ببخش تا شوهرت بگرده نبخش..
    دوما برای اینکه زن بگیره باید از شما که همسر اول ایشون هستید اجازه داشته باشه وگرنه نمیتونه زن بگیره
    قانون‏ حمایت خانواده :مرد نمی‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر با رضایت همسر اول
    ببینید اگه مهریه رو ببخشید دیگه هیچی دست شمارو نمیگیره..ببخشید اما این ادم دیگه شوهر خوبی نیست وگرنه کسی همسرشو تو خیابون ول نمیکنه..خیلی به شما لطمه و ضرر زدن میخواید مهریه ببخشید؟ الکی که نیست..شما باید کل مهریه رو بگیرید نه نصفشو چون تمکین کردید..باید به شما نفقه بده..
    بهترین کار اینه برید دادگاه و بگید میخام اظهارنامه درخواست نفقه بدم..و تو این اظهارنامه عنوان کنید که شوهرتون کاری به شما نداره و شما کاملا حاضر به تمکین هستید و هیچ مشکلی ندارید اما شوهرتون نمیخواد..(اظهارنامه یه نامه رسمی هست که وقتی مینویسید از طرف مامور دادگاه به شوهرتون تحویل داده میشه و یک برگش توی دادگاه میمونه بعدا امکان داره بگن این خانم تمکین نکرده و ناشزه هست اما وقتی این اظهارنامه داشته باشید نمیتونن این حرف بزنن )
    ویرایش توسط saeed021 : شنبه 05 اردیبهشت 94 در ساعت 02:32

  10. کاربر روبرو از پست مفید saeed021 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    اینطوری که از صحبتهای شما پیداست شما ابتدا خوب شروع کردید و همسرتون هم همینطور
    اما همسرتون تحت فشار خانواده رفتارش تغییر کرده
    البته شما هم رفتار جراتمندانه نداشته اید
    این بخش رو تو سایت بخونید (لینکشو ندارم براتون بگذارم)
    اما باید گفت که این خانواده با این رفتار و فرهنگ همیشه در کنار همسر شما هستند
    شما چند تا راه حل دارید
    1- از همسرتون جدا شید
    2-بمونید و رفتار منفعلانه ای داشته باشید و هرچی گفتند بگید چشم
    3-سعی کنید بین همسرتون و خانواده اش فاصله بیندازید و زندگی کاملا مستقلی رو (حتی در شهر دیگه ای) ادامه بدید
    4-زندگی رو نزدیک خانواده همسرتان ادامه بدهید و سعی کنید روابطتان را مدیریت کنید و همسرتان هم کاملا به خودتان وابسته کنید
    قطعا شما نمی توانید رفتارهای همه اعضای خانواده همسرتان را اصلاح کنید ولی می توانید همسرتان را کمی تغییر دهید و بیشتر مدیریتش کنید
    انتخاب راه وابسته به این است که شما یکبار تمام ویژگیهای خانوده همسرتان و خود همسرتان و خودتان را بررسی کنید و ببینید با پپیش بینی تواناییها و قابلیتهای هر سه طرف و عکس العملهای احتمالی در مقابل هر راه حل بهترین راه کدام است
    به نظرم در ابتدا سعی کنید همسرتان را جایی تنها گیر بیاورید و باهاش صحبت کنید با ملاطفت و محبت و خوبی اشتباهات کارش را گوشزد کنید و او را به سمت خودتان جذب کنید
    این نیازمند این است که از راههای علائق همسرتان وارد شوید
    موفق باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    هم آوا (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    واقعاً از اتفاقاتی که براتون در حال افتادنه هست متاثر شدم،
    در مورد سوالاتی که پرسیده بودم منظورم این نبود که مرد می تونه توی شرایط خاص زنشو بزنه، یا ولش کنه و یا هر کار دیگه ای
    من اینارو پرسیدم تا از رفتارو برخورد شما مطلع بشم،
    با توجه به چیزایی که گفتید علی رقم میل باطنی باید بگم که با خانم نادیا موافقم، چون این آثار و رفتار بیانگر و نوید یه زندگی خوب و خوش رو به شما نمیده
    در مورد خانواده ها تفاوت فرهنگی و تفاوت رفتاری فقط زمانی قابل چشم پوشی هست که زن و شوهر هر دو با این موضوع کنار بیان، یعنی حرف، حرف خودشون باشه، حتی اگه حرف خودشون غلط باشه اما با توجه به ناتوانی همسر شما در تصمیم گیری و احاطه کامل خانواده همسر بر همسر و زندگی شما، این موضوع قابل حل نیست.
    راهکار :
    ابتدا خوبی ها و بدی های همسر تون رو برای خودتون لیست کنید و اینو هم در نظر داشته باشید که صرفاً نماز خون بودن و شب تا صبح کار کردن دلایل کافی برای خوب بودن یه نفر نیست، و بعدش همون طور که دوستان گفتن ببینید این زندگی ارزش جنگیدن رو داره یا قراره از اول تا آخرش جنگ باشه و آرامشی توش نیست، بعدش از مشاور حضوری کمک بگیرید و البته همسرتون هم باید پیش مشاور برن، در غیر این صورت باید بگم که همون طور که خانم نادیا فرمودند این زندگی محکوم شکست خواهد بود.

  14. کاربر روبرو از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1394-1-31
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    1,507
    سطح
    22
    Points: 1,507, Level: 22
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    الان چشمام اشکه دستامم داره میلرزه ده دقیقه پیش به شوهرم پیام دادم شوهرم گفت رفتم یکیو صیغه کردم
    باید همه چیتو ببخشی تا جدا بشیم...
    ای خدا چقدر بدبختم من چطوری به دادگاه ثابت کنم صیغه کرده

    میخوام خود کشی کنم

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام شادمانه عزیز
    امیدوارم روزی (انشالله به همین زودیا) مثل اسم کاربریت شاد شاد باشی.
    آقای saeed 021 قانون حمایت از خانواده عوض شده.از یک خانوم وکیل پرسیده بودم.گفتند قانون جدید اینه:مرد بدون اجازه

    زنش میتونه بره مجددا ازدواج کنه،فقط لازمه که بره از دادگاه نامه بگیره.اینم حمایت از خانوما............

    شادمانه جان فقط میخوام یه سوال بپرسم با خودت رو راست باش و بگو زندگی با شوهرت رو میخوای یا نه؟منظورم شوهرت با همین

    اخلاقاشه.

  17. کاربر روبرو از پست مفید سحر22 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.