سلام مهسا جان
خوبی خانومی؟
بین خطوطت فاصله بذار تا خوندنش اسون تر باشه....
من با خوندن تاپیکت به این نتیجه رسیدم که مشکل شما فقط در مورد خواهر همسرت نیست...بلکه در سایر موادر هم مدام باهم درگیر هستید....
نحوه اشنایی شما به چه صورت بوده؟همسر شما شغلش چیه؟
تا حالا با خودت فکر کردی چرا خواهر همسرت انقدر میتونه روی روابط شما و با همسرت اثر بذاره؟
به انفعال شما برمیگرده و یا قوی نبودن رابطه ات با همسرت؟
یه نگاهی به نشوته های بنداز...به نظرت خودت هم بدبین نیستی؟!
همانط.ر که همسرت بی سیاسته شما هم هستی.....همه مشکلات رو از چشم همسرت نبین.....
چرا فکر نمیکنی مثلا:
همسرت میخواسته برای شما کادویی بخره اما چون هنوز با روحیات شما اشنا نیست ترجیح میده از یک نفر که همجنس شماست خط بگیره.....این چه اشکالی داره؟
بارها شده برادر من بهم گفته من نمیتونم فلان رنگ و فلان جسن رو مطابق دل همسرم بخرم، پولشو میدم بهت تو برو بگیر.......
این کار کجاش اشتباهه؟
اگر مثلا میگفت هر چی دستم گرفت میگیرم...میخواد خوشش بیاد میخواد نیاد.
با خودت گفتی تا حالا این وسط چی گیر خواهر همسرت میاد ؟(وقتی میره برای شما خرید میکنه)
همسرت نمیتونه هر بار که میخواد برات کادو بگیره زنگ بزنه و ازت نظر بپرسه....قشنگیه کادو به بی خبر خریدنشه..درسته؟
خانومی
شما الان دیگه در دوران دخترانه نیستی....!!! شما الان همسر یک اقا هستی....از دوران دخترانه ایت بیا بیرون و سیاست و درایت باد بگیر.....به جای اینکه بشینی یک گوشه و به دلیل عدم سیاستت همش از خواهر همسرت بنالی....این راه و روش زندگی نیست.....
یک زنگ خطر !
به هیچ عنوان در روابطش با مادرش و خانوادش دخالت نکن .روابط اونا ربطی به شما نداره.
چطوری بهش ثابت کردی دوستش داری؟میشه چند تا از کارهایی رو که کردی بگی برامون؟
نگران نباش....با ارامش و سیاست درست میشه.به شرطی که از دنیای دخترونه بیای بیرون...
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)