به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    با ریحانه عزیز خیلی موافقم.
    ببیند ما خودمون خانم هستیم ولی شما را که نمی شناسیم. خانومتون را هم نمی شناسیم. پس نظرمون بر اساس بی طرفیست. احساسی که از متن شما به من دست داد مثل احساسی بود که به ریحانه جان دست داد.
    و اینکه من حس کردم شما هردوتون در رفتارهاتون در زمینه جنس مخالف اشکال دارید و هم را درک نمی کنید.
    شما احتمالا با یه خانم دیگر هم ازدواج می کردید دوباره یه سری اشکالات می دیدین و علاقتون کمرنگ می شد و سیر زندگیتون ممکن بود همین جوری پیش بره.... چون گاهی زندگی را هرجوری شروع کنی متاسفانه همون جوری هم پیش می ره و بدی ها بیشتر خودشون را نشون می دن هم این احتمال راجع به خانومتون بود.
    من توصیه می کنم این لینکها را هر دوتو گوش بدین... بعد اگر خواستین بگید کجاها هنوز ابهام دارید.من احتمال می دم برخی احساسات شما یه سوء تفاهم راجع به احساسات زنانه خانومتون باشه. به هر حال بهتره قبلش یه مطالعه ای داشته باشید. اول خودتون... بعد از یه مدت اون یکی لینک را به خانومتون پیشنهاد بدین. البته من خودم گوش ندادم ولی دوستان در تاپیک های مختلف خیلی از محتویاتش تعریف می کردند و گفتند.
    کلید زن: kelidezan
    لطفا شما گوش بدین....

    کلید مرد: kelidemard
    لطفا بعد از مدتی به خانمتون به نحو خوبی پیشنهاد بدین.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  2. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    parsa1400 (یکشنبه 16 فروردین 94), reihane_b (یکشنبه 16 فروردین 94), واحد (سه شنبه 18 فروردین 94), زندگی جدید من (سه شنبه 04 اردیبهشت 97)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    آقا رضا شما ظاهرا کمی عصبانی هستین یا شدید!
    من نگفتم خوشبین هستیم یا بدبین! گفتم با پست اخرتون خیلی به زندگیتون امیدوار شدم حقیقتش .
    شاید چون تاپیکای مشابهی که بهتوت معرفی کردم از پایه و اساس با همسراشون یکدل نبودن.شما رو هم اینطور فرض کرده بودم
    حالا من نمیدونم کجای این قضیه اشکال داره که من امیدوار شدم به حل شدن مشکلاتتون؟!!
    احساس میکنم این مشکلاتی که مطرح کردین چند موردش رو بیشتر بهانه هست برای ناامید شدن از این زندگی. اگه علاقه واقعی از طرف شما بود( که هنوز نمیدونیم چقدر هست چقدر نیست!) الان اینقدر شما درمانده و ناامید نبودین
    و اما باید بگم واقعا بخش زیادی از صحبتاتون رو متوجه نشدم!فکر کنم کمی باعجله نوشتین
    بله همه جوری میشه آدم خودشو گول بزنه ولی مهم واقعیته که خیلی وقتا اونجوری نیست که ما دلمون میخواد ... اصلا نکنه همه مون فرشته ایم ؟
    کی قراره خودشو گول بزنه؟! من همچین منظوری داشتم؟
    [quote] میخوام بدونم همه خانمها این قدر تودارند؟ من که از هست و نیست زندگیم همسرم اطلاع داره چرا من نباید از محدودیتهای خاونوادگی ایشون ( تازه اگه در خوشبینانه ترین حالت وجود داشته باشه) اطلاع داشته باشم[ /quote]
    یعنی همسرتون از خانواده اش زیاد با شما صحبت نمیکنه؟در کل کم صجبت میکنن از خودشون و زندگی خانوادگیشون
    ولی شما اونو در جریان تمام جزییات زندگی خانوادگی و شخصیتون میذارید.درسته؟

    آقا رضا زندگی خوب و عاشقانه حق 100 درصدی شما هست.
    و خیلی هم خوبه که دارید واسش تلاش می کنید.این مهمترین اتفاق زندگی هر شخصی میتونه باشه که زندگی مشترکش خوب باشه
    منم این تلاش های شما رو تحسین میکنم واقعا

    و اینکه من خودم اینجا دارم درس یاد میگیرم.و هنوز شاید به درجه شاگردی هم نرسیده باشم چه برسه به استادی!!
    اما همگی دلمون میخاد اگه بتونیم به همدیگه کمک کنیم.منم همینطور.پس از من اگه راهنمایی درستی نمیدم ناراحت نشید لطفا
    ==================
    اما
    تا حالا شده از همسرتون بپرسین چرا به علاقه شما شک دارن.؟چرا باورتون نکردن هنوز??
    شما نظر خودتون چیه؟ از اول ازدواجتون همسرت همین نظرو داشت!میگفت دوستم نداری؟

    ================
    از تو دار بودن خانمتون گفتین.همه خانما اینطور نیستن. من و همسرم تا حدودی برعکس شما هستیم
    منم مثل از اینکه خیلب تو دار هست ناراحت میشدم ( میشم!) میگفتم چرا به من اعتماد نداره.چرا منو محرم خودشو خانوادش نمیدونه؟!
    و برعکس ایشون من بودم که همیشه بدون درخواستش براش صحبت میکردم!
    ولی بعد کلی صحبت تازه داریم متوجه میشیم این یه خصلته .ربطی به زن و مرد بودن نداره.و داریم تعدیلش میکنم تا به هم نزدیکتر بشیم.
    شما هم با مهربانی صحبت کنید.ازش پرس و جو نکنید .بذازید خودش هر وقت هر چیزی رو دوست داشت بگه. باور کنید رفتار اونا هم اشتباه نیست! از بی اعتمادی که ما فکر می کنیم نیست.
    به نظرم فقط با هم خیلی راحت راجب این موضوع صحبت کنید.بعد از اون سعی کنید خودتون رو بی خیال نشون بدید.کنچکاوی نکنید. بذارید هر وقت گه دوست داشت خودش صحبت کنه
    شما هم تمرکزتون رو بذارید رو رابطه خودتون 2نفر.فقط و فقط
    احساس میکنم خیلی روی خاتواده همسرتون زوم کردید.خیلی از مشکلاتتون از اونجا نشات میگیره که شما زندگی 2نفره خودتون رو ول کردید ،چسبیدین به خانواده خانمتون،
    چرا ؟نمیدونم
    مدتی بی خیال حرفا و کارها و رفتارهای خانواده ایشون بشید.خیلی راحت از کنارشون بگذرید
    و همینطور اگه اهل مطالعه هستین کتابهای دکتر جان گری رو بخونید.مثل انچه مردان باید راجب خانما بدانند.
    با همسرتون بیشتر حرف بزنید. از خواسته های همدیگه بگید.کمتر به هم انتقاد کنید. بیشتر همو بپذیرید همینطور که هستین
    ساختن یه زندگی عاشقانه مهارت میخواد.مهارتها رو یاد بگیرید

    - - - Updated - - -

    خودمو کشتم تا تونستم با گوشی این همه قاطی پاتی بنویسم ببخشید دیگه!

    - - - Updated - - -

    ببخشید ویرایش هم برام فعال نیست که تصحیح کنم متنو

  4. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    واحد (سه شنبه 18 فروردین 94), مصباح الهدی (یکشنبه 16 فروردین 94)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 01 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    7,229
    سطح
    56
    Points: 7,229, Level: 56
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 22 پست

    Rep Power
    22
    Array
    با سلام
    ریحانه خانم و مصباح الهدی عزیز از تک تک جملات شما مشخصه که میخواین برای نجات زندگی ما یه کاری بکنید و این برا من اگه معرفتشو داشته باشم خیلی ارزشمنده ، لطفا برای یه لحظه خودتون و بزارید جای من و تصور کنید شریک زندگیتون (حتی اگه عاشقش هم نباشید) داره از شما دورتر و دور تر میشه ببینم میتونید ناراحت و عصبانی نشید ؟ آخه چرا من هیچ کاری نمیتونم بکنم مگه همه ما به یه زبون صحبت نمیکنیم ؟ پس چرا حرفای منو درک نمیکنه ؟ فکر کنید برای اثبات خودتون چیکار باید بکنید ؟
    آخه مگه ایشون همون دختری نبودند که شب خواستگاری از دلهره تا خود صبح پلک رو هم نذاشتند ؟ مگه میشه آدمم اینقدر سرد و بی روح بشه؟ آخه به چه دلیلی ؟
    بیخیالیم به نظر من ارثیه بعضیا ذاتا بیخیالن بعضیا هم مثل من فکر ریزترین مسائل رو هم باید بکنن ؟ وای کله م دوباره داغ شد ....... ببخشید .

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    آقا رضا چرا به سوالایی که بچه ها ازتون میپرسن جواب نمیدید؟؟!!
    یه کم با دقت بیشتری پست ها رو بخونید
    تا الان اون تاپیک هایی که بهتون معرفی شد چند تاش رو خوندید؟
    اون لینک هایی که معرفی شد گوش دادین؟
    به چند تا از سوالایی که ازتون پرسیده میشه جواب میدین
    آخه من احساس میکنم شما فقط یه نگاهی به پست ها میندازید بعد دوباره حرف خودتون رو میزنید.
    تاپیک کاربران دیگه رو نگاه کنید.اکثرا به سوالاتی که ازشون مبشه ریز به ریز و با دقت پاسخ میدن. دوستان هم راحت تر میتونن راهنماییشون کنن

    الان صفحه اول دوم رو دیدم یه سوال چند بار از شما پرسیده شده ولی هیچ جوابی نمیدین!
    خب برادر من ما از کجا باید از زندگی شما شناخت پیدا کنیم که بتونیم راهنمایی کنیم؟؟ فقط همون پستتون خوب بود که چند مورد از خانمتون انتقاد کردید.تایید حرف خانوادش و رسمی بودنش با خانواده شما و...
    که همونم من جواب گذاشتم شما در جواب من یه چیزایی نوشتید که واقعا هیچی ازش نفهمیدم!! حالا مشکل از من یا شماست نمیدونم

    بهتون حق میدیم ناراحت و عصبانی باشید. اصلا اگه ناراحت نبودید ما ناراحت میشدیم.
    چرا که زندگی خانوادگی آدما از هر چیزی مهمتره
    اما من میگم در عین ناراحتی که کاملا موجه هست، یه خرده تمرکزتون رو بیشتر کنید تا بتونید دقیقتر توضیح بدید

    من خودم خیلی نیست ازدواج کردم.ازدواجم هم سنتی بود . پس به شوهرم از اولش علاقه خاصی نداشتم.حتی مصباح الهدی عزیز میدونن که راجبش اینجا صحبت هم کردیم.
    اما شوهرم اونقدر سعی کرد مهارتهاش رو بالا ببره تا بتونه دل منو بدست بیاره.که موفق هم شد.
    هنوزم دنبال بالا بردن اطلاعاتش هست
    میخوام بگم که بدست آوردن دل خانما کارزیاد سختی نیست اگه یاد بگیرید چطور باید باهاشون رفتار کرد
    من شما رو هم مثل همسرم خیلی تحسین میکنم که دنبال بهتر کردن روابطتون هستین. فقط اگه به صحبت بقیه دوستان با توجه بیشتری دقت کنید خوبه
    اون تاپیک هایی که صفحه قبل گذاشتم واستون حتما حتما بخونید.و عمل کنید. اونوقت شاید حرف برای گفتن بیشتر داشته باشید.

  7. 4 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 17 فروردین 94), واحد (سه شنبه 18 فروردین 94), مصباح الهدی (دوشنبه 17 فروردین 94), بارن (دوشنبه 17 فروردین 94)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 01 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    7,229
    سطح
    56
    Points: 7,229, Level: 56
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 22 پست

    Rep Power
    22
    Array
    با سلام و ارادت ، باید بگم بله پستها رو خوندم ولی نمیدونم چرا فکر میکنم مشکل من تکه و مختص خود منه . مشکل اصلی من اینه که خانم من چون فکر میکنه شروع این رابطه با اون بوده پس علاقه من کمرنگ تره ، باور کنید من از روی دلسوزی به ایشون محبت نمیکنم ولی وقتی بین اون و خانوادم اختلاف پیش میاد و من سعی میکنم ایشون و متقاعد کنم این نوع طرز فکرش بیشتر می شه و میگه من برات مهم نیستم . شما میگید تو این جور مواقع من چیکار کنم که هم احترام خونه وادم حفظ بشه و هم همسرم فکر نکنه برام مهم نیست . جالبه وقتی همین قضیه بین من و خونه واده ایشون پیش میاد خانمم به هیچ وجه زیر بار حرف حق نمیره و حق و تمام و کمال به خونه وادش میده . درسته فرمودید که یه مدت بیخیال شم ولی متاسفانه من آدمی هستم که دائما در حال مقایسه خودم و زندگیم با دیگرانم میدونم خیلی بده ولی همش دلم میخواد رابطه بهتر و بهتر بشه. دست خودم نیست. یه مدت بیخیال میشم و دوباره ...... آخه چرا هیچ چی عوض نمیشه ؟؟؟؟

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 01 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    7,229
    سطح
    56
    Points: 7,229, Level: 56
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 22 پست

    Rep Power
    22
    Array
    11

  10. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    شما اگه یه کم مطالعه داشته باشید خیلی از مشکلاتتون به نظرم حل میشه.
    تا حالا کتاب های مشاوره ای مثل "آنچه مردان باید درباره زنان بدانند" از دکتر جان گری رو خوندید؟؟
    با روحیات خانوما چقدر آشنایی دارید؟؟
    آخه این که نمیشه شما فقط بیاید بگید مشکل من تکه. نمیتونم حلش کنم. اون کارهایی هم که گفتین نمیتونم انجام بدم. جون هر کی یه طوره دیگه!
    خب برادرمن اگه قرار نیست تغییری تو رفتارامون بدیم پس منتظر تغییری تو زندگیمون هم نباید باشیم!
    باز هم میگم.از نظر من مشکل شما قابل حله.فقط اگر بخواید کمی تلاشتون رو بیشتر کنید
    تلاش جسمی منظورم نیست.فکری بیشتر. این کتابی که بهتون گفتم رو بخونید.ببینید چند تا از رفتارای شما تو این مدت اشتباه بوده. خیلی کمکتون میکنه برای پیدا کردن ریشه این مشکل
    بعدش هم کتابی که واسه خانوما نوشته رو به همسرتون هدیه بدید.تا ایشونم مطالعه کنن.
    اینکه میخواید زندگیتون بهترو بهتر بشه خیلی عالیه.پس راهشم پیدا کنید تا به اونچه که میخواید برسید.
    موفق باشید

  11. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (یکشنبه 30 فروردین 94), بارن (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  12. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 01 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    7,229
    سطح
    56
    Points: 7,229, Level: 56
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 22 پست

    Rep Power
    22
    Array
    با سلام و تشکر
    فکر کنم به قول شما وقت عمل کردنه . مرسی از راهنمایی شما

  13. کاربر روبرو از پست مفید reza.6012 تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (یکشنبه 30 فروردین 94)

  14. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    اقا رضا دقیقا زبانی که شما حرف میزنید با زبان خانمتون متفاوته . زبان خانمها رو بیاموزید . شما دنبال عشق توی زندگیتون هستید . ولی عشق خود به خود به وجود نمی اید . حتی زوجهایی که با عشق به ظاهر اتشین ازدواج میکنند هم اگر مهارتهای ارتباطی لازم رو نداشته باشند نمیتونند زندگی عاشقانه ای رو داشته باشند . به نظر من عشق و محبت توی زندگی مثل انرزیه .وقتی شما به همسرتون میدید یا مثل انرژی جنبشی به خود شما بلفاصله باز گردانده میشه یا به صورت انرژی پتانسیل ( محبت قلبی ) در قلبش ذخیره میشه . در هر حال از بین نمیره .
    برای شروع باید ذهنیتتون رو در مورد همسرتون و خانواده اش تغییر بدید و اونجور که هست بپذیرید و دوست داشته باشید .
    قضاوتهای ذهنی رو کنار بگذارید . مثلا چرا همسرم ماشین صفرش رو داد به خانواده اش ؟ شاید ایشون اون ماشین رو با پول پدرش گرفته بوده یا به دلایلی به اونها مدیون بوده . خواسته ادای دین بکنه . در هر حال اصلا مهم نیست .

    برادرم هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند . عشق و محبت صادقانه و از صمیم قلب داشته باشید و عکس العمل اون رو دریافت خواهید کرد .البته انتظار عکس العمل سریع نباید داشته باشید . و با صبوری و مداومت باید پیش برید .
    همسر شما از اول عاشق شما بوده ولی بی علاقگی و شاید هم بی مهارتی شما موجب سرد شدن عشقش شده . به نظر من شما هم به ایشون علاقه داشتید چون اگر اینطور نبود شکستن دلش براتون مهم نبود . اینطور نیست ؟

  15. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    reihane_b (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (یکشنبه 30 فروردین 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.