سلام
من 35 سال دارم دو فرزند دارم. و 6 صبح تا 6 بعد از ظهر خونه نيستم و سر کارم و همسرم هم تقريبا از 7 - 8 صبح تا 10 شب سر کاره وقتي هم مي ياد خسته س شام مي خوره و مي خوابه . تقريبا هر روز ما همينطور سپري مي شود.
خدا رو شکر با کمک دوستان و مطالعه مطالب تونستم خودم رو آروم کنم اما هر چند وقت يک بار يه چيزي پيش مي ياد که اونم خدا رو شکر کوچيکه و مهم نيست اما من نگرانم همين چيز کوچيک تبديل به يه مسئله بزرک بشه
همسرم از اونجايي که وقت نداره تقريبا هيچ وقتي هم براي من و بچه ها و خونه نمي زاره فقط تو خونه تکوني دو تا پرده نصب کرده اونم من کلي ازش تشکر کردم.
اما الان ماشين من دو ماهه خرابه از وقتي خريدم هميشه خودش مي گه اينه ش خوب نيست.هر وقت مي گم مشکل داره مي گه خودت ببر تعميرگاه من هم با اينکه 6 ميرسم خونه خستم اما باز مي برم
اما الان خواهرش تازه ماشين خريده پريشب به من گفته خواهرم از من خواسته ماشيشنشو ببرم و چراغاشو و آينه اش رو عوض کنم.
من هيچ چي نگفتم ولي حرص خوردم فکر کردم که چي بکم که در مورد من فکر بد نکنه و اينکه من مي خواهم اون کاري براي خواهرش نکنه
اما امروز بهش گفتم هر وقت خواستي ببري اينه ماشين من رو هم عوض کن
اونم اشتباهي شنيد که من گفتم معاينه و گفت امشب مي خوام براي خودم و خواهرم معاينه بگيرم
من الان دارم حرص مي خورم اون که يک دقيقه تو اين شب عيدي وقت نداره چرا بايد برا خواهرش وقت داشته باش. (خواهرش مجرده ) و از ساعت 1 تا 9 شب مي ره سر کار و صبحها خونس
الان من چي کار کنم که هم آروم بشم هم کاري نکنم که هر چي تو اين يه ماه کاشتم خراب نشه و جو خونه آروم بمونه در عين حال من آدم منفعلي نباشم و فقط اين باشه که اگه بخوام خونه آروم باشه بايد حرف دلم و نگم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)