به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام
    باز هم ابتدای حرفم می گم که من یه مشاور نیستم و صرفاً از روی تجربه شخصی و ... نظر می دم
    در مورد این بحث شما باید بگم ضمن فاکتور گرفتن از حرکت همسرتون، کار شما کاملاً اشتباه بوده که بدون اجازه ایشون در این مهمونی حاضر شدید. (دقت کنید گفتم بدون در نظر گرفتن تلفن همسرتون به پدرتون، یعنی کار ایشون رو هم تایید نکردم).
    هر فرد یه خصوصیات خاصی داره و مثلاً در مورد همون کارت دادن، من بشخصه خودم فردی هستم که اگه برای مراسمی رسمی دعوت نشم به هیچ وجه اونجا نمی رم و هیچ توجیهی رو هم نمی پذیرم. و مثلاً دعوت تلفنی رو یه جورایی به اصطلاح(جهنم و ضرر، این همه مهمون اینا هم روش)حساب می کنم. ولی خب یادمه یکی از دوستان دوران ابتدایی و راهنماییم که 10 سالی هست از اون شهر رفتیم جشن عروسیش بود، رسیدم خونه مادم گفت امشب عروسی فلان دوستته، حیف که اون شب شیف بودم وگرنه دوست داشتم که برم و مطمئن بودم با رفتنم اونو هم خوشحال می کنم و اصلاً هم حس تلپ شدن بهم دست نمی داد.
    اینو هم گفتم که نشون بدم این طرز فکر مطلق نیست و نسبت به آدمایی که زیادی باهاشون صمیمی هستیم می تونه صدق نکنه و در مورد همسر شما هم که خب تازه با فامیل شما داره آشنا میشه این یه چیز طبیعی هست که انتظار داشته باشه دعوت رسمی بشه.
    در مورد اینکه برای هر کاری از همسرتون اجازه بگیرید، در این خصوص هم باید بگم که نیاز نیست سر این موضوع حساسیت خاصی نشون بدید، شما قادر به انجام تمام خواسته هاتون هستید ولی نه با لجبازی و ... بلکه با زبانه زنانه و سیاستهای زنانه.
    الان اتفاقی که افتاده اینه که شما حرف همسرتون رو به هیچ گرفتید(البته ناخواسته) و این کار غرور و محور بودن همسرتون رو برده زیر سوال، در این مورد باید ازشون معذرت خواهی کنید و از دلش دربیارید و درمورد تماس همسرتون هم باید بگم که کار ایشون هم درست نبوده
    و الان نه، اما بعدها می تونید از این کارشون هم گلایه بکنید.
    و به نظر من اگه از بقیه نظر ها موجه و مورد تایید شما هست از این جهت به هیچ وج نگران نباشید که بعداً خون شما رو توی شیشه بکنه و نزاره برید دیدن خانوادتون و... این مورد چیزی بود که بیشتر تقصیر به شما برمی گشت.

  2. 2 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    mordad (یکشنبه 10 اسفند 93), نادیا-7777 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزيزم....اوايل دوران عقدمون فاميل وقتي ميخواستن مارو دعوت كنن به برادرم يا بقيه ميگفتن تا به من و همسرمم بگه اما من خودم خيلي محترمانه به همه گفتم كه ما ديگه زندگيمون جدا شده و بايد جداگانه و به خودمون بگيد...ببين عزيزم همسر منم خيلي توقيه من عقد خالم و داييم نرفتم چون همسرم دوست نداشت برم اين كار شايد اوايلش واسه خودت و خانوادت سخت باشه اما باعث ميشه همسرم نسبت به تو حس خوبي داشته باشه من اين كارو تاييد نميكنم اما بعضي وقتا بايد براي آرامش خودت و همسرت كارايي و بكني كه تا حالا نكردي و باب ميل خودت و خانوادت نيست...
    سعي نكن وقتي پدرت ميگه اين چه كاريه همسرت ميكنه تو تاييد كني و دنبالش و بگري بلكه تو بايد بگي بابا من كارم اشتباه بود كه بدون اجازه ي اون اومدم من الان قانوناً زنشم اگه اونم بدون اجازه يمن جايي ميرفت كه من دوست نداشتم حتماً ناراحت ميشدم...هميشه سعي كن همسرت و جلوي خانوادت خوب جلوه بدي حتي اگه بدترين باشه ميدوني چرا چون بعدها تو اون رابطه تون خوب ميشه اما ذهن همسرت و خانوادت هنوز نسبت به هم خرابه...هر جور شده با معذرت خواهي اين حرفا دلش و بدست بيار نذار از اول زندگي به خاطر آدمايي كه فقط سياه لشگرن زندگيت خراب بشه خواهرم...حق با همسرت بوده قبول كن درسته توو يه خونه نيستيت و شرعن تو زن ايشون هستيد و اصلاً كار درستي نبوده كه با اينكه ميدونستي دوست نداره رفتي...پس سعي كن همه جوره خودت درستش كني پدرتم آروم كن و الاً نگو كه ازش خبر نداري نذار ذهنيت خانوادت نسبت به همسرت خراب بشه من تجربه ي اين روزارو داشتم....

  4. 3 کاربر از پست مفید mohi تشکرکرده اند .

    hamidhi (یکشنبه 10 اسفند 93), khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), بارن (شنبه 09 اسفند 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 فروردین 94 [ 05:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    725
    سطح
    14
    Points: 725, Level: 14
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 72 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط jele نمایش پست ها
    منم قبول دارم که بعصیا اینطورین ولی به همسرم گفتم که بعداز عروسی اگه بهمون کارت ندادن ما نمیریم ولی الان ما که جدا از خانواده زندگی نمیکنیم عموم ناراحت میشد اخه ما چنین چیزی تو فامیل نداریم
    الان پدرمم ناراحت شده که چرا شوهرم باهاش اینطوری حرف زده
    از یه طرفم شوهرم الان3 روزه نه زنگ زده نه چیزی ازاینده میترسم
    به نطرتون به پدرم بگم باهاش صحبت کنه
    ببینید کسی که 30 سال چنین تفکری داشته یک شبه عوض نمی شه شاید هم اصلا عوض نشه . وقتی شما خودتون قبول دارید که بعضی ها چنین رفتارهایی دارند باید برخوردتون جوری باشه که این رفتار یا خصلت شوهرتون باعث صدمه زدن به زندگی تون نشه نه اینکه نیروی تخریبی رفتار ایشون رو بجای مهار کردن تقویت کنه.
    شما چنین چیزی در فامیلتون ندارید شاید شوهرتون چنین چیزی در فامیلشون داشته باشند.
    می تونستید به واسطه ی پدرتون از عموتون بخواهید که کارت دعوتی هم برای شما و شوهرتون بفرستند . فکر می کنم کم هزینه ترین کار همین بود. البته اگر عموتون مخالف حضور شوهر شما نبودند که حتما نبودند از این گفته استقبال هم می کردند هرچند که خودشون باید متوجه این مطلب می شدند.

    و اما به نظر من بهتره که خودتون باهاش صحبت کنید و پدرتون رو وارد این ماجرا نکنید. سعی کنید با بیان توضیحات و منطق خودتون برای اینکه به حرف ایشون عمل نکردید یه جورایی بصورت غیر مستقیم ازشون معذرت خواهی کنید اگر اینکار جواب نداد بصورت مستقیم معذرت خواهی کنید. بهشون بگید که اشتباه کردید و نمی خواستید که بی احترامی به ایشون بکنید یا حرفش رو زمین بندازید . بگید من دوست دارم هرجا که میرم با شوهرم باشم و ...
    به شما قول می دم که خودتون می تونید از پس حل این مشکل بر بیاید . فقط باید مقداری مهارت استفاده از زبان داشته باشید.

    با موبایلش تماس بگیرید اگر جواب نداد اس ام اس بدید و اگر باز هم جواب نداد به منزلشون زنگ بزنید. البته امیدوارم که این موارد رو منت کشی و ... حساب نکنید . شوهر شما هم طبق گفته ی خودتون فرد مهربانی هست پس شک نکنید که اون هم دلش با شماست و روی شما رو زمین نمی اندازه

    باز هم تاکید می کنم سعی کنید که پدرتون رو وارد این ماجرا نکنید.

  6. 5 کاربر از پست مفید nikon تشکرکرده اند .

    bitabi man (یکشنبه 10 اسفند 93), khaleghezey (یکشنبه 10 اسفند 93), mohi (یکشنبه 10 اسفند 93), بارن (شنبه 09 اسفند 93), شیدا. (شنبه 09 اسفند 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان امروز رفتم پیش یه مشاور خوب گفتم راه حلی که نشون میده کاملتره

    همه چی رو واسش توضیح دادم ایشون گفتن:
    اولا در دوران عقد ایشون حق اینکه نزارن شما جایی برید و ندارن ( نه من میرم نه اجازه میدم توبری)زور گویی.
    دوما کارشون بسیار اشتباه بوده که اینطوری با پدرتون حرف زدن چجوری میخوان تو صورتش نگاه کنن
    سوما به من گفت اشتباه کردی بهش اس دادی (چند دفعه اس دادم جواب نداد)کسی که یک هفته زنشو گذاشته کنار بخاطر این موضوع کوچیک مطمئنن تو زندگی بدتر از این میکنه

    بهم گفت بهش زنگ نزنم تا خودش بیاد گفت میخواد از الان حرفشو به کرسی بشونه چون سطح خانواده شوهرت از شما پایینتره میخواد خودشو ثابت کنه(من اصلا به موقعیت فکر نمیکردم حالا بالا یا پایین برام مهم نبودهمچنین خانوادم) ولی مشاور گفت این موضوع کم کم بزرگ تر میشه
    چون خودشو پایین تر میبینه ولی دوس داره خودشو خانوادشو دست بالا بگیره(در حای که خانواده من با توجه به وضع مالی خوب و موقعیت اجتماعی بهتر ساده و خاکین)

    راستش منم با نظر بعضی دوستان موافق بودم که بهش زنگ بزنم ولی مشاور گفت اصلا (گفت از این کیسا داشتم که میگم) خیلی اذیت میشی
    ویرایش توسط jele : یکشنبه 10 اسفند 93 در ساعت 01:42

  8. 2 کاربر از پست مفید jele تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 10 اسفند 93), نادیا-7777 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزيزم...من بابت مشكلاتم پيش مشاور رفتم هر كي يه چيزي ميگفت يكي ميگفت اصلاً بايد ازهم جدا بشيد به درد هم نميخوريد...يكي ميگفت مشكل لعصاب داره بايد بره پيش رانپزشك و از اين حرفا...من نميخوام بگم مشاور خوب...اما مشاور خوب و كار بلد كمه...ببين خانومم اين مشكل بزرگي نيست كه نشه حلش كرد...تنها كسي كه ميتونه زندگيتو نجات بده خودتي و خودت...پس انقدر نذار زمان باعث كينه و جدايي بيشتر شما از همسرت بشه... تو الان از همه نظر اختيارت دسته همسرته چون عقد ايشون شدي مراسم عروسي يه مراسم فرماليته هستش پس دليل نميشخه كه مشاور بگه يشون توو دوران عقد اختيار نداره اين طرز فكر البته از نظر من كاملاً اشتباه پس بهتره خودت با حرف و آرامش مسئله رو با شوهرت و خانوادت حل كني و بيخودي بزرگش نكني هيچ كس جاي تو نيست وو نمي توني موقعيت تو رو كامل درك كنه هر كسي متناسب با تجربيات خودش راه حلي ميگه حرفاي منم يه تجربه است فقط...اما گاهي اوقات لازم نيست همه چيز و خودت تجربه كني بعترع از تجربه ي ديگران استفاده كني...

  10. 3 کاربر از پست مفید mohi تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), بارن (یکشنبه 10 اسفند 93), شیدا. (یکشنبه 10 اسفند 93)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    حرفتون قبول که ادم خودش میتونه بهتر زندگیشو درست کنه تا دیگران اما من الان چند روزه بهش اس میدم ولی انگار نه انگار حتی خانوادشم سراغی از من نمیگیرین که مثلا عروسمون کجاست چرا خبری ازش نیست . یعنی موضوع انقدر گنده بوده که یک هفته قهر .اگه بعد از اینهنمه اس یه جواب کوچیکی میداد میگفتم خوبه
    ولی تا کی باید زنگ بزنم واس بدم????
    قبلا واسه موضوع دیگه ای پیش مشاور رفته بودیم چیزایی گفت که برامون انجامش سخت بود ولی واقعا نتیجه خوبی داد
    من زندگیم دوس دارم و نمیخوام موضوع به این کوچیکی بزرگ بشه و تمام تلاشمو کردم که زود حل بشه ولی شوهرم داره بیش از اندازه کشش میده و این برام خیلی سخته . قهر یکی دو روزه نیست که معلوم نیست تا کی میخواد ادامه داشته باشه
    اگه قبلا من از دسش به هر علتی ناراحت میشدم زود زود میبخشدمش با اینه بدتر از این موضوع بود و لی حالا فک کنم دامادشون و خواهرش هم پرش کردن چون شوهرم اینطوری نبود

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 09:42]
    تاریخ عضویت
    1391-6-27
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    2,008
    سطح
    27
    Points: 2,008, Level: 27
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 59 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم
    به نظرمن حرفاي مشاورت درست بوده
    صبر كن خودش بيادجلو
    چون شما كاري نكردين كه مستحق همچين تنبيه و بي توجهي باشين اونم تو دوران عقد كه بايد دوران عشق و محبت و گذشت باشه و هنوز وارد مشكلات جديه زندگي نشدين !!!!!

  13. کاربر روبرو از پست مفید hajes تشکرکرده است .

    گیسو کمند (یکشنبه 10 اسفند 93)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید من تاحالا بدون اجازه شوهرم جایی نرفتم هرجاخواستم برم بهش گفتم (البته من ماهی یک یا دودفعه بیشتربیرون نمیرم مگه کاری داشته باشم)
    اگه میگفت جایی نرو دوس ندارم نمیزفتم حتی مراسم عمم که از مکه اومده بود نرفتم چون دوس نداشت
    اینو میگم که من سر خود نیستم و تا حالا چنین کاری نکردم حتی با خانوادم مسافرت نرفتم چون شوهرم نیومد
    درضمن حمل بر خودستایی نباشه من تو فامیل به شوهر داری معروفم همه منو مثال میزنن و به زناشون میگن برو از این یاد بگیر جطور شوهر داری میکنه
    ولی این رفتار شوهرم نشون میده که انگار من چندین بار این کارو کردم که حالا اینجوری تنبیهم میکنه
    من خودم بسیار ناراحتم ولی کارش اصلا قابل فبول نیست
    یک نفربه خوبی صحبت کنه و دلیل بیاره طرف مقابل قانع میشه وقبول میکنه ولی اگه مثلا
    موقعی که ما به مراسمم عمم نرفتیم خواهر شوهرم گفت عه چرا نرفتید من توقعم این بود که سوهرم بگه دعوت نبودیم همسرم هم به احترا حرف من نرفت یا اگه هم نمیگفت چنین منظوری داشت ولی بادی به عبغب انداخت و گفت دوس نداشتم برم زنمم نداشتم بره تا یاد بگیرن دعوت کنن. برای همین میگم توقعیه
    ویرایش توسط jele : یکشنبه 10 اسفند 93 در ساعت 14:06

  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    شوهر شما تحت هیییچ شرایطی حق نداشتن با پدرتون بد صحبت کنن.

    مگه پدرتون شما رو به زور بردن ؟ عروسی یک فامیل درجه 1 بوده اونم در دوران عقد که شما هنوز خونه پدرتی .

    الانم شما رابطتو با شوهرت درست کن اما از طریق خودت و شوهرت ، به هیچ وجه نباید پدرت بهش زنگ بزنه که قبح کارش کمرنگ شه ، شوهرت زنگ زده باباتو ناراحت کرده خودشم باید از دلش دربیاره

    توی زندگی هر کسی ممکنه اشتباه کنه چرا پای پدر مادر بیچاره رو میارن وسط

    رابطتونو با شوهرتون به هر طریقی درست میکنید درمورد این نظری نمیدم اما در مورد اینکه همسرت پدرتو ناراحت کرده ، اینکه اینقدر آتیشش تند بوده که نمیتونست وایسه شما برگردی به خودت بگه اصلا یه دونه بزنه زیر گوشت که دلشخ

    خنک شه اما حق نداشت جلوی خودشو اینقد نتونه نگه داره که توی همون عروسی زنگ بزنه به پدر نامزدش توی جشن برادرزادش و باهاش بد حرف بزنه ، باید در این مورد خییییلی خودتو ناراحت نشون بدی انقد که دیگه خواب اینکه به پدر

    مادرت بی احترامی کنه رو بینه ، در ضمن پدر مادرتم تحت هیییچ شرایطی نباید توی هیچ کدوم از روابطتون دخالت کنن ، جایی ام ازت از زندگیت پرسیدن فقط با خدارو شکرو.. جواب بده نه هیچ حرفی که پشت سرش اظهارنظری باشه که ب
    وی دخالت بده.

    - - - Updated - - -

    وقتی مشاورتون بهتون گفتن زنگ نزنیدو.. چرا گوش ندادید و مدام پیامک زدین؟

    حالا متوجه شدی که چقدر حرفهای مشاورت درسته ، شما پیامکم دادی و ایشون پیگیری نکرده ، چه معنی داره که یه مرد قهر کنه اونم از نوع اینطوریش؟؟

    شما اگه اشتباه کردی اشتباهت این نبوده که رفتی بلکه این بوده که قبل از رفتنت باید درمورد رفتنت به همسرت میگفتی که البته اونم با تجربه ای که شما داری و چندین جا همسرت نزاشته بری و شما هم احترام گزاشتی دیگه نمیشه

    اینو اشتباه تلقی کرد ،


    "ولی بادی به عبغب انداخت و گفت دوس نداشتم برم زنمم نداشتم بره تا یاد بگیرن دعوت کنن"

    شما تجربه داشتی که به احترام همسرتون خونه اقوام درجه یکتون نرفتین در حالی که همسرتون از این رفتار احترام شما رو برداشت نکرده تازه کلی ام کیف کرده که نزاشتم زنم بره تا یاد بگیرن..... بازم بهش اس ام اس دادی ،

    همسرت اون لحظه عصبی بوده بعدش که آروم شده فکرهاشم کرده اگه پشیمون بود از رفتارش میومد و از پدرزنش به عنوان پدرزن عذرخواهی میکرد بعد مشکلشو با شما هم حل میکرد پس هنوز پشیمون نشده ازینکه با پدرت بد حرف زده

    یا سوال پیچش کرده با پیامکای شما هم فکر میکنه دیگه 1 درصدم مقصر نیست

    شما الان نامزدی داره این بازی هارو در میاره دلیلی واسه اینهمه قهر موندن و ازون بدتر جواب شما رو ندادن، فردا رفتین خونتون گفت خونه پدرتم حق نداری بری چی؟ خونه خواهرت خونه برادرت که مطمئن باش اگه الان این موضوع درست

    نشه به اونجا هم میکشه

  16. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    hajes (دوشنبه 11 اسفند 93), بارن (یکشنبه 10 اسفند 93)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    سعی کنید حتما مشکلتون رو تو دوران عقد و نامزدی ریشه ای حل کنید چون وقتی زندگی مشترکتون رو شروع کردین خیلی اذیت میشی چون مطمئنم که در اینده حتی خونه ی پدر مادرتون هم اجازه نده که برید این اخلاق و رفتارش شاید الان براتون قابل تحمل باشه چون فعلا اوایل ازدواجتونه ولی بعدها براتون زجراور میشه چون دوس دارین جاهایی که فامیلتون هستن و جمعن شماهم باشین هش یاداوری کنید که دوس ندارین حتی کوچکترین مشکلتون رو یا دعواهاتون رو کسی بدونه حتی پدرها ومادراتون واگه مشکلی داشته باشین باید خودتون دوتایی حلش کنید . هش بگید که از پدرتون معذرت خواهی بکنه

  18. 2 کاربر از پست مفید امید زندگی تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 10 اسفند 93), بارن (یکشنبه 10 اسفند 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.