دلیل ندارم برای نه گفتن، دوسم ندارم بله بگم!

[razy]

سلام بر همه دوستان. دختری هستم 25 ساله، قیافه معمولی، تازه ارشدم رو تموم کردم، ساکن روستا،خیلی پر جنب و جوش و فعالم، دوس دارم درسم رو ادامه بدم و....
اینا رو گفتم شاید در راهنماییهاتون ب من بهتون کمک کنه.
پسر خاله ام ازم خواستگاری کرده. 4 ماه از خودم بزرگتره، دیپلم داره، مشغول ب کاره. پسر بزرگ خونواده است. تا ب الان یکسال و پنج ماه از خواستگاریش میگذره! جواب منفی دادم ولی هنوز منتظرن نظرم تغییر کنه. خانواده ام و تمام فامیل و خلاصه هر کی از این خاستگاری باخبره سرزنشم میکنن ک ب قول خودشون پسری ب این خوبی ک اهل کار است و تا الان با هیچ دختری رابطه نداشته و... رو رد کردم.
راستش اگه ازم بپرسن چرا نه گفتی دلیل ندارم و از طرفی بخام بهش فک کنم ک آیا برام مناسبه یا نه اصلن نمیدونم باید چیو در نظر بگیرم. انگار هیچ ملاکی ندارم ک بخام ایشونو با ملاکام بسنجم. بعضی وقتا با خودم میگم بقیه راس میگن و شاید من لیاقت ایشونو ندارم ک خوبیهاشونو نمیبینم و یهو تصمیم میگیرم بله و بگم و خودمو خلاص کنم!! بعضی مواقع هم میگم خدا رو شکر استعدادم زیاده و تا ب الان در تمام مقاطع تحصیلی جز نفرات برتر بودم و میتونم ب خوبی درسمو در مقطع دکتری ادامه بدم شاید کیسی مناسب تر پیدا شد. یا اینکه شاید رفتم سر کار و اونجا تونستم با کیس مناسب تری آشنا بشم.
سوال اساسی ک از شما دوستان دارم اینه ک واقعن صبر کنم برا کیس بهتری یا نه؟ اگه نظرتون اینه ک ب پسر خاله ام جواب مثبت بدم ب نظر شما من ک قصد دارم درسمو ادامه بدم این بعدها مشکل ساز نمیشه؟ (راستش مدرک تحصیلی برام مهم نیست و همیشه میگفتم اگه پسر خوبی بیاد خاستگاری ک دیپلم هم داشته باشه بهش جواب مثبت میدم ولی الان ک توی این موقعیت قرار گرفتم احساس میکنم کسایی ک رفتن دانشگاه و یا حداقل حرفه ای رو ب صورت تخصصی دنبال کردن از لحاظ فکری بیشتر بهم نزدیکترن.) و یه مشکل دیگه هم ک دارم اختلاف سنی بسیار کمی ک با ایشون دارم. همیشه دوس داشتم ک حداقل چهار سال با همسرم اختلاف سنی داشته باشم و اگه بیشتر هم چ بهتر. احساس میکنم نیاز دارم ب یکی خیلی بزرگتر (همه میگن اختلاف سنی مهم نیست ولی من احساس میکنم با پسرایی ک از خودم بزرگترن بیشتر حرف دارم برا گفتن!! تا یه همسن و سال)
تو رو خدا زود جوابمو بدید.

[zendegiye movafagh]

سلام
من چند تا سوال دارم
1- تا حالا با پسرخالتون در این مورد صحبت کردید ( بعد از خواستگاری) ؟
2- رابطتون با خانواده خاله تون چه طوره ؟
3- ایشون دقیقا چند وفت از شما بزرگترند ؟
4- شما آدم احساسی هستید یا منطقی ؟
5- با طرز فکر پسرخالتون تا چقدر آشنا هستید ؟
6- چه نکات مثبت یا منفی تا حالا در ایشون دیدید ؟

[maedeh120]

سلام عزیزم
یکم بیشتر توضیح بده و خصوصیات مثبت و منفی ایشون رو ذکر کن و اینکه چرا تو این 1سال و 5 ماه بهشون جواب رد دادی؟

[razy]

سلام
من چند تا سوال دارم
1- تا حالا با پسرخالتون در این مورد صحبت کردید ( بعد از خواستگاری) ؟
2- رابطتون با خانواده خاله تون چه طوره ؟
3- ایشون دقیقا چند وفت از شما بزرگترند ؟
4- شما آدم احساسی هستید یا منطقی ؟
5- با طرز فکر پسرخالتون تا چقدر آشنا هستید ؟
6- چه نکات مثبت یا منفی تا حالا در ایشون دیدید ؟

راستش قبل از خواستگاری پسر خاله ب پسری فک میکرد ک تمام آنچه من آرزوشو داشتم رو داشت! و دلیل فکر کردن ب این آقا پسر هم تمایلی ک خانواده شان برای وصلت نشان دادند البته هیچوقت مستقیم چیزی نگفتن. این آقا تحصیلکرده، 4 سال ازم بزرگتر، فردی اجتماعی، خانواده ای خوب و... خلاصه هر چی ک من دوس داشتم همسر آیندم داشته باشه ب ظاهر این آقا داشت. موقعی ک پسرخاله اومد خاستگاری 6 ماهی میشد ک تمام فکر و ذهن من شده بود اون آقا. خلاصه با هر سختی بود راحت شدم از شر افسرگی ها و ناراحتی های نیومدن کسی ک مدتها بهش فک میکردم. با پسر خاله دو بار حرف زدم ولی زمانی ک تمام ذهنم جای دیگهای بود و عذادار از دست دادن فرد مورد علاقه. ب همین خاطر برای اینکه پسر خاله بیشتر از اینا منتظ نمونه جواب منفی رو دادم تا اول خودمو پیدا کنم بعد از اون شکست. الان خیلی خیلی خوبم و واقعن کس دیگه ای توی ذهنم نیست. راستش فک میکنم اینکه احساس میکنم هیچ ملاکی ندارم بخش از اون برگرده ب اینکه یه بار کسی مطابق ملاکام بود و در واقع نبود! دختر بسیار بسیار احساساتی ام و همه اعضای خونواده خیلی حواسشون بهم هست چرا ک با کوچکترین مساله ای ک به مزاجم خوش نیاد سریع ناراحت میشم و دلخور ( ب نظرم یه کم زیادی بهم رو دادن).
با خانواده خاله ام رابطه بسیار خوب و صمیمی داریم و خاله ام واقعن مث مامانم دلسوز ماست. بابام خیلی خیلی این پسر خالمو قبول داره (در شرکت بابام کار میکنه). راستس خاهر هم ندارن!!
4 ماه ازم بزرگتره
راستش یه بار ک باهاش حرف زدم (همون موقع ک اصلن حالم خوب نبود!!) بهم گفت ک من 4 سال پیش تو رو انتخاب کردم و بر انتخابم ایمان دارم (خلاصه خیلی کم حرف زد ولی چنان ابراز علاقه کرد ک حالم داشت بهم میخورد!! و با این حرفاش بیشتر ازش بدم میومد)

[واحد]

راضیه جون سلام به همدردی خوش امدید . البته به شخصه ازدواج فامیلی رو دوست ندارم . و تنها همین میتونه بهانه خوبی براتون باشه . ولی گذشته از اون شما ارشدتون رو تموم کردید در دوران کارشناسی و ارشد چند تا خواستگار مناسب داشتید ؟ چرا فکر میکنید بعدا تعداد خواستگاران بیشتر و بهتر خواهد شد ؟ بعضی از دختران توی فامیل ما هم اینطورین یعنی دختران خیلی خوب و فهمیده ای هستند برای همین خواستگار از افراد فامیل دارند . ولی غریبه ها که شناخت ندارند کمتر خواستگاری میکنند . ولی خواستگار غریبه رو ترجیح میدن .

[razy]

راضیه جون سلام به همدردی خوش امدید . البته به شخصه ازدواج فامیلی رو دوست ندارم . و تنها همین میتونه بهانه خوبی براتون باشه . ولی گذشته از اون شما ارشدتون رو تموم کردید در دوران کارشناسی و ارشد چند تا خواستگار مناسب داشتید ؟ چرا فکر میکنید بعدا تعداد خواستگاران بیشتر و بهتر خواهد شد ؟ بعضی از دختران توی فامیل ما هم اینطورین یعنی دختران خیلی خوب و فهمیده ای هستند برای همین خواستگار از افراد فامیل دارند . ولی غریبه ها که شناخت ندارند کمتر خواستگاری میکنند . ولی خواستگار غریبه رو ترجیح میدن .

سلام. ممنونم. حق با شماست. خاستگارانی هم ک در طول دوره کارشناسی و ارشد داشتم همه از همشهری ها و فامیلای خودمون بوده (البته یکی دو مورد هم در دانشگاه داشتم ک ب نظرم زیاد با خاستگاران قبلیم فرقی نداشتن ک من بخام اونا رو با این مسافت ب همشهری های خودمون ترجیح بدم.) نظر لطف شماست ک ما رو جز گروه دختران خیلی خوبی دونستید ک فامیل از خوبیشون باخبرن. در راستای همین حرف شما ک غریبه ها ک شناختی از ما ندارن. من نمیگم در شهر دیگه ای ازدواج کنم. میگم الان ک برگردم روستای خودمون و بخام برم دنبال کار ب نظر شما امکان این وجود نداره که با افراد دیگه ای آشنا بشم ک شاید ب من نزدیکتر باشند.
میشه بهم کمک کنید ک من واقعن برای جواب دادن ب پسر خاله ام چیو باید در نظر بگیرم؟
خیلی سردرگمم. نمیدونم چی ب صلاحمه و چی نه؟ نمیدونم چی باید مهم باشه و چی نه؟

[aye]

عزیزم من اگه جای تو بودم و فامیل نزدیک بودم و علاقه هم نداشتم و از شنیدن احساسات قلبی اش حالم به هم میخورد
بی برو برگرد جواب منفی میدادم

لطفا سخنرانی دکتر شاهین فرهنگ رو در مورد ازدواج موفق گوش کن
مخصوصا جایی که میگه چرا ازدواج فامیلی بده

خوشبخت باشی

[هم آوا]

سلام عزیزم
اول اینکه شما باید معیارهای همسر اینده ت رو مشخص کنی ... بدون معیار اومدی اینجا به ما میگی بگین خوبه یا بده ؟؟؟ خب دختر خوب ما رو چه اصلی این قضیه رو رد کنیم یا تائید؟؟!!!
دوم اینکه ازدواج فامیلی دردسرهایی داره که من ترجیح میدم هرگز وارد این حیطه نشم ... در ضمن چون فامیلهای ما بسیار از نظر رفتاری به هم نزدیک بودن هیچوقت به همدیگه به چشم خواستگار یا خواهان نگاه نمیکردیم و ازدواج فامیلی برای ما کمی خنده داره بنابراین به شخصه تجربه ای ندارم که خدمت شما عنوان کنم
سوم اینکه شما ساکن یه منطقه کوچیک هستی که همین امر موجب محدودیت هایی برات از نظر تعدد خواستگار میشه ... اگه قصد نداری از خانواده ت دور بشی پس خواستگارهای دانشگاه یا شهرهای دیگه بدردت نمیخوره ... بنابراین موردهای مناسب اطرافت رو بسنج ببین بهتر از پسر خاله تم هست یا نه!!! اونوقت تصمیم بگیر
موفق باشی

[paniz93]

سلام دوستم به همدردی خوش اومدی

دوستان نکات لازمو گفتن راستش منم زیاد با تجربه نیستم که بتونم کمکت کنم فقط یه مورد که تجربشو داشتم لازم دونستم که بگم اونطوری که شما فک میکنی سطح تحصیلات بی اهمیت نیست شاید خارج از دور که باشی اینطور فکر کنی ولی وقتی با کسی سطح تحصیلاتش خیلی از شما پایین تر باشه ازدواج کنی تازه متوجه اختلاف فکری شدیدتون میشی اگه ایشون لیسانس بود میشه گفت شاید مشکلی پیش نیاد اما الان اختلاف تحصیلاتتون به نظرم زیاده
من خودم 1.5 سال نامزد بودم نامزد منم دیپلم داشت فک نمیکردم مهم باشه ولی به چشم دیدم که چقد میتونه توی ایجاد اختلاف فکری دخیل باشه

[ebi-larynx]

سلام
خانم شما برو پیش مشاور روددر رو صحبت کن
چهار سال فرمول بیشتر حل کردنو چنتا کتاب درسی بیشتر خوندن دلیلی بر باسوادی یا بی سوادی نمیشه مهم شعور طرفه
لیسانسو دیپلم فرقی قابل قبولی تو مسله ازدواج نداره
اگه پسر خالتم میرفت دنبال درس و سرکار نمیرفت شاید تو رو انتخاب نمیکرد
حرف برا گفتن زیاده
همین خود برتر بینی شما یکی از دلیلهای افکار مزاحم شده
اون آقایی هم که خودت تو فکرت باهاش ازدواج کرده بودی دیگه نیست لولو بردش به واقعیتها فکر کن
بله شاید تو محیط کار و موقع ادامه تحصیل کیس مناسبتری برات فراهم شه
اما اگه نشد و پسر خالتم با هزار جور سر افکندگی رفت یه دختر دیگه رو گرفت اما دلش پیش شما موند هم شما گناه کاری هم یه فرصت خوبو از دست دادی
پسر خالت بنده خدا ابراز علاقه بلد نبوده(از روی پاکیش) بعدش شما حالت بهم خورده،د خوب بهش یاد بده
این تحصیل کردگی خودتم بزار یه امتیاز برای پسر خالت باشه ودلش خوش باشه که زنش تحصیل کردس وباعث میشه بیشتر به حرفات گوش بده