از سال 90 که عقد کردیم مشکل داشتیم. مشاوره و حتی این تالار به من کمکی نکرد. خانواده ها ما رو مجبور به بچه کردن تا شاید روابطمون بهتر بشه. من الان ماه 9 هستم. توی این مدت کمی تنش ها کم شده بود اون هم به دلیل گذشت های زیادی من.
اما الان می فهمم وقتی یه رابطه خرابه هیچ کاری نمیشه کرد. باید سوخت و ساخت.دلم برای بچه می سوزه که قراره پاسوز ما بشه.
از شوهرم متنفرم چون آدم مضخرفیه. از بچه بازی هاش خسته ام. از خدا مرگمو می خوام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)