اگر شرايط ازدواج را نداريد، بخوانيد...
اگر شرايط ازدواج نداريد.........(دميدن در تنور احساسات ممنوع)
سلام
آيا شما هم وقت ازدواجتون نرسيده؟
سن شما کم هست؟
تحصيلاتتون تمام نشده؟
کار پيدا نکرده ايد؟
شرايط خانواده اجازه ازدواج به شما نمي دهد؟
و .....
غالبا يک تفاوتي که بيشتر در دختران و پسران در اوائل جواني به جشم مي خورد در مورد هدف از رابطه، دوستي با جنس مخالف هست.
دختران معمولا به خامي تصور مي کنند که براي يافتن همسر مناسب بايد در يک رابطه احساسي با پسران دخيل شوند.
غافل از اين هستند که در اکثر مواقع اين ارتباط دقيقا در جهت عکس اين خواسته پيش مي رود. چرا؟
چون در اکثر مواقع پسراني طالب ارتباط درازمدت، پنهاني، و احساسي و عاطفي با دختران هستند که شرايط ازدواج ندارند.
لذا اين خلاء را توسط بازي گرفتن يک يا چند دختر با قول ازدواج در آينده اي نامعلوم ، پر مي کنند.
از همين جا ريشه بسياري
از شکست هاي عاطفي و عشقي مشخص مي شود. چون از همين آغاز هدف دروني دختر و پسر از اين رابطه متفاوت است.
دختري دبيرستان را تمام کرده، يا دانشجو هست، يا شاغل هست و تمام امکانات ازدواج برايش مهياست.
او در درونش به پسري متعهد، با احساس و وظيفه شناس فکر مي کند که عاشقانه در کنارش زندگي کند.
و چون مي خواهد مارک سنتي بودن بهش نخوره، چون نمي خواهد امل باشه، در محل کار، تحصيل، محله يا .... با همجواري
که با پسري پيدا مي کند کم کم علائمي از خود بروز مي دهد و خود را در چنين رابطه احساسي وارد مي کند.
در اينگونه شرايط اگر اين دختر درست فکر کرده باشد بايد آن آقا پسر نيز همين هدف را داشته باشد،
لذا بدون نياز به پنهان کاري و وعده و عيد بايد با هم و خانواده هايشان در عرض چند روز آشنا شوند
و بعد طي مدت آشنايي که کاملا مشخص هست(مثل 10 روز ، 1 ماه ، يا 6 ماه )، همديگر را بررسي کنند.
اما مي بينم که در عمل چنين اتفاقي نمي افتد ، چون آقا پسر اصلا به چيزي که فکر نمي کنه ازدواج هست.
اما اين مطلب را به دختر خانم نمي گويد.
چون اگر بگويد من قصدم لذت و ارتباط عاطفي و جنسي و ... هست. رابطه شکل نمي گيرد.
لذا عبارات زير را مي گويد که همه نشان دهنده عدم تعهد، عدم مسئوليت پذيري، نداشتن شرايط ازدواج و ... هست.
1 - به جاي فاز منطقي شناخت براي ازدواج ، سراغ فاز احساسي مي رود.
2 - با عبارت علاقه ، عشق و احساس شروع مي کنه، اما هيچ وقت از آن خارج نمي شود تا به مسائل ازدواج برسه.
3 - از آشنايي با خانواده و والدين دختر طفره مي رود و به زمان فرداي نامعلوم حواله مي کنه
4 - خواهان طول کشيدن آشنايي ، بدون مشخص کردن زمان پايان آشنايي و شروع ازدواج مي باشد.
5 - مخفي کاري، مکانهاي خاص و خلوت و ساکن را جهت لذتهاي عاطفي يا احتمالا جنسي خواهان هست.
6 - معمولا اين پسرها بيشتر
از اينکه در عمل تعهدي به ازدواج يا مسائل زندگي داشته باشند، در کلام و حرف زدن در مسائل احساسي پيشقدم هستند.
7 - اگر دختران جهت آزمايش به اينها رابطه صميمي ، لمس يا هم آغوشي در يک مکان خلوت بدهند، اينگونه پسرها به شدت استقبال کرده
و اين را نشانه عشق مي دانند. در واقع اين پسرها براي ازدواج و حريم خانواده حرمتي قائل نيستند.
اينها کساني هستند که براي لذت جويي مرزي را بنام عقد زناشويي قائل نيستند.
اين پسران در عمل مي گويند که بدون تعهد همسري شما را لمس و هم آغوش مي شوند.
و اين احتمال به شدت وجود دارد که در آينده هم ، با افراد ديگري بدون عقد و ازدواج همآغوشي کنند.
و اين يکي از نکات ظريفي هست که ممکن است دختران به آن توجه کافي نداشته باشند.
6 - معمولا اين گونه پسرها هميشه در چنته خود خروارها دليل براي به تاخير انداخت بحث ازدواج دارند. مثلا
- درسم تمام شود
- سربازي بروم
- شغل پيدا کن
- پس انداز داشته باشم
- شرايط خانواده را آماده کنم
- مخالفت خانواده و فاميل را کم کنم
- مسئله مسکن حل شود
- کسي در خانواده جلو من هست، صبر کن او ازدواج کنه
- امتحان يا کنکورم را بدهم
-و هزاران دليل ديگر که همگي در يک امر مشترک هستند:
من با تو ازدواج مي کنم. و فقط تو را دوست دارم، اما زمانش در آينده هست و نا مشخص هست.
اين يعني تا اطلاع ثانوني و نا مشخص تو را وابسته مي کنم.
تو را درگير احساسات مي کنم. و در آينده هم هيچ تضميني براي ازدواج با تو وجود ندارد.
اما اگر دختري مي خواهد متوجه شود که چه پسري به ازدواج فکر مي کند، بايد اين را بداند پسري که زمان درس به درس ،
زمان کار به کار، زمان سربازي به سربازي فکر مي کند يعني مسئوليتها کارهايش را دارد پس زمان ازدواج هم به سراغ ازدواج مي آيد.
آنهم نه با سر دوانيدن دختر و امروز و فردا کردن و گاهي ماهها و در گاهي اوقات سالها فرد را به دنبال خود کشيدن.
اگر بحث شناخت هست بايد از همان اول زمان شروع و خاتمه آن مشخص باشد.
چه معنا دارد زمان شروع رابطه مشخص شود ولي زمان خاتمه و نتيجه گيري نامشخص باشد.
پس دختران بايد بدانند پسري قصد ازدواج با آنها دارد که ابتدا شرايط ازدواجش را فراهم کرده است.
متعهدانه و بدون مخفي کاري در ارتباط ظاهر مي شود.
به جاي تمرکز افراطي روي احساسات رابطه، به مسائل ازدواج و شناخت معيارها همت مي گمارد.
از آشکار شدن رابطه و در جريان گرفتن خانواده ها بيمي ندارد.
آقا پسرها، احساسات و زمان ازدواج
اما آقا پسرها که شرايط ازدواج ندارند به جاي بازي کردن با احساسات دختران و دوستي هاي دم دستي، چه کارهايي بايد بکنند.
آيا به بازي گرفتن زندگي و احساس يک دختر براي پرکردن اوقات فراغت و تنوع بخشيدن به هيجانات شخصي کار صحيحي هست؟
آيا نبايد به وقت درس و کار و ....، انرژي خود را به مسائل خود متمرکز کنند تا به وقت ازدواج داراي توانايي لازم اداره زندگي باشند؟
وقتي ما کوچيکتر بوديم از جلوي هر مغازه که عبور مي کرديم
و چيزي دلمون مي خواست ، و يک لنگه پا مي ايستاديم و پا به زمين مي زديم و گريه مي کرديم که اونو مي خواهيم.
گريه مي کرديم ، التماس مي کرديم و خلاصه به هيچ چيزي و کسي هم کاري نداشتيم. نه به قيمتش، نه وقتش ، نه شرايطش.
البته اين از خصوصيات کودکي هست. يعني نسبت به اميال و خواسته ها صبور نيستيم.
و نمي توانيم خواسته هاي خود را به تاخير بيندازيم. و البته اين کار را بزرگترها به اجبار براي ما مي کردند.
مثلا مي گفتند الان وقتش نيست و دست ما رو مي کشيدند و مي بردند تا سر فرصت به خواسته ما رسيدگي کنند.
اما کم کم که بزرگتر مي شويم ياد مي گيريم که نيازهاي خود را بسته به شرايط به تاخير بيندازيم.
ابتدا مسئله دفع ادرار است. قبلا در زمان نوزادي هر وقت نياز به دفع داشتيم
بدون توجه به موقعيت به نيازمان پاسخ مي داديم. بعدها ياد گرفتيم که صبر کنيم تا شرايط مهيا شود و به دستشويي برسيم.
کمي بزرگتر شديم ياد گرفتيم که نياز خوردن و خوابيدن خود را تحت کنترل قرار دهيم.
لذا در زمان مدرسه ، يکساعت کلاس را تحمل مي کرديم تا به زنگ تفريح برسيم و گرسنگي و تشنگي خود را جواب معقولانه بدهيم.
خلاصه :
ما همين طور که بزرگ مي شويم ياد مي گيريم که منافع و لذتهاي کوتاه مدت را در قالب برنامه ها و مديريت ها تنظيم کنيم.
به نحوي که به لذتهاي ماندگار دست پيدا کنيم و به تبعات رنجزاي آن گرفتار نشويم.
لذا برنامه درسي سخت براي کنکور مي ريزيم. نه اينکه طالب رنج درس خواندن باشيم،
بلکه ياد گرفته ايم براي رسيدن به اهداف عالي تحصيلي بايد ميزاني از بي خوابي و عدم استراحت را تحمل کنيم.
اما در خصوص نياز جنسي و عاطفي اوليه دوران نوجواني و جواني هم مسئله شبيه مسائل بالاست.
يعني همانطور که در زمينه هاي دفع ادار، گرسنگي، تشنگي، برنامه تحصيلي آموخته ايم
که تعجيل نکنيم و با توجه به شرايط و تاخير به زمان مناسب ،
نيازهايمان را ارضاء کنيم. در خصوص مسائل جنسي و عاطفي نيز لازم است چنين کاري را انجام دهيم.
يعني تا وقتي که شرايط ازدواج نداريم، سعي کنيم انرژي خود را جهت فراهم کردن شرايط ازدواج و سن ازدواج و ....، تمرکز دهيم.
اگر شما در انجمن مشاوره ازدواج ، بخش رابطه دختر و پسر گشتي بزنيد،
متوجه مي شويد تمام کساني که اين خويشتنداري و برنامه ريزي در مورد تمايلات جنسي و عاطفي خود ،
انجام نداده اند، به مرور با فراهم کردن زمينه هاي وابستگي و تبعات شخصي و خانوادگي آن دچار مشکلات
عديده اي از جمله افسردگي، عصبانيت، فرار از منزل، مشکلات تحصيلي ، خانوادگي، شغلي و حتي در پاره اي از موارد خودکشي شده اند.
با توجه به اين مطالب توصيه مشاوران خانواده و ازدواج همواره اينست
که قبل از فراهم آمدن شرايط انتخاب و ازدواج خود را درگير روابط عاطفي ، هيجاني يا جنسي با جنس مخالف (متفاوت)، نکنيد.
و هر وقت نيز شرايط ازدواج فراهم آمد باز براي شناخت کامل بيشتر روي شناخت معيارها متمرکز شويد نه احساسات انفجاري و خام.
نتيجه:
1- فراهم آوردن شرايط ازدواج
2 - بررسي شناختي دقيق معيارها در شخصي که به او علاقه منديم از طريق رسمي و آشکار
و تا قبل از فراهم آمدن موقعيت ازدواج نياز است که انرژي خود را روي ساير زمينه هاي لازم متمرکز کنيم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)