عزیزم من توضیح دادم ..قرار بود توی شهریور دفاع کنه و ازم خواست که بعد از دفاعش مشاوره بریم تا قبلش فکرش مشغول نباشه ولی تا اوایل مهر طول کشید و بعد از مشاوره هم من جوابمو بهش دادم و از اون روز دیگه جوابشو ندادم..بازم ممنون از توجهت
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
بعضی از دوستان جوری نظر دادن که انگار من از اول قصدم این بوده که جواب منفی بدم و مثل یک ادم مریض فقط کش دارش کردم
وقتی ادم دلش گرفته است و میاد مشکلشو می گه اگر کسی کنایه وار جواب بده خیلی واسه ادم سخته..
من همیشه به اراستگی خیلی اهمیت می دم اما وقتی دیدم این اقا احساساتی شده موقع دیدار بدترین لباس هامو می پوشیدم که خانوادم تعجب می کردن..
حتی توی این مدت صورتمو اصلاح نکردم که باعث افزایش زیبایی نشه..
حتی یک ماه اخر اینقد سرد برخورد می کردم(با اینکه هنوز شک داشتم چی جواب بدم) که از سرد بودنم همیشه گله می کرد..
برای خودم خیلی سخت بود جواب منفی بدم چون منی که تا حالا به کسی جدی فکر نکرده بودم احتمال زیاد می دادم همسرم اون باشه..حتی با این قضیه به دل نشستن کنار اومده بودم چون واقعا همه معیار های دیگه منو داشت.
ولی مشاوره هم باچند جلسه صحبت فهمید که ازدواج ما باعث شکست دو طرف میشه چون اون دنبال کسی می گشت که تمام عواطفشو خرجش کنه اما در من باعث
زدگی می شد..
خدامی دونه وقتی مشاوره هم جواب منفی رو داد با این که جواب خودم 100% مثبت نبود چقد گریه کردم..
.بازم ممنون از توجهتون دوستان..ببخشید خیلی حرف زدم چون دلم واقعا گرفته بود..
- - - Updated - - -
ممنون از همه دوستان که توجه کردین..
در کل من به این نتیجه رسیدم که از این به بعد حد اکثر در یک ماه هر تصمیمی می خوام بگیرم و به خدا توکل کنم..
لطفا تاپیک بسته بشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)