سلام مجدد.عذر میخوام، نمیدونم فونتم چرا اینجوری میشه، موقع ارسال مشکل نداره، اما وقتی میشینه توی سایت خراب میشه.دوباره دو تا مطلبی که نوشتم رو میذارم شاید خانم عزیز هم اذیت بشن برای خوندن.امیدوارم بهتر بشه
-----------------------------------------------------------------
سلام خانم عزیز
چه قدر تند میری عزیزززززم. تازه یه ماه زندگیتونو شروع کردید.طلاااااااق؟؟؟؟ میدونم عصبانیو کلافه بودید یه چیزی گفتید وگرنه از ذهنتونم نباید بگذره چه برسه بخواین به زبون بیارید.
خانم عزیز اسمتون انقدر انرژی بد میده که ترجیح میدم همون خانم عزیز صداتون کنم.
وقتی مادر همسر مهربونتون بهتون آلارم دادن که عروس گلم نذار پسرم گشنه بمونه چون خیلی سختش میشه، خوب همیشه یه چیزی تو کیفت یا توی کیف همسرت بذار برای اینجور مواقع. عیب نداره این دفعه تجربه شد برای همیشه.
آقایون کلا وقتی گرسنه میشن خیلی متفاوتند با زمانی که سیرن.ذاتا این مدلی هستن. دست خودشون نیست بنده خداها. حالا یکی کمتر نشون میده یکی مثل شوهر شما بیشتر.اما...
من فکر میکنم همه ناراحتی و پرخاش همسر عزیزتون به علت گرسنه بودنشون نبوده. دقیقا به زبون آوردن که اصلا خونه نیستینو به زندگیتون نمیرسین.
آقایون دوست دارند وقتی میرسن خونه خانم مهربونو زیباشونو تمیز و مرتب و شیک ببینن و بوی خوب یه غذای گرم به مشامشون برسه.توقع زیادیه؟؟
میدونم شاغلید، میدونم خسته اید وقتی از کلاس میاید اما زندگیتون مهمتر از کلاس زبان و باشگاهو ...
نمیگم نرید، اگر نیاز دارید که برید به کلاس زبان یا باشگاه ، باشه برید، اما قبل از همسرتون خونه باشید و شما در و براشون باز کنید با لب خندون. ببین خانم عزیز شما حق ندارید خستگیه کارو کلاس و باشگاه و با خودتون بیارید خونه ، همونطور که همسرتون حق ندارن خستگیشونو بیارن خونه. اگر نمیتونید از پس این کارا در کنار زندگیتون بر بیاید بگذرید ازشون، اما اینو بدونید به خاطر آرامش زندگیتون دارید میگذرید از کلاسو کار، که کم چیزی نیست. اگرم از پسش بر میاین، بسم ا...، خیلی هم عالیه.
صحبت از طلاق ، اونم برای این مشکل ، اونم توی یه ماه اول زندگی؟؟؟؟؟ من وهمه دوستان همدردی نشنیده میگیریم، باشه؟؟؟
در ضمن به خودتون تلقین نکنید که بدترین انتخابو داشتید و خواستگارهای بهتری داشتیدو ... .
به امید روزای شیرینتر و خوشتر زندگیتون
----------------------------------------------------------------------------------------------
زندگی یعنی گذشت. آدم باید گذشت کنه تا بتونه رشد کنه. اما منکر این نمیشم که جای درست باید گذشت کرد.
آویژه عزیز من نگفتم کلاس یا باشگاه نروند، من نوشتم اگر نمیتونید در کنار باشگاه و کلاس زندگیتونو اونجور که باید و شاید جمع کنید پس نرید و تاکید کردم به این باور برسید که به خاطر آرامش زندگیتون این کارو کردید که کم چیزی نیست، اما باورش مهمه، اگر اون باور نباشه همیشه این حسو دارند که دارن فداکاریه بیش از حد میکنند و دارن حروم میشن و به قول شما پایه های زندگیشون سست میشه. اما گفتم بتونید هردورو در کنار هم عملی کنید خیلی هم بهتره
هنوزم معتقدم باید یا خودشونو قوی کنن تا خستگی نداشته باشن وقتی همسرشون میان یا اگر نمیتونن و از لحاظ جسمی کشش اینهمه کارو با هم ندارن( که طبیعیه) باید از بعضی چیزا بگذرند.
خانم عزیز شما مجبوری خودتو اصلاح کنی، همسرتو که به این سرعت نمیتونی. در دسترس ترین چیزی که امکان تغییرش هست خود شمایی. همسرتون میخوان شما بهترین باشین؟ باشه. باشید. چرا که نه. اما ببینید توانشو دارید؟ اگر ندارید کارتونو پاره وقت کنید و بقیه زمانتونو اختصاص بدید به بقیه مسائل، شاغل بودن به معنیه برتر بودن نیست.همون پاره وقتشم کافیه.
در مورد اینکه میگید مدام ایراد میگیرند که چرا به کارای خونه نمیرسید، حقیقتو میگن؟ اگر بهونه میارن بحثش جداست اما اگر حقیقت رو میگن و کارهای خونه میمونه حق دارند.
اولا با روی خوش یواش یواش به صورت مشارکتی کارهای خونه رو تقسیم کنید، مثلا خرید خونه با ایشون، مثلا سفره پهن کردن و جمع کردن با ایشون. وسیله های خودشونو حداقل جمع کنند بعد از استفاده. اینا رو با روی خوش بهشون یاد بدید.
دوما شما نیاز دارید به این فضا عادت کنید. یه مدت بگذره عادتتون میشه. به مرور زمان از لحاظ جسمی عادت میکنید که صبحا زودتر بیدار بشید و یه دستی به خونه بکشید و ظرفهارو جمع و جور کنید، برید سر کار ، برید باشگاه، زودم بیاید خونه. برحسب عادت اعمالتون و حرکاتتون سریعتر میشه، سریع یه غذای خوشمزه با مخلفات آماده میکنید و آماده میشید برای آغوش همسرتون.سخته اما شدنیه
زندگی خیلی شیرینه، به شرطی که هیچوقت با توقع کاری نکنید، چرا میگید چرا من....؟ پس چرا اون نه؟ شما بهتر بشید و در نقش خودتون خوب ظاهر بشید، ناخودآگاه ایشون هم در نقش خودشون خوب ظاهر میشوند. لازمه بعد از تغییرات خودتون وقتی یه مدت بهونه دستشون ندادید و توی نقش همسری جا افتادید، باهاشون با مهربونی صحبت کنید و کمک کنید ایشون هم در نقششون خوب ظاهر بشن.
ما خانم ها روح خیلی خیلی خیلی بزرگی داریم. خیلی صبورتر از آقایونیم. خیلی مهربونتریم. اصلا خودتونو با یه آقا مقایسه نکنید. شما تو زندگیتون حماسه میافرینید. از همین الان تاااا اومدن فرشته کوچولوهاتون به زندگیتون و بزرگ کردنشونو شب زنده داریاتونو....
به امید بهترین ها برای شما خانم عزیز، دور نیست روزهای خوبتون