به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 خرداد 94 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,810
    سطح
    39
    Points: 3,810, Level: 39
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیتونم فراموشش کنم.

    سلام. 6 ماه از جدایی من و همسرم میگذره. تو تمام این 6 ماه روزی نبوده که بهش فکر نکنم. بهم میگن عادته اگه کسی تو زندگیت بیاد فراموشش میکنی. ولی بیشتر از دو هفته نمیتونم باهاش تماس نداشته باشم. تماس فقط از طریق اس ام اسه اون جواب نمیده هر از گاهی جواب میده. جداییمون سر یه لجبازی مسخره بود. میگه من با خانوادت مشکل دارم تورو دوست داشتم. چیکار کنم؟ اگه اصرار کنم برمیگرده میدونم هنوز دوسم داره. کارم درسته ازش بخوام برگرده؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 مرداد 96 [ 03:45]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    90

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    الهی من بمیرم اینقدر در حقت نامردی شده خدا کمکت کنه

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم...خیلی واست ناراحت شدم.. همون کاریو بکن که بهت ارامش میده...اما به نظر من خودتو جمع و جور کن سعی کن تو اس ام اس ندی ...میگی دوست داره اگر واقا اینطور باشه واسه دوباره بدست اوردنت تلاش میکنه...البته توضیح زیادی ندادی نظر من اینه خودتو سرگرم کنی و سعی کنی محکم باشی...ایشالا درست میشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید ایلر تشکرکرده است .

    sheida2010 (شنبه 05 مهر 93)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام

    شما مطمئنی که همسرت دوستت داشته؟؟ آخه عزیز من اگر شما ازته قلبت به کسی علاقه داشته باشی برمیگردی بهش بگی اشکال نداره اگر کسی اومد تو زندگیت

    فراموشم میکنی اینقدر ریلکس؟؟ اصلا یه همچین چیزی با عقل جور در میاد؟؟

    دوم اینکه میگه دوستت داشتم!!! خوب پس الان که دوستت نداره حتما باید خیلی درحقش بدی کرده باشی که دیگه دوستت نداره ولی وقتی در ادامه اش میگی باخودم

    مشکل نداشته و با خانوادم مشکل داشته آدم شک میکنه از این تناقض...

    من فکر کنم همسرت میخواد با این حرفاش کاری کنه که حس عذاب وجدان بهت دست بده ...من دوستت داشتم ولی خانوادت نذاشتن واقعا به نظر خودت حرفه حسابیه؟؟

    البته شما هم توضیحاتت ناقصه اگر دوست داری یکم بیشتر درباره مشکلتون بگو......
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  6. کاربر روبرو از پست مفید رزا تشکرکرده است .

    sheida2010 (شنبه 05 مهر 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 خرداد 94 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,810
    سطح
    39
    Points: 3,810, Level: 39
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رزا جان دور و بریام بهم میگن کسی بیاد نو زندگیت اونو فراموش میکنم نه خودش. جدایی ما سر درگیری همسرم با مامانم شروع شد یه بی تفاوتی و دلخوری. عکس العمل همسرم پیاده کردن من جلو خونه پدرم بود یه جورایی یعنی منو پس داد که مامانمو بچزونه. وقتی هم که مامانم زنگ زد واسه رفع مشکل درگیری لفظی و تهدید کردن پیش اومد. نتیجه این شد که ظرف یک هفته رفتیم پیش وکیل که توافقی جدا شیم با توافق اینکه من تمام حقوقمو ببخشم. منو جلو همه خرد کرده بود با خودم گفتم اجازه نداره سر یه قضیه ساده منو به همین راحتی بندازه بیرون. ازش شکایت کردم و پول رهن خونرو گرفتم و جدا شدیم. میگفت باید از من دلجویی میکردین پدر و برادرت باید میومدن جلو. البته من اینقدر عصبانی بودم که به کسی اجازه اینکارو ندادم. قبل طلاق پشیمون شده بودم بهش گفتم من زندگیمو دوست دارم برگرد. گفت تمام مهریتو ببخش و برگرد. میترسیدم به خاطر پول این حرفو زده باشه. منو طلاق داد که فقط از مامانم انتقام بگیره. از محضر اومدیم بیرون گفت برو به مامانت بگو این نتیجه کارشه. با این تفاسیر فکر برگشت درسته؟ ضمنا بعد چند بار پیام دادن تهدید کرده در صورت مزاحمت ازم شکایت میکنه!!!

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم همسرت الان عصبانیه و بهتره فعلا بهش نزدیک نشی و باهاش تماس نداشته باشی چون بیشتر لج میکنه...

    نمیدونم چرا فکر میکنم قضیه فقط این نباشه آخه مگه میشه یه مرد برای انتقام از مادر زنش زنش رو طلاق بده؟! آخه طبق گفته خودت تو که مقصر نبودی یعنی راهه

    دیگه ای نبود؟ مثلا بهتون بگه دیگه حق نداری بری خونه مادرت اینا... تصمیم همسرت خیلی عجولانه بود تو چرا به این راحتی کوتاه اومدی؟ چرا راضی شدی توافقی جدا

    بشی درحالیکه نمیخواستی طلاق بگیری



    همسرتون چند سالشه؟ عکس العمل مادرت چیه؟؟ ببخشید سوالام زیاد شد آخه واسم خیلی مبهم بود
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  9. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بزرگترین مشکل جامعه ما اینه که طلاق باب شده بین جوونا و مقصرش هم اینه که به شدت تحت تاثیر غرب هستیم
    چرا باید به همین سادگی اسم طلاق رو بیاریم
    خیلی از تاپیک ها طرف چون شوهرش شام نخورده میگه جداشم به همین سادگی
    اشتباه بزرگی کردی که طرف مادرت رو گرفتی نه شوهرت
    حالا گذشته ها گذشته
    درسته مطمئنا اگه مرد جدیدی بیاد به زندگیت خیلی راحت تر میتونی فراموشش کنی اما خب کسی نمیدونه این مرد جدید چه زمانی میاد و با چه سن و سال و خصوصیاتی میاد
    طلاق همیشه به ضرر زن هست
    هیچ کس نمیتونه بگه چیکارکن برای همین فکرنکنم کسی بتونه کمکت کنه چون شرایطت غیرقابل درک هست
    اما به نظرمن شوهرت اگه دوستت داشت به همین سادگی ازت جدا نمیشد و اگه دوستت داشت دوباره باهات دوست میشد
    و فکرمیکنم الان هم فقط هدفش عذاب دادنته تا لذت ببره
    اگه دوستش داری و میخوای دوباره باهاش زندگی کنی باید قید خانواده رو بزنی و باهاش صحبت کنی شاید اصلا نخواد باهات زندگی کنه
    تا وقتی باهاش صحبت نکنی که دوست داره باهات زندگی کنه یا نه ما نمیتونیم حرفی بزنیم
    اگه واقعا میخوایش باهاش صحبت کن(اگه به نظرت امکان داره که قبولت کنه برای زندگی دوباره)
    ختم کلام زودتر تکلیفت رو مشخص کن اگه میخوای باهاش زندگی کنی تا مهرت از دلش نرفته زودتر باهاش صحبت کن اگه میخوای فراموشش کنی دیگه بهش فکر نکن
    این فکرا فقط عذابت میده
    فکر نکن عمل کن تصمیم بگیر
    فکر زیادی آدم رو از عمل دور میکنه

    به سوالای رزا حتما جواب بده سوالای خیلی خوبی بود البته گذشته رو نمیشه تغییر داد

  10. 2 کاربر از پست مفید saman1365 تشکرکرده اند .

    sheida2010 (شنبه 05 مهر 93), رزا (شنبه 05 مهر 93)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 خرداد 94 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,810
    سطح
    39
    Points: 3,810, Level: 39
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تو اون دوره ای که اون مشکل پیش اومد شدیدا از دستش خسته بودم با رفتارهای خانوادم مشکل داشت و برخوردهای تندی میکرد. این مشکل رو 3 سال متوالی داشتیم و نتونستیم حلش کنیم. من نمیتونستم خانوادمو عوض کنم اونم نمیتونست با خانواده من کنار بیاد. سر رفنارهای خانوادم برخوردهای بدی با من داشت و تلاس من برای فهموندن اینکه من گناهی ندارم بی فایده بود. توجیهش برای جدایی از من این بود که تو همیشه از مادرت طرفداری میکنی. میگفت باید جلو مادرت قرار میگرفتی و به قول خودش میزدی تو دهنش! هر دو 32 ساله هستیم. تلاشم برای رفتن پیش مشاور هم بی فایده بود نمیومد. رفتن من تنها کافی نبود. ولی رزا جان قضیه فقط همین بود و همین!

    - - - Updated - - -

    در مورد عکس العمل مامانم خیلی سعی کرد باهاش تماس بگیره جواب تلفنشو نمیداد نامه نوشت براش و معذرت خواهی و گله کرد ولی فایده نداشت. البته این تلاشهارو مامانم بعد طلاق بهم گفت. قبل طلاف هم مامانم بهم گفت که به خاطر اونا جدا نشم و اگه دوستش دارم برگردم ولی اون نخواست.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط saman1365 نمایش پست ها
    بزرگترین مشکل جامعه ما اینه که طلاق باب شده بین جوونا و مقصرش هم اینه که به شدت تحت تاثیر غرب هستیم
    چرا باید به همین سادگی اسم طلاق رو بیاریم
    خیلی از تاپیک ها طرف چون شوهرش شام نخورده میگه جداشم به همین سادگی
    اشتباه بزرگی کردی که طرف مادرت رو گرفتی نه شوهرت
    حالا گذشته ها گذشته
    درسته مطمئنا اگه مرد جدیدی بیاد به زندگیت خیلی راحت تر میتونی فراموشش کنی اما خب کسی نمیدونه این مرد جدید چه زمانی میاد و با چه سن و سال و خصوصیاتی میاد
    طلاق همیشه به ضرر زن هست
    هیچ کس نمیتونه بگه چیکارکن برای همین فکرنکنم کسی بتونه کمکت کنه چون شرایطت غیرقابل درک هست
    اما به نظرمن شوهرت اگه دوستت داشت به همین سادگی ازت جدا نمیشد و اگه دوستت داشت دوباره باهات دوست میشد
    و فکرمیکنم الان هم فقط هدفش عذاب دادنته تا لذت ببره
    اگه دوستش داری و میخوای دوباره باهاش زندگی کنی باید قید خانواده رو بزنی و باهاش صحبت کنی شاید اصلا نخواد باهات زندگی کنه
    تا وقتی باهاش صحبت نکنی که دوست داره باهات زندگی کنه یا نه ما نمیتونیم حرفی بزنیم
    اگه واقعا میخوایش باهاش صحبت کن(اگه به نظرت امکان داره که قبولت کنه برای زندگی دوباره)
    ختم کلام زودتر تکلیفت رو مشخص کن اگه میخوای باهاش زندگی کنی تا مهرت از دلش نرفته زودتر باهاش صحبت کن اگه میخوای فراموشش کنی دیگه بهش فکر نکن
    این فکرا فقط عذابت میده
    فکر نکن عمل کن تصمیم بگیر
    فکر زیادی آدم رو از عمل دور میکنه

    به سوالای رزا حتما جواب بده سوالای خیلی خوبی بود البته گذشته رو نمیشه تغییر داد

    میگه من با تو مشکلی ندارم ولی نمیتونم با خانوادت کنار بیام. خانوادم مشکلی ندارن جز ضعف تو بعضی از آداب اجتماعی. و اون تمام این تفاوت فرهنگ ها رو بی احترامی و عمدی تلقی میکرد.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.