دوست عزیز،
تبریک می گم بابت موفقیتهایی که کسب کردید. تحصیلات و شغل خوب و احترام و رسیدگی به مادر و خواهرتون.
همونطور که فرشته اردیبهشت هم اشاره کرد، بهتر هست کمی از این نقش خارج بشین و بیشتر به فکر خودتون باشین.
برای مادرتون نمی تونید کار زیادی بکنید.
اما بهتره به خواهرتون کمک کنید که وابستگیش به شما کمتر بشه وگرنه با بالا رفتن سنشون این کار تقریبا غیرممکن می شه.
من اگر جای شما بودم، به جای این که شهریه دانشگاه آزاد بدم برای خواهرم (توی سن 50 سالگی که تقریبا به دردش نمی خوره و عدم موفقیت هاش و کلاس رفتنش با دخترهای جوان و ... بیشتر باعث سرخوردگی و افسردگیش هم خواهد شد)، اون پول را صرف درمان افسردگی و کلاسهایی می کردم که به بهبود شرایط روحیش کمک کنه.
باید یه برنامه ای بذاری که خواهرت حداقل مسئولیت خودش را بپذیره و باری روی دوش شما نباشه.
اولش سخت هست. چون شما به این خدمات دادن عادت کردی و ممکنه عذاب وجدان بگیری یا حوصله تغییر حالت استیبلی که ایجاد شده را نداشته باشی،
اما باید در مقابل مقاومتهای خودت و خواهرت برای این تغییر جدی باشی.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)