سلام،تاپیک های قبلی من اگه یادتون باشه من با کلی مشکل مذهبی و عاشقانه درگیر بودم و تو این زمینه از شما خیلی راهنمایی گرفتم
الان بیشتر اون مشکلات روحی رو که ازارام میدادند خصوصا دیدن دختر مورد علاقه ام رو حل کردم و
حالم خیلی خوبه،اما هنوز مشکل فکری و عقیده ام پابرجاست
روانشناسم تو این زمینه بهم گفت چون من ظرفیت دعا رو ندارم و بعد دعا منتظر اجابت میشم و اگه اجابت نشد به هم میریزم پس بهتره روش خواستن چیزهای دنیایی رو از خدا بذارم کنار تا این طوری این مشکلم هم حل بشه اما خودشون راه حلی نداشتند.ایشون پیشنهاد دادند کلا هیچ چیزی رو از خدا نخوام چون نسبت به دعا بی ظرفیت و کم طاقتم.
من خدا رو دوست دارم و میخوام باهاش ادامه بدم اما دیگه دوست ندارم چیزی و یا خواسته ای رو ازش طلب کنم که متاسفانه چون من یازده سال به دعا معتاد بودم به این راحتی نمی تونم بذارمش کنار فقط به طور موقت تعطیلش میکنم بعد بازم میرم سراغش و این واقعا اذیتم میکنه نمی دونم چه طور خودم رو کنترل کنم.
وقتی تاپیک های قبلیم رو میخونم و می بینم در مورد خدا چه حرف هایی رو زدم شرم میکنم،اگه دعا نمیکردم این قدر حرف شرم اور رو هم به خدا نمی زدم.
تصمیم گرفتم دعا نکنم ، وقتی این حس میاد سراغم باید چیکار کنم؟تو این شب های قدر تلوزیون رو باز کردیم تو هر سه شبکه حرف از دعا و حاجت بود ما هم باز نشستیم به دعا دوباره حالمون دعایی شد
به خدا موندم چه جوری دعا رو بذارم کنار تا اسم دعا و حاجت میاد با کله میرم توش
میخوام با خدا باشم و اما هیچ چیزی ازش نخوام
علاقه مندی ها (Bookmarks)