سلام
امروز بعد از حدود یکسال دوباره اومدم تو این سایت شاید قدیمی تر ها کمی منو یادشون بیاد پارسال اختلافات شدیدی با همسرم داشتم و خیلی اینجا آه و ناله کردم تو اوج اختلاف ما و قهر چند ماهه مان همسرم به خاطر مهریه همسر قبلی اش که اجرا بود و باید ماهی نیم سکه می داد که نداده بود افتاد زندان .همون روزش کلی منو تهدید کرد فکر می کرد من لوش دادم منم که کلی دلم خنک شده بود رفتم مهریه ام رو اجرا گذاشتم خیلی اذیت و آزارم کرده بود از زندان مدام بهم زنگ می زد اما من تا دو ماه اول جوابش رو ندادم .راستش بازم دلم براش می سوخت شبها خیلی گریه می کردم . بعد از این که جوابش رو دادم بعد از چند باری که با هم دعوا کردیم خودم رفتم دنبال کارهاش و بعد از دو ماه دوندگی تو دادگاه و زندان و... با چند تا سکه از زندان درش آوردم و دوباره یه خونه اجاره کردم و به صاحب کارش زنگ زدم و کلی خواهش تمنا کردم تا دوباره سرکارش برگرده .
اما راستش کیفیت زندگیمون هیچ فرقی نکرد و دوباره همون دعوا ها و همون مشکلاتی که من با اون داشتم و همون مشکلاتی که اون با من داشت تنها یه فرق بزرگ داشت اونم این بود که من باردار شدم الان حدودا 5 ماهمه و دو ماهه که دوباره از هم جدا شدیم و اون خونه مامانشه و من تنهام .بعد از یک دعوای سخت رفتیم محضر اون حق طلاق و حق حضانت بچه رو به من داد منم مهریه ام رو بخشیدم و نفقه بچه رو بر عهده خودم گرفتم .الان فقط دارم به جدایی فکر می کنم اما اون می گه بیا دوباره بریم پیش مشاور .نمی دونم واسه آینده بچه ام چی خوبه زندگی با من و حداقل با آرامش یا زندگی دوباره با اون و با دعوا و جر و بحث . در ضمن یکبار که خودم رفتم پیش مشاور گفت همسرم بیماری سایکوپت داره اینجور آدمها نه وجدان دارن نه تعهد و مسئولیت واقعا توی بد دوراهی گیر کردم خواهش می کنم کمکم کنید
- - - Updated - - -
الان با وجود بارداریم دو ماهه تنهام حتی به خانوادم هم نگفتم هچ تماسی هم از طرف اون نبوده فقط وقتی بهش پیام میدم که بریم دادگاه توافقی جدا شیم اینطوری دردسراش هم کمتره قبول نمی کنه و دوباره منو متهم میکنه که از خونه بیرونش کردم و زندگی رو بهم ریختم درصورتی که اینبار خودش جو گیر شد و از خونه رفت وسایلش رو جم کرد انتظار داشت جلوش رو بگیرم اما من اینکارو نکردم الان به شدت هم من ازون طلبکارم هم اون از من هیچ معذرت خواهی و یا پشیمونی هم عز طرف هی کدوممون صورت نمی گیره من بهش گفتم اگه میخوای زندگی کنم مهریه و نفقه بچه رو برگردو و حق طلاق رو یکساله داده دایمی کن و یه خونه اجاره کن من تو خونه ای زندگی کنم که برای تو باشه بهم می خنده و مسخره میکنه خونه گرفتن برااش چیز عجیبیه چون همیشه من این کار رو میکردم خواستم ازمشاورای عزیز کمک بگیرم ایا این اقا واقعا بیماری روانی سایکوپت داره کسی اططلاعاتی در این باره داره
علاقه مندی ها (Bookmarks)