میثم خان کجا رفتی چی شد ؟
تشکرشده 312 در 141 پست
میثم خان کجا رفتی چی شد ؟
meysam61(یکشنبه 01 تیر 93)
تشکرشده 79 در 11 پست
درودممنون از همه شماپدرو مادرم برای عرض ارادت و عذرخواهی به خانه پدر مریم رفتند شکر خدا با روی خوش پذیرفته شدند و اما مریم حاضر نیست با من حرف بزنه با پدرش صحبت کردم قرار شد با مریم صحبت کنه تا راضی به صحبت با من بشه چند روز فرصت خواست.شکر خدا پای خواستگاری وسط نبود مریم از روی عصبانیت این حرف رو زد.منم دارم رو خودم کار میکنم تا منفعلانه رفتار نکنم
del (دوشنبه 02 تیر 93), khaleghezey (یکشنبه 01 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), paiize (یکشنبه 01 تیر 93),pasta(دوشنبه 02 تیر 93), مقیمی (دوشنبه 02 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 01 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سعیداطی (یکشنبه 01 تیر 93)
تشکرشده 45 در 16 پست
با سلام و درود به شما
اول بابت کاری که کردید خوشحالم و امیدوارم به خوشی به چیزی که میخواید برسید
ولی با توجه به حرف هایی که زدید شما میدونید که مسئله و مشکل از سمت شما بوده پس کمی باید صبور باشید و اینکه باید هر طوری که شده دل شکسته زن سابقتون رو که ایشالا دوباره همسرتون بشه رو بدست بیارید
khaleghezey (یکشنبه 01 تیر 93),meysam61(یکشنبه 01 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), paiize (یکشنبه 01 تیر 93),pasta(دوشنبه 02 تیر 93), sanjab (یکشنبه 01 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سعیداطی (یکشنبه 01 تیر 93)
تشکرشده 312 در 141 پست
چقد خوش حالم کردی میثم ایشالله خوشبخت شی مرد زندگی ول نکنیا کوتا نیا آفرین خوشم اومد یاعلی میثم خان جانمی
khaleghezey (یکشنبه 01 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), paiize (یکشنبه 01 تیر 93), sanjab (یکشنبه 01 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)
تشکرشده 599 در 247 پست
سلام
من دارم برای بدست آوردن شوهرم میجنگم و شما برای برگردوندن همسر سابقتون
خانوما خیلی احساساتی هستن مطمینم که اگه درست رفتار کنید به نتیجه میرسید
براتون آرزو موفقیت دارم
khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94),pasta(دوشنبه 02 تیر 93), مقیمی (دوشنبه 02 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)
تشکرشده 916 در 198 پست
خیلی از بابت استقبال خوب پدر و مادر همسر سابقتون خوشحال شدم.
تا اینجا بخشی از راه رو به جلو رفتید.
فقط زمان بدید. زمان.
ما زن ها وقتی احساساتمون جریحه دار بشه، خیلی سخت به احساسات قبلمون برمیگردیم.
عجله نکنید برادر عزیز. به همسرتون فرصت بدید تا شما رو ببخشه، بعد بپذیره شما رو و بعد دوستتون داشته باشه. اینها فقط با صبر و حوصله ممکن میشه.
با خریدن هدیه برای دخترتون و کم کم برای همسرتون، دادن پیامک های قشنگ و عاقلانه عمل کردن سعی کنید دلش رو به دست بیارید.
از صمیم قلبم برای شما خوشحال شدم. ان شاءالله هر چی که خیره پیش بیاد.
تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن
ویرایش توسط Kamelia-94 : دوشنبه 02 تیر 93 در ساعت 06:42
khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سعیداطی (دوشنبه 02 تیر 93)
تشکرشده 1,637 در 593 پست
سلام دوستان عزیز همدردی.خیلی دلم برای تالار تنگ شده بود خیلی وقت بود نیومده بودم.
با خوندن این مطلب خیلی حس خوبی بهم دست داد و واقعا خوشحالم:)
آفرین آقا میثم.خیلی خوشحالم که راه درست رو پیدا کردی. بالاخره همه ی ما توی زندگی اشتباه می کنیم ولی مهم اینه که بتونیم درس عبرت بگیریم نه اینکه به همه ایراد بگیریم جز خودمون. همینکه توی مسیر تحول قرار گرفتید جای شکر داره.بزرگترین تحول های زندگی آدم هم از بدترین شکست ها شروع میشه .این شکست مطمئنا شمارو وارد مرحله ی خوبی از زندگی می کنه.
اصلا زندگی که درگذشته داشتید نه لایق حضور مریم بود و نه دختر گلتون و نه حتی خودتون! امیدوارم زندگی آینده که قراره بسازید لیاقت حضور قشنگ هرسه تا تون رو کنارهم داشته باشه.اما یادتون باشه....
هیچوقت دست از تلاش،مطالعه و مشاوره گرفتن برای ساختن زندگی خوب برندارید و به هیچ حدی قانع نشید.یعنی دچار سکون نشوید ابدا.
کمی به خودتون و مریم بیشتر فرصت بدین.تلاش های اخیرتون باعث میشه مریم به شما فکرکنه و مطمئنا شما براش توی اولویت بالاتری نسبت به هرکس دیگه هستید.پس عجله نکنید.
وجودتون رو از هیجانات خالی کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید و فکر کنید.
همانطور که دوستان گفتند اعتماد به نفس و جرئت ورزی رو تمرین کنید.بهتون بگم آدما اولش براشون سخته این کارا رو انجام بدن و زمان می بره ولی وقتی بهش می رسن تعجب می کنن که تا حالا چطوری بدون این مهارت ها داشتن زندگی می کردن!!!! نمونه اش خود من :) پس به طور فشرده شروع کنید. :)
و در کلام آخر ب دیدگاهمو نسبت به نقش مردا بگم.مرد مدیر خونه است. مرد خونه باید محکم و با اراده و با اعتماد به نفس باشه.مثل کوه پشت زنش باشه و ازش حمایت کنه.یک تکیه گاه محکم باشه توی شرایط سخت و دشوار.و اینکه بی گدار به آب نزنه و خیلی هم زن و بچشو دوس داشته باشه و اینکه سنجیده عمل کنه.
موفق باشی آقامیثم ببینیم چه می کنی؟ ما اخبار شما رو از طریق همین سایت پی می گیریم
khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (دوشنبه 02 تیر 93), برومند (دوشنبه 02 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)
تشکرشده 34 در 11 پست
آقا میثم سلام برادر عزیز خیلی خوشحالم که قدم اول رو برداشتید تا اینجا که خوب پیش رفتید میدونید چرا مریم قبول نمیکنه چون ته دلش یه ترسی داره میترسه خدایی نکرده دوباره زندگیش از هم بپاشه شما باید بهش ثابت کنید اگر شرط گذاشت بپذیرید چقدر خوبه که هنوز همسر سابقتون رو دوست دارید حتما خیلی خانومند
موفق باشید برادر
khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), سعیداطی (سه شنبه 03 تیر 93)
تشکرشده 79 در 11 پست
درود
ممنون از شما سروران قراره امروز با مریم صحبت کنم بالاخره راضی شد خیلی استرس دارم مثل بار اولی که رفتم خواستگاریش ایندفعه یخورده بیشتره بهش اس ام اس زدم که ممنون پذیرفتی باهم صحبت کنیم جواب داد خواهش میکنم ظاهرا عصبانی نیست
Aram_577 (سه شنبه 03 تیر 93), asemaneabi222 (سه شنبه 03 تیر 93), mahtaaab (سه شنبه 03 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 04 تیر 93), نادیا-7777 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), مقیمی (سه شنبه 03 تیر 93), بالهای صداقت (سه شنبه 03 تیر 93), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)
تشکرشده 868 در 166 پست
به نام خدا
سلام
آقا میثم ، خیلی از روند رو به بهبود زندگیتون خوشحال شدم. از ابتدا پیگیر تاپیکتون بودم و کاملا مشخص هست که زن خوب و خانواده محوری رو داشتید و کاملا بجا و ارزشمند هست که برای رسیدن دوباره به چنین زن خانواده دوستی ، تمام تلاشتون رو بکنید.
امـــــــــــــــــــــــ ــا ....
اینو بدون که پیروز شدن آسونه ولی پیروز موندن بسیار سخته
دوست عزیز یک نکته رو بدون که تغییر ریشه ای رفتار و نگرش شما عامل ماندن در سکوی قهرمانی زندگی شماست.
از کوزه همان ترآود که در اوست
مهمترین چیزی که باید یاد بگیری و براش تلاش کنی تقویت استقلال فکری و احساسی در عین عقلانیت و انصاف هست. اگر این روحیه درونت رشد کنه ، قطعا همسرت از ترآوشات اون در رفتارهای بیرونیت متوجه این رشد خواهد شد و او را به زندگی دل گرم خواهد کرد. و نیز دیگران نیز اجازه دخالت در امور شما را به خود نخواهند داد. تا کنون آن دیگران مادرتان بوده و در آینده ممکن است همکار ، همسایه ، دوست یا هر غریبه دیگری باشد.
ایشان زنانگی و عطوفتش رو به اطرافیان ثابت کرده ، حال شما هستید که باید مردانگی و ستون قابل اعتماد بودن رو برای ایشان و ... ثابت نمایید. از جمله خصوصیت اصلی ستون ، استواری و محکم بودن و قابل اعتماد بودن است.
چشم انداز درست شدن زندگی شما بسیار روشن است. اما فراموش نکن : در عین پذیرش خطایت ، اجازه تحقیرت را به اطرافیان نده! و نیز در ارائه پیشنهادهایت و یا پذیرش پیشنهادهای مطروحه ، با صبر و دقت عمل کن!!!
.
در پناه حق.
گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
مولانا
ویرایش توسط Aram_577 : سه شنبه 03 تیر 93 در ساعت 12:13
del (سه شنبه 03 تیر 93), Eram (پنجشنبه 05 تیر 93),meysam61(سه شنبه 03 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 03 تیر 93), morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), sanjab (سه شنبه 03 تیر 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 04 تیر 93), مقیمی (سه شنبه 03 تیر 93), مهربونی... (سه شنبه 03 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 03 تیر 93), آویژه (سه شنبه 03 تیر 93), بی نهایت (سه شنبه 03 تیر 93), بالهای صداقت (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), ساحل75 (سه شنبه 03 تیر 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)