به نام خدا
سلام. من راههای زیادی برای برطرف کردن مشکلم رفتم اما جواب نداده.
من دختر بسار حساسی هستم و از کودکی دوس داشتم پیشرفت کنم و از خونه دور بشم اوایل خانوادمو دوس داشتم اما بازم دلم نمیخواسته تو جمع باشم. عاشق تنهایی هستم
در حال حاضر چون احساس میکنم از اطرافیانم متنفرم به دنبال راه فرار از خونه هستم . سعی کردم با قبولی تو کنکور این راهو فراهم کنم اما نشد تلاش میکنم اما چون ارامش روحی ندارم اغلب روزها گریانم نمیتونم تمرکز کنم
بعضی وقتها فکر میکنم اطرافاینم رو بکشم تا اروم بشم . از خانواده ام بیزارم جوری که با من حرف میزنن انگگار روی دلم هستن
جو بسیار متشنجی تو خونه داریم فحش های رکیک و زننده و کتک کاری هرچند الان کمتر شده
اما تقریبا روزی 10 بار دعوا میشه.
دکتر روانشناس به من گفت که پانیک دارم حدودا یه ماه دارو مصرف کردم اما از بس تو خونه بهم گفتن روانی و تو مشکل داری که ترک کردم
اما امروز تصمیم گرفتم این چند ماه که خونه هستم و میخوام برای کنکور بخونم خونه رو بپذیرم و ارامش برای خودم ایجاد کنم اما راه حلهای خودم مثل سکوت و کلا تو طول روز تو یه اتاق بودن جواب نداده
مادرم ادم به ظاهر متشخصیه اما تندخو و عصبیه و کلا دوس داره من کوزت خونه باشم و اون با تبلتش بازی کنه بره فیسبوک و ....
قبول دارم منم بدی دارم . همیشه مادرم از بی عرضی من میناله
درصورتی که من بین دوستانم یه دختر درس خون و با استعداد هستم و استادانم همیشه منو تحسین میکنن . اما تو خونه کسی منو قبول نداره میگن من بد بین هستم
ممنوم میشم به من کمک کنین و بگین چجوری من با اینکه احساس تنفر دارم به زنذگی چند ماهه ادامه بدم و موفق بشم .
در کا همه حسرت زندگی منو میخورن اما من ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)