به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 خرداد 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا و یاسی عزیز ازتون ممنونم.
    نکات منفی زیادی از خونواده همسرم دیدم. تا جایی که این تصور برای من پیش اومده که نکنه همسر من همون گلی هستش که از بین فضله ها و کثافات در میاد(سبزی مزبله). اما من آدم صبوری هستم. زیاد همسرم رو به لحاظ روانی تحت فشار نذاشتم که همه چی رو روز اول بیاد بگه. بالعکس تمام تلاشم رو کردم که در کنار من احساس آرامش و امنیت داشته باشه. بهش گفتم اگه حتی شما قبلا عقد یکی دیگه بودید و باهاش روابط زناشویی داشتید، اشکالی نداره، چون شرعی و قانونی بوده. اگه در گذشته دچار خطا و گناهی شدید، بازهم بین شما و خدای شماست و باید استغفار کنید. اما این حق منه که این موارد رو بدونم و بدونم که همسرم باکره هست یانه(پرده ای نداشتن که بکارتش رو چک کنم. کلا فاقد هرگونه پرده) و نباید حق من رو ضایع کنید. بهش اطمینان دادم تا خودش (نه تحت فشار من) بیان کنه. چون معتقد هستم که تا ابد همه چیز مخفی نمی مونه. یک روز رو با دروغ و پنهان کاری میشه سپری کرد. اما فردا چی؟ زندگی فقط یکی دو روز نیست. اما تا حالا فقط همینقدر بیان کرده.
    شیدا و یاسی عزیز، هیچ کسی غیر از من این قضایا رو نمیدونه. یعنی خودم به کسی نگفتم. اطرافیان غیر از غصه خوردن و یا شاد شدن و یا موضعگیری های نامناسب که قضیه رو بدتر میکنه، کاری نمیتونن بکنن. برای خودم هم این امکان نداره که چشم و گوشم رو ببندم و حقایق رو نبینم. راستش تا الان هم با خودم میگم آیا حفظ آرامش و امنیت روانی همسرم ارزشش رو داره که من سکوت کنم و هیچی نگم و منفعلانه منتظر این باشم که زمان همه چی رو روشن کنه؟ البته الان که مدتیه خانمم بارداره، باید بیشتر آرامش رو براش تامین کنم. اما شاید معلوم شد که پدر خانمم علاوه بر این که هوس بازه و بی قید، قاچاقچی هم از آب در اومد. از کجا معلوم دخترش رو سر معامله مواد نمیخواسته بده به پسر اون قاچاقچی.(مثل دختر یکی از بستگانشون که سر قمار دادن به یه قمار باز). به نظر شما آیا نباید توی زندگی کردن با دختر چنین خونواده ای تجدید نظر کنم؟ حتی اگه فرزندی هم ازش داشته باشم.
    ویرایش توسط avicenna : جمعه 02 خرداد 93 در ساعت 10:55

  2. کاربر روبرو از پست مفید avicenna تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 02 خرداد 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    اونموقعی که باید چشمهاتون رو باز می کردید و تحقیق می کردید و تجسس، راحت اعتماد کردید و روی همه سوالهاتون سر پوش گذاشتید. منظورم قبل از ازدواج با خانم است. چطور میشه که شما هنوز از شغل پدر خانمتون مطمئن نیستید. این اطلاعات و این اطمینان ها رو باید قبل از ازدواج بدست می اوردید.
    اما شما الان یک فرزند دارید (چنانچه گفتید که خانمتون باردارن). سوال من اینه که چرا الان؟ چرا دقیقا الان که خانمتون باردارن به فکر حل معمای زندگیتون افتادید؟

    سوال دیگری هم ازتون دارم. آیا شما از زندگی با همسرتون راضی هستید (جدا از مسائل مربوط به خانوادشون)؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  4. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 02 خرداد 93), toojih (جمعه 02 خرداد 93), مهربونی... (یکشنبه 04 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    25
    Array
    با سلام به شما دوست گرامی
    به نظرمن به هیچ عنوان درموضوعات گذشته غرق نشوید بجای کنکاش درمسایلی که توان تجزیه وتحلیلش و ندارید وممکنه شارو گمراه کنه بهتره برای آسایش بیشتر خانوادتون تلاش کنین اینکه خانواده همسرتون به هردلیل مسایلی رو بشما نگفته به شرایط خودشون وبه مصلحتاندیشی خودون برمیگرده ....... درست ویا نادرست ...موجه ویا غیرموجه این خانواده نگران زندگی دخترشون وشما بودن والان شما مرد این زندگی هستین پس به دغدغه های اونا احترام بارید وبا افکارمنفی خودتون رو از یه زندگی سالم وشاد محروم نکنید .... دونستن بعضی مسایل اصلا مهم نیست ...قبول کن توقف درگذشته شمارو از آینده وحال دورمیکنه ... اززندگی تون لذت ببرید ومسئولیتهای یه همسرخوب ویه پدرخوب رو بجا بیارید وآرامش رو به همسرتون هذیه بدهید وخودتون ور از گذشته ای که اهمیتی نداره رها کنین
    ارزش لحظه های کنونی درکنارخانوادتون رو بدونین وبا توجه به شرایط ایده آلی که از همسرتن گفتید بی خودی زندگی تون رو تخریب نکنین .........براتون بهترین لحظه هارو درکنارخانوادتون آرزو میکنم ضمنا پیشاپیش تولد فرزندتون رو هم نبریک میگم ویادآوری میکنم اون بچه یه پدرومادری سالم ومثبت وبا انرژی نیاز داره

  6. 3 کاربر از پست مفید ardeshirk تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 02 خرداد 93), toojih (جمعه 02 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 خرداد 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. دلجو- دلتنگ عزیز و اردشیر عزیز: ممنونم بابت توجهی که کردید. در پست های قبلی بیان کردم که چی باعث شد سکوت و صبر منفعلانه رو بر تجسس و جستجوی فعالانه ترجیح بدم. درست می فرمایید. من بر اساس ظاهر قضاوت کردم و اصل رو بر صحت ادعاها و صداقت در گفتار و رفتارشون قرار دادم. البته سوالاتی رو که هنگام خواستگاری و مراحل آشنایی برام پیش می اومد رو یادداشت می کردم. اما نسبت به اون ها بی توجه نبودم و سعی می کردم کم کم از لابلای آشنایی تدریجی با زندگیشون به اون سوالات و ابهامات پاسخ بدم. تمام این اطلاعات رو به تدریج و در طی این یک سال که از عقد و ازدواجمون میگذره کسب کردم. از آنچه که همسرم در زندگی از خودش به من نشون داده(اخلاق، شخصیت، فرهنگ، تدین، زیبایی، همسرداری،سازگاری،....)کاملا راضی هستم. در عین حال سعی کردم از بروز افکار وسواس گونه در خصوص گذشته و پنهان کاری های همسرم و خانواده اش اجتناب کنم. اما از این نکته هم غافل نیستم که آشکار شدن این رازها، ممکنه تاثیرات عمیقی روی ارزیابی من از زندگی با همسرم و حتی تجدید نظر در روابط با همسرم و اهداف و برنامه های آینده زندگیم بذاره. من باید بدونم (هرچند با تاخیر) در زندگی به کی دارم اعتماد می کنم و حاضرم جونم رو براش بدم. اما به هیچ وجه اینطور نیست که با دونستن این مسائل، در گذشته متوقف بشم و از زندگی الان خودم غافل بشم. بعد از دونستن این مسائل، دو راه دارم. اگر این پنهان کاری در مورد اموری باشه که برای من قابل قبول و پذیرش باشه، همسرم و خونوادش رو با واقعیت های جدیدی که در موردش می دونم(همینجوری که هستن) می پذیرم و سعی می کنم به عنوان یک همسر مهربان و پدر خوب - همونجور که تاحالا سعی کردم - آرامش و سعادت رو در زندگی براشون فراهم کنم. (در نتیجه تمام این مخفی کاری ها و به زحمت انداختن خودشون برای پنهان کاری، جز اذیت کردن بیشتر خودشون و تحمل استرس های فراوان، هیچ سودی براشون نخواهد داشت). ولی اگر این پنهان کاری در اموری باشه که به هیچ وجه قابل پذیرش نباشه، (مثلا باعث بشه بفهمم همسر خوبی برای خودم و مادر مناسبی برای بچه هام و دایی و خاله و پدر بزرگ و مادر بزرگ مناسبی برای اونها نیستن) باید تصمیم دیگه ای بگیرم. در این حالت هم مخفی کاری و پنهان کاری اونها سودی براشون نخواهد داشت.
    در تمام این مدت هم که این مسائل فکر من رو مشغول کرده، باعث نشده نسبت به همسرم و خونوادش کمترین تاثیری داشته باشه.
    از شما می خوام توی این راه، به من مشورت بدید و دیدگاه هاتون رو در خصوص چگونگی انجام این کار بیان کنید.

  8. 2 کاربر از پست مفید avicenna تشکرکرده اند .

    mercury (شنبه 03 خرداد 93), مهربونی... (یکشنبه 04 خرداد 93)

  9. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    با بقیه عروس و دامادهای خانواده چه رفتاری دارند؟
    اونها هم اقوام را ندیدن و نمی شناسن؟


    برای عید دیدنی، همسر شما دیدن خاله و دایی و فامیلش نرفت؟

    اگر یک دختر مجردی، یهو با یه بچه تو فامیل ظاهر بشه و بگن ازدواج کرده،
    خیلی وحهه جالبی نداره و فامیل فکر می کنن چی شد که بدون خبر و بی سر و صدا یهو با یه بچه آمد.

    ----------------------
    همه چیز خیلی عجیبه.
    برای فهمیدن موضوع که راه زیاد هست.
    ولی این کارها بهتر بود قبلا انجام می شد.
    حتی اگر پدر همسرتون مشکلی داشته باشه، شما که از همه نظر از همسرتون راضی هستید، چرا باید به گناه پدر، همسرتون را تنبیه کنید؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 خرداد 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    یه عروس دارن که خیلی راحت با اقوامشون در ارتباطه و توی مراسمات و مهمونی ها و... شرکت می کنه. البته بیچاره فرزند طلاقه و اگه چیزی هم بفهمه راهی برای برگشتن نداره. تا همین اواخر همسرم تنهایی میرفت مراسمات اقوامشون شرکت می کرد و منو دعوت نمی کردن!!! تا اینکه مورد آخری رو خودش از رو رفت و اونم شرکت نکرد. اقوام میان خونه شون و خودشون با کسی قطع رابطه نکردن ولی روابطشون کمی کمتر از معموله. ولی بهشون میگن مثلا دختر مون کشیکه!
    درست میگید. ما فعلا به کسی نگفتیم بچه داریم. به همین خاطر قصد داریم بعد از جواب آزمایشات و سونوگرافی که از حاملگی مطمئن شدیم، و یا وقتی بچه 3 ماهه شد، به خونواده ها بگیم بچه داریم. البته خانم اصرار دارن به پدرشون نگیم که میره اقوام رو پر می کنه. میگه فقط به مامانش بگیم و باز هم ازدواجمون بین اقوام مخفی بمونه. دلیل همسرم هم اینه که پدرش میخواد اقوام رو از طریق اقوام مادر خانمم پر کنه و بعدش هر اتفاقی افتاد بندازه گردن مادر خانمم.
    اگه فقط پدرش گناهی کرده باشه، نهایتش اینه که ازش بخوام تا وقتی پدرش توبه نکرده، ارتباطش رو با خونوادش قطع کنه.
    دوستان عزیزم که وقت میذارید، من فقط میتونم با شما صحبت و مشورت کنم. البته مادر زن و برادر زنم هم میدونن که من قضیه خواستگار قبلی رو میدونم. اما یه جورایی احساس می کنم حرمت و احترام ها شکسته میشه و روابط دچار تنش میشه. از طرفی به خوبی میدونم که همشون باهم حرفاشون رو با هم یکی کردن و حرفای منو بلافاصله به خانمم منتقل می کنن و روابط ما رو دچار تنش می کنن و آرامش خانمم رو ازش میگیرن. اینه که تاحالا سوال نکردم و باهاشون ننشستم حرف بزنم در مورد نگرانی ها و دغدغه هام.
    صحبت با شما دوستان باعث شده به نتایج جدیدی برسم و از دیدگاه های جدیدی به مسأله فکر کنم.
    ان شاء الله که بتونم به نحوی جبران کنم.

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دوست گرامي من
    بعضي چيزهارو بايد قبل از ازدواج بررسي کرد واگه به هردليل ازروي اونا عبور کردي ...براي بازگشت وبررسي مجدد نه شرايطش رو داري ونه تصميم مستقل ومناسبي ميتوني بگيري ... خودت رو آزارنده اگه رفتارهمسرتون وخانوادشون با شما مناسبه ...همچي رو فراموش کن .... قبلاا هم گفتم اين رفتارها يا درست ويا نادرست مثل همه انتخاب هاي ما بسته به شرايط قبل داره والان نميشه به درستي اونا قضاوت کرد . گذشته رو به گذشته بسپار وسعي نکن وارد حريم خصوصي اون خانواده بشي ... قبول کن هرخانواده اي وهرپدرومادري ممکنه درموضوع دخترشون وبا استدلالهاي خودشون رفتاري رو انجام بدن که به تصورمن وشماي نوعي خيلي مناسب نباشه ولي بايد به اونا احترام گذاشت ..... به نظرمن اگه درحال حاضر همچي مرتبه شما هم ذهنت رو کنترل کن ونذار شرايطي رو بجود بياري که خانواده همسرتون مجبور بشن درمورد مسايلي که درزمان قبل شما بوده به شما پاسخ بدن .... ممکنه بعدش شرايط شما وجايگاه تون مخدوش بشه ...... لطفا دقت کنين وارد حريم خصوصي اونا درگذشته ميشيد واين کارغلطه ......

  12. کاربر روبرو از پست مفید ardeshirk تشکرکرده است .

    بی نهایت (یکشنبه 04 خرداد 93)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 خرداد 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ardeshirk نمایش پست ها
    دوست گرامي من
    بعضي چيزهارو بايد قبل از ازدواج بررسي کرد واگه به هردليل ازروي اونا عبور کردي ...براي بازگشت وبررسي مجدد نه شرايطش رو داري ونه تصميم مستقل ومناسبي ميتوني بگيري ... خودت رو آزارنده اگه رفتارهمسرتون وخانوادشون با شما مناسبه ...همچي رو فراموش کن .... قبلاا هم گفتم اين رفتارها يا درست ويا نادرست مثل همه انتخاب هاي ما بسته به شرايط قبل داره والان نميشه به درستي اونا قضاوت کرد . گذشته رو به گذشته بسپار وسعي نکن وارد حريم خصوصي اون خانواده بشي ... قبول کن هرخانواده اي وهرپدرومادري ممکنه درموضوع دخترشون وبا استدلالهاي خودشون رفتاري رو انجام بدن که به تصورمن وشماي نوعي خيلي مناسب نباشه ولي بايد به اونا احترام گذاشت ..... به نظرمن اگه درحال حاضر همچي مرتبه شما هم ذهنت رو کنترل کن ونذار شرايطي رو بجود بياري که خانواده همسرتون مجبور بشن درمورد مسايلي که درزمان قبل شما بوده به شما پاسخ بدن .... ممکنه بعدش شرايط شما وجايگاه تون مخدوش بشه ...... لطفا دقت کنين وارد حريم خصوصي اونا درگذشته ميشيد واين کارغلطه ......
    سلام. گذشته ی اونا یه سرش به من ارتباط پیدا می کنه. اونم اونجایی که دختر سابقشون (همسر فعلی من) خواستگاری داشته که ممکنه به پای نامزدی و روابط زناشویی و زندگی زیر یک سقف هم رسیده باشه و از من پنهون می کنن. از طرف دیگه هم به من ارتباط پیدا می کنه. اونم اینکه من به هیچ وجه اجازه نمیدم بچه های من بخوان برن خونه پدر بزرگشون که احتمالا قاچاقچی بوده و یا با قاچاقچی ها در ارتباط بوده یا حداقل چشم چران و هوس رانه. به من حق بدید که گذشته این خانم و خونوادش برام مهم باشه.موقع خواستگاری و عقد متاسفانه زمینه ای رو برای تحقیق نداشتم(خونه اجاره ای داشتن و خودشون هم می گفتن هیچ قوم و خویشی ایران ندارن). البته اشتباه از خودم هم بود. باید بیشتر برای شناختنشون تلاش می کردم.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.