مرسی:)
راستش منهم نظر با خانوم شین هستم. قبلا هم گفتم. به نظرم اگه خودتون برید و اجازه بخواید که اگه خانوادشون اجازه میدن با خانوادتون برید خواستگاری، خیلی بهتره. مگه اینکه ایشون دیگه خیلی بافت فرهنگیش سنتی باشه. اگه من باشم و طرفم به جای اینکه خودش بهم بگه، خواهرش بگه، میخوره توی ذوقم! از طرفی احساس میکنم طرفم بچه ننه و بی عرضه است! خب گناه که نمیخواسته بکنه، از منی که نجیبانه رفتار کردم خوشش اومده و میخواد شرعا و رسما باهام ازدواج کنه. از یه طرفم شاید فکر کنم پسری که اینجوری جلو اومده شاید دیگه بیش از حد سنتیه که اجازه گرفتن برای خواستگاری رو چیز بدی دونسته، و خب روی نظرم تاثیر میذاره و فکر میکنم با ورود به اون خانواده باید دیگه خیلی خیلی و بیشتر از حدودی که خدا تعیین کرده محدود بشم. اینا نظرای منه. شما تاپیک منو خوندین و میزان سختگیری من و پایبندیم به اصولو میدونین. از طرفی هم اون خانومو میشناسین و از روی رفتارش میتونین بفهمین از یکی مثل من سختگیرتر هست یا نه.
تا اینجا احساس و فکرِ یه خانوم نسبت به خواستگاری غیر مستقیمو گفتم. اما حالا 2تا نکته:
نکته اول به نفعِ خواستگاری مستقیمه . اینکه شما اگه خودتون برید جلو و اگه به فرض اون خانوم تا الان هیچ نظر خاصی نسبت بهتون نداشته باشن، شما میتونین با برخوردتون باعث شین نظرشون مثبت بشه.
نکته دوم اینه که اگه به قول دوستان احیانا ایشون الان در مرحله آشنایی با فرد دیگه ای باشن چی؟ اگه اینجوری باشه شما در حالتی که به خودتون اینو بگن بیشتر ناراحت میشین یا در حالتیکه به خواهرتون بگن؟ که جواب این نکته خب بستگی به خودتون داره دیگه
علاقه مندی ها (Bookmarks)